خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی / کتاب «دوران مبارزه»

ازدواج اکبر هاشمی رفسنجانی با خانم عفت مرعشی و حاصل آن

تاریخ : 1337 هجری شمسی

     سال 1337 در رفسنجان برایم خواستگاری کردند؛ از دختر [ حجت الاسلام ] سید محمد صادق مرعشی که دفتر اسناد رسمی داشتند و تا حدی کفایه هم از تحصیلات حوزه بهره مند بودند. با داشتن مقداری ملک در جلگه کشکوئیه، به کار کشاورزی هم اشتغالی داشتند. تأمین همه هزینه های ازدواج را از پدرم نمی توانستم انتظار داشته باشم که لازمه آن، فروش مقداری از ملک بود که با آن موافق بودیم. آقای انصاری مقداری پسته داشت؛ نسیه خریدیم و نقد فروختیم. مقداری هم ابوی کمک کرد. همسرم از خانواده ای است روحانی، از فامیل بزرگ مرعشی و طباطبایی، بار فرهنگ مذهبی. ثمره این ازدواج فرزند بود. فقیه پرآوزه شیعه آیت الله العظمی سید کاظم طباطبایی، که اثر فقهی او با نام عروه الوثقی جایگاه معتبری در همه حوزه ها از جمله نجف و قم دارد ، برجسته ترین چهره خاندان طباطبایی است.

     گویا ثبت این ازدواج به سال 1338 است.ازدواج که روایت خانم عفت مرعشی از آن چنین است: « ما با یکدیگر فامیل بودیم و شناخت کامل از همدیگر داشتیم. اما خانوادۀ دو طرف رفت و آمد زیادی با هم نداشتند. آقای هاشمی در قم درس می خواندند. هر وقت از قم به رفسنجان می آمدند، گاهی برای دیدن پدر به خانۀ ما می آمدند. آقایان اخوان مرعشی از نجف آمدند و آقای حاج میرزا علی پدرم را دعوت کردند و همه به منزل آنها به نوق رفتند. همان جا از خانواده ام مرا خواستگاری کردند. اما من اطلاعی نداشتم. بعد که از آنجا برگشتند، مادرم برای من ماجرا را تعریف کرد. من مخالفت کردم وگفتم چرا بدون اجازۀ من جواب مثبت دادید. قرار بود خانوادۀ آقای هاشمی هفتۀ بعد به منزل ما بیایند و مراسمی برگزار شود. اخوان مرعشی به من گفتند که برو استخاره کن. من قبول نکردم و اجازه استخاره ندادم. یک روز آقای مرعشی به اتاق من آمدند از من اجازه گرفتند تا استخاره کنند. من خجالت کشیدم که اجازه ندهم. ایشان به زیرزمین خانۀ ما رفتند، گفتند که استخاره مدتی طول می کشد. اگر خوب آمد، من با صلوات بالا می آیم و اگر بد شد که هیچ. استخارۀ ذات الرقاع حدود دو سه ساعت طول می کشد. باید ذکر گفت و تسبیح انداخت و آیه های قرآن را خواند. استخارۀ مفصلی است. ایشان استخاره کردند. بعد ما دیدیم که ایشان با صلوات از زیرزمین بالا می آید. گفتند که استخاره خوب آمده. در نتیجه من تسلیم شدم و پذیرفتم. »

     یک سالی پس از ازدواج، اولین فرزند آنان با نام فاطمه به دنیا آمد. ثمرۀ این ازدواج به ترتیب از این قرارند:

     فرزندان به ترتیب: فاطمه، محسن، فائیزه، مهدی و یاسر هستند. دخترانم با پسران آقای لاهوتی، که یکی پزشک و دیگری دندانپزشک است، ازدواج کردند که قرار این ازدواج در آخرین زندان - زندان اوین که در آنجا هم زندانی بودیم - گذاشته شد.

منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، زیر نظر محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب