تحلیل هاشمی از چگونگی برخورد رژیم پهلوی با مسائل کردستانتاریخ 7/1/1358 پس از بازگشت از سفر کردستان، انتظار عمومی این بود که گزارش و تحلیلی از حوادث آن منطقه، ارائه دهیم. به همین منظور من در یک سخنرانی که تحت عنوان "پیرامون حوادث کردستان" ]در تاریخ 7 فروردین 1358[، داشتم به شرح و بسط حوادث جاری و علل و عوامل آن پرداختم و کوشیدم با طرح موضوعاتی، رد پای توطئه ضدانقلاب در کردستان را برای مردم روشن سازم و گزارشی از کارهای هیأت اعزامی به مردم ارائه دهم. با این هدف ابتدا گفتم: "در گذشته به خاطر حساسیت منطقه و به خاطر آسیبپذیری مرزها، رژیم سابق طبق رویه معمول خود در سراسر کشور، میخواست مسائل کردستان را از راه فشار و اختناق و آزار و اذیت حل کند و به جای اینکه به خواستهای معقول و منطقی مردم جواب منطقی و مثبت دهد، تصمیم میگیرد صدای مردم را در گِلو خفه کند، به طوری که ساواک را در آنجا به شدت تقویت میکنند و به ارتش مسئولیت حفظ منطقه و اجازه سرکوب مردم را میدهند. مقامات اداری و کشوری هم به جای اینکه از افرادی با عقل و درایت و با شعور و دلسوز و انسان انتخاب شوند، نوعآ از افرادی انتخاب میشوند که قساوت بیشتر و اعمال خشونت بیشتری را بتوانند اجرا کنند. یکسری خواسته در مردم بوده که همیشه و برای آینده هم ابدآ اجرای آنها و جواب مثبت به آنها هیچگونه خطری برای اجتماع ندارد، واقعیت است و عدل است و وظیفه است که باید به آنها داد. مثلا خیلی طبیعی است که مردم کردستان بخواهند زبانشان و فرهنگ اصیلشان و سنتهای مخصوص خودشان در میان خودشان رایج باشد، یا لباسشان را طبق سنتهای کُردی انتخاب کنند. سرکوب این خواسته، منطقی نیست. اصولا چرا باید مانع چنین مواردی شد. رژیم گذشته مانع شده بود و نگذاشته بود که اینها بتوانند در محافل و مجالس عمومی و رسمی و به طور کلی در هر جا که بخواهند از لباس و زبان و فرهنگ و سنت خود استفاده کنند؛ یک آزار بیجهت و یک اذیت بدون منطق و یک فشار خطرناک که مردم را تا سر حد حساسیت، آسیبپذیر کرده بود. در مورد سیاست و دخالت در امور کشور و نظارت بر امور منطقه و اظهار نظر در مورد مأموران دولت، مثل بقیه نقاط کشور، بدتر و شدیدتر با مردم این منطقه رفتار شده بود. از پاسبان و ژاندارم گرفته تا فرمانده لشگر و استاندار و مقامات متوسط اداری کشور، سعی میشد که غیربومی انتخاب شوند که مبادا با مردم اظهار همدردی شود و اینها همان مواردی است که هم مردم را تحریک میکند و هم رابطه مردم را با دولت ضعیف میکند و هم شک و تردید در مردم ایجاد میکند". بعد هم به مسائل اقتصادی مردم اشاره کردم و گفتم: "در زمینههای اقتصادی باید بگویم که منطقه کردستان از نظر دامداری و کشاورزی از بهترین و عالیترین نقاط کشور است. با مطالعه مختصری که ما کردیم، اگر به کشاورزی و دامداری منطقه میرسیدند، علاوه برمنافع منطقه و علاوه بر رفاه مردم کُرد، بخش عظیمی از کشور را میتوانستند تغذیه کنند و نیاز به وارد کردن گندم و برنج و گوشت نداشتیم. ولی همان فکر غلط که دارای ریشههای استعماری بود و در آنجا بیش از جاهای دیگر حاکم بود، باعث گردید که از طرف دولت نه تنها حمایتی برای پیشبرد فعالیتهای اقتصادی منطقه نشود بلکه با کارشکنی و ایجاد مزاحمت، اراضی زر خیز، رودهای پرآب، منابع آب زیرزمینی و مراتع بسیار پرمایه، بدون استفاده یا با استفاده کم، بماند و حالا خیلی طبیعی است که توقعات مردم و خواستهای مردم بعد از انقلاب و پیروزی انقلاب اسلامی اوج بگیرد، و این حق طبیعی آنهاست که عجله داشته باشند برای رسیدن به آن چیزهایی که دهها سال از آن محروم بودهاند و البته این هم طبیعی است دولتی که ظرف پنج هفته با این همه مشکلات، قدرت کار را به دست گرفته، نمیتواند در این مدت کوتاه به این خواستهای عمیق و عظیم لباس عمل بپوشاند و متأسفانه تبلیغات دولت هم ناقص و ضعیف است. خیلی کارها را هم کرده ولی درست به مردم نگفته است یا نتوانسته است بگوید و یا کم گفته است". آن گاه توطئه ضد انقلاب را مطرح کردم و افزودم: "عوامل مغرض و عمال رژیم سابق و دشمنان امنیت و نظم کشور و آنها که میدانند ایجاد آرامش و امنیت به نفعشان نیست و منطقشان را ضعیف میکند و زمینه تبلیغاتشان را از دستشان میگیرد، اینها با اطلاعی که از اوضاع کردستان داشتند، محیط را برای سمپاشی و ایجاد آشوب کاملا مساعد تشخیص دادند. متاسفانه بعضی از مردم کُرد و خصوصآ بعضی از مردم سنندج، غافل از اینکه این شعارها و این ادعاها به نفع آنها نیست و اینها شعارهایی است که گروههای غیر مسئول و مغرض و یا عوامل رژیم ساواک، خودشان را پشت آن مخفی کردهاند، با آنها همراه شدند. دشمنان که ردپایشان به ساواک و بعضی از گروههای مخرب منتهی شده، توطئهای برای کبریت کشیدن در منطقه و ایجاد آتش و آشوب طرح کردهاند. ما ردپای توطئه را در جاهای مناسبی پیدا کردهایم، مثلا یک دفعه شایعهای در شهر میپیچد که سیلوهای گندم دارد خالی میشود، مردمی که در گذشته بارها این گونه جنایات را از رژیم دیدهاند و حالا امیدشان به وضع موجود، با این شایعه تبدیل به یأس میشود، معلوم است که چه وضعی پیدا میکنند. یا مدعی میشوند که ارتش در این منطقه ضد خلقی است. همان تبلیغاتی که در این چند هفته شده بود و میگویند مردم باید در مقابل این ارتش مسلح بشوند و از حقوق خودشان دفاع کنند و با این شعار مردم را از کوچه و بازار و خانهها میکشانند به استانداری، برای گرفتن اسلحه و مبارزه با ارتش. در یک چنین صحنهای و در یک چنین وضعی، کسانی که توطئه را طرح کردهاند و مردم را به هیجان آورده بودند یک دفعه مردم را به طرف مراکز شهر میکشانند، اول تلویزیون، فرودگاه و ستاد ارتش را اشغال میکنند و بعد فرمانده ارتش و سپاه را هم اسیر میکنند و میروند به طرف ژاندارمری و تصرف پادگان که در نتیجه آن متاسفانه درگیریها و خونریزیهای بعدی پیش میآید". در این سخنرانی با بیان اینکه: "ما هر چه بیشتر تحقق کردیم دلیل قابل قبول و منطقی، برای بروز این حوادث نیافتیم"، بر این نکته تاکید کردم که: "ریشه مطلب این بود که خواست بحق و قابل قبولی در مردم وجود داشته که از این خواسته بحق، عوامل مغرضی سوء استفاده کردهاند و اولین قربانی آن هم خود مردم شدهاند و با بیداری و هوشیاری مردم و مامورین دولت، باید در آینده جلوی این جریانها را بگیریم".منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری