نقش هاشمی در سازماندهی روحانیت مبارز در مقطع پیروزی انقلابتاریخ 0/8/1357 ما از آن تشنگیِ دوران غربت مبارزه، ناگهان به این دریای جمعیت رسیده بودیم و اکنون تمام آرزوهای ده، بیست ساله گذشته را یکجا عملی میدیدیم. فکر میکنم در همین روزها بود که برای تشکل جدید رسمیِ روحانیت مبارز اقدام کردیم؛ هر چند جلسههائی پیش از آن هم برقرار میشد و حتی بیانیههایی هم به مناسبتهای مختلف داشتیم، اما در شرایط تازه، تشکیل این جلسهها مرتبتر و منظمتر شده بود؛ ایجاد تشکیلات، تدوین و تصویب اساسنامه و تنظیم آئین نامههای اجرایی، بعد از آزادی من بود و عمده اساسنامه و آیین نامهها را نیز، من نوشتم. شکلگیری تشکیلات به این صورت بود که گروهی از ما ـ آقایان مطهری، بهشتی، باهنر، موسوی اردبیلی، مفتح، من و جمع دیگری از روحانیون ـ در هسته مرکزی بودیم و تهران را به چند منطقه تقسیم کردیم و در هر منطقه با اجتماع روحانیونی که میشناختیم، انتخاباتی شد و دو نفر نماینده برای حضور در مرکز انتخاب شدند. از ترکیب آن نمایندگان و جمع ما "جامعه روحانیت مبارز" مرکزیت جدیدی پیدا کرد و کمیتههای کاری مخفی را برای هدایت و سازماندهی مبارزات، تشکیل داد. در تمامی این مراحل تلاش ما این بود، کلیه تصمیمها و مصوبهها و آمدن فردی یا کنار گذاشتن فرد دیگر، با مشورت و هماهنگی همه دوستان انجام شود که همین طور نیز شد. در همین روزها بود که به پیشنهاد ما و موافقت امام، "شورای انقلاب" هم با هسته مرکزی از همین جمع روحانیت مبارز، شروع به کار کرد و زیر نظر آن، کمیتههای مخفی برای حل مسائل و مشکلات انقلاب تشکیل گردید. منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری