فاجعه آتش سوزی سینما رکس آبادان در سال 1357 و پیامد های آن از دید هاشمی تاریخ28/5/1357 فاجعه آتش سوزی در سینما رکس آبادان، ]در 28 مرداد 1357[، که در اثر آن صدها نفر از مردم بیپناه در آتش سوختند و امام آن را نتیجه خوی درندگی و وحشیگری رژیم و عمل شاه به وعدهای که برای ایجاد "وحشت بزرگ" داده بود، دانستند، موج تازهای از ناآرامیهای اجتماعی را به همراه آورد؛ موجی که سنگینی تبعات آن جمشید آموزگار را که در سرکوب تظاهرات و اعتراضات مردمی ناتوان شده بود، با خود بُرد و ]جعفر[شریف امامی را با سیاست "آشتی ملی" ]در 5 شهریور 1357[، روی کار آورد. از نظر شاه، شریف امامی که وابسته به یک خانواده روحانی و دارای تجربیات مهمی در سیاست بود، مناسبترین انتخاب برای آرام کردن مردم و ایجاد ارتباط با روحانیت بود. این انتصاب همراه با دستگیری تعدادی از وزراء و کارگزاران رژیم به اتهام فساد و زندانی کردن آنها، شاید چراغ سبز شاه به مخالفان بود. نخست وزیر جدید هم کوشید با اعلام ضرورت احترام گذاشتن به روحانیون، بازگرداندن تاریخ هجری به جای تاریخ شاهنشاهی و بستن قمارخانهها، نظر روحانیت را به خود جلب کند و در عین حال با افزایش حقوق کارمندان و دادن وعدههای عوام فریب به مردم و آزادی نسبی مطبوعات به طوری که برای اولین بار دو روزنامه کیهان و اطلاعات عکس و خبری از امام را در شماره فوقالعادهای ]به تاریخ 7 شهریور 1357 [چاپ کردند، بر اوضاع آشفته کشور فایق بیاید. اما با شناختی که روحانیت و مردم از شریف امامی و رژیم شاه داشتند و با پیام امام مبنی براینکه: "تأسف و تاثر من آن است که دستگاه ظلم، ملت و روحانیون و سیاسیون را مثل اطفالی به حساب آوردهاند که با یک توپ راضی میشوند. ملت ایران باید بداند که هیچ روحانی با دولت ظلم و با اشخاص ستمگر که قرآن و احکام اسلام را به بازی گرفتهاند، آشتی نمیکند و نمیتواند بکند. آشتی کردن، مسلط کردن دژخیمان شاه است برجان و ناموس ملت و آن از بالاترین معصیتهای کبیره است که روحانی هر که باشد نمیتواند مرتکب شود"، تصور تسلط شریف امامی دور از ذهن مینمود. خصوصاً آنکه با فرا رسیدن روزهای پایانی ماه مبارک رمضان، مبارزه علیه رژیم، شکلی سازمان یافتهتر و عمومیتر به خود گرفت.منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری