در ایامی که وزیر امور خارجه، برای تشریح مواضع انقلاب اسلامی به سی و چهارمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد رفته بود، بحث «چگونگی سیاست خارجی ایران» ، یکی از مهمترین بحثهای روز شد و شاید به همین دلیل خبرنگار روزنامه انقلاب اسلامی با پرسشهائی در همین زمینه به سراغ من آمد و مصاحبهای انجام داد.در این مصاحبه که در روز سه شنبه 17 مهر 1358، منتشر گردید، من در پاسخ به اولین سوال مطرح شده، ابتدا اصول سیاست خارجی ایران را آنگونه که شورای انقلاب تصویب کرده بود، بیان کردم و بعد با اشاره به اینکه "انقلاب ایران محدود به درون مرزها نخواهد بود"، گفتم: ما سعی میکنیم با تبلیغ و با نشان دادن عمل صحیح و یک الگوی راستینی از زندگی ـ که معتقدیم چنین الگویی نه در شرق وجود دارد و نه در غرب ـ نسبت به گسترش اسلام و تفکر اسلامی در خارج از مرزهای خود، فعال باشیم و در حقیقت معتقدیم با به وجود آوردن یک جامعه طراز نوین به آن صورتی که هدف ماست و معرفی این جامعه به دنیای امروز، اسلام در خارج تبلیغ خواهد شد و از این طریق "افکار" ما از درون مرزهایمان فراتر خواهد رفت و در داخل کشورهای دیگر نفوذ خواهد کرد".اما اینکه "آیا ما در مورد تبلیغ ایدئولوژی اسلامی موفق بودهایم یا نه و اینکه این تبلیغ چگونه باید باشد که تاثیرگذار گردد؟" پرسش بعدی بود که در پاسخ آن گفتم: فکر میکنم در مرحله مبارزاتمان موفق بودیم، زیرا پیروزی انقلاب ما برای مردم دنیا جالب بوده است. بسیاری از کشورها که خیال میکردند، انقلاب ایران نیز با یکی از همان راههای شناخته شده پیش خواهد رفت ـ یعنی اینکه یا باید با مبارزات صددرصد مسلحانه از دریای خون گذشت، یا کودتایی وابسته به یکی از قدرتها پیش میآید ـ در عمل دیدند که این طور نشد و انقلاب ایران با وحدت ملت و رهبریت قاطع و یک ایدئولوژی محرک، رژیم وابسته و در عین حال قدرتمندی را ساقط کرد و این امر اثرگذاری خوبی در دنیا داشت.بعد از پیروزی هم، موفقیت در تبلیغ، بستگی به موفقیت عملی ما دارد. اگر ما بتوانیم با اقدامهای انقلابی، رویههای غلط نظام گذشته را از بین ببریم و به جای آن ارزشهای صحیحی بگذاریم و وسائل تبلیغی ما مثل روزنامهها و مجلات و رادیو و تلویزیون هم اگر نتایج انقلاب را به خوبی به دنیا نشان بدهند، در واقع ایدئولوژی اسلامی و انقلاب را تبلیغ کردهایم".مصاحبه به اینجا که رسید، خبرنگار روزنامه انقلاب اسلامی، تلویحاً انتقادهایی به عملکرد آقای ]ابراهیم[یزدی ]وزیرامورخارجه[ وارد کرد و مشخصاً به شیوه حرف زدن دیپلماتیک او و این عقیده وی که در گفتگوهای بینالمللی همه چیز را نمیشود گفت، اشاره کرد و مدعی شد که "وزیر امور خارجه، سیاست خارجی ایران را به آنسان که رهبران غیر دولتی صریحاً عنوان میکنند، مشخص نمیسازد"، من در پاسخ براین نکته تاکید کردم که: فکر نمیکنیم ابهام گویی در سیاست امر گناهی باشد، یعنی واجب نیست که انسان همه برنامهها و فکرهایش را در یک مصاحبه رو کند، عرف دیپلماتیک نیز این را جایز نمیداند، ضمن آنکه خود رازداری در اسلام نیز یک مسأله قابل توجه است" و افزودم: اگر منظور دکتر یزدی این باشد، حرف ناصحیحی نیست، ولی اگر منظور این باشد که ما دروغ بگوئیم و فریبکاری بکنیم، نه درست نیست. ما در سیاستمان سعی میکنیم که انشاءالله دروغگو نباشیم و قابل اعتماد باشیم".در آخر مصاحبه، من نظر خبرنگار را که مدعی شده بود "سفارتخانههای ایران در خارج هنوز به طور کامل تصفیه نشده است و در بعضی موارد نیز فقط مأمورین سفارتخانهها در دو کشور مختلف را با هم عوض کردهاند"، رد کردم و گفتم: من موضوع را به این صورت قبول ندارم و آن را بیانصافی میدانم. برای اینکه من خودم بسیاری از کشورها را میدانم که جوانهای پاکی را به عنوان مأمورین سفارت تعیین کردهاند، و اصلاحاتی نیز انجام شده است. اما اینکه این اصلاحات ایدهال هست یا نه، به نظر من ایدهال نیست. هنوز بسیاری از سنتهای طاغوتی و کارمندانی هستند که در این ادارهها و مراکز میبایستی دگرگون بشوند. به نظر من مسئولان امر در این مورد کُند حرکت میکنند، اما حرکتشان به سوی اصلاح است".
منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری