خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی – انقلاب و پیروزی تحلیل هاشمی از منازعت قومی و قبیله ای در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی
تحلیل هاشمی از منازعت قومی و قبیله ای در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامیتاریخ 30/11/1357 پراکندگیهای قومی و نژادی و مذهبی مختلفی که در سرزمین ما از سالهای بسیار دور وجود داشته و در حال حاضر نیز وجود دارد، همیشه بهانه مناسبی برای سوءاستفاده دشمنان ملت ما بوده و احتمالاً در آینده نیز خواهد بود. این مسأله یکی از نگرانیهای ما در قبل از پیروزی انقلاب بود. احتمال میدادیم که با پیروزی انقلاب، دشمنان بخواهند از این ناحیه، به انقلاب ضربه بزنند. حتی خیلیها امام و رهبران نهضت را نسبت به گسترش خواستههای تجزیه طلبانه، بیم میدادند و معتقد بودند با سقوط رژیم و حذف فشار و اختناقی که بر این مناطق حاکم بوده است، آشوب و شورشهای قومی و نژادی همهگیر شود و کل مناطقی را که این اقلیتها در آن ساکن هستند، فرا خواهد گرفت. ما با اطلاعی که از عشق و علاقه مردم این مناطق به اسلام و امام داشتیم، معتقد بودیم که اگر دشمنان انقلاب در این مناطق فتنهگری نکند، قطعآ اتفاق خاصی روی نخواهد داد، ولی متاسفانه این طور نشد و به محض پیروزی انقلاب و درست در همان هفتههای اول، این مناطق با هجوم عوامل ضد انقلاب و وابستگان به قدرتهای خارجی، روبرو شد و با تمرکز گروههای سیاسی ـ عمدتآ چپ گرا ـ آتش فتنه یکی بعد از دیگری شعله ور شد. به طوری که ابتدا در منطقه کردستان خود مختاری خلق کُرد، بهانه درگیری و آشوب گردید و سپس در خوزستان، خلق عرب، در ترکمن صحرا، خلق ترکمن، در بلوچستان، خلق بلوچ و در آذربایجان، خلق ترک، با تحریک همان عوامل در مقابل انقلاب قرار داده شدند و با زمینه چینیهای مختلف، حوادث ناگواری را به وجود آوردند. سیاست شورای انقلاب و دولت موقت، حل و فصل این مسائل از طریق گفتوگو و روشنگری افکار عمومی و پرهیز از اقدامات نظامی بود و چون میدانستیم که مهمترین زمینههای بروز اینگونه حوادث، فقر گسترده حاکم بر مردم این مناطق است، به سرعت در جهت اتخاذ سیاستهایی برای ترمیم وضعیت معیشتی مردم برآمدیم. اما روند حوادث و گسترش آشوب و هرج و مرجهای قومی به ویژه در کردستان، نگرانیها را افزایش داد؛ حتی اعزام هیأتی به کردستان به سرپرستی آقای داریوش فروهر ]در تاریخ 30 بهمن 1357[، که از طرف دولت موقت طرف مذاکره با روحانیون و اشخاص با نفوذ در منطقه شده بود، نتوانست راهگشا باشد، به طوری که فوت بارزانی که از رهبران با سابقه کردهای عراق بود ]در تاریخ 10 اسفند 1357[، و نیز اعلان فعالیت علنی حزب دمکرات کردستان در مهاباد ]در تاریخ 12 اسفند 1357[، که بر انحلال ارتش موجود و تشکیل ارتش خلقی جدید، پافشاری داشت و از دولت میخواست از تجدید سازمان شهربانی و ژاندارمری در منطقه کردستان پرهیز کند، بهانه حوادث تازه و آشوبهای بیشتر شد. در این میان امام با صدور اعلامیهای ]در تاریخ 29 اسفند 1357[ از مردم کُرد خواستند که "از حمله به واحدهای نظامی خودداری کنند" زیرا "این قبیل کارها برخلاف مصالح اسلام و مردم است" و تاکید کردند که "ما با اهل سنت اختلافی نداریم" و در عین حال مقرر نمودند: "نیروهای مسلح با قدرت از خود و نوامیس مردم، دفاع کنند". به هر حال کم کم برای ما مشخص شد که این مناطق درآینده، شاهد حوادث و تحولات بیشتری خواهند بود و ما باید خود را برای بررسی ریشههای مسأله و برخورد جدیتر با تبعات احتمالی آن آماده کنیم. در این ایام فرمان امام به حجتالاسلام ]مهدی[ کروبی برای تشکیل "کمیته امداد" به اتفاق آقای ]حبیبالله[ عسگراولادی و آقای ]حبیبالله[ شفیق، ]در تاریخ 19 اسفند 1357[، که یکی از معدود نهادهای انقلابی بود که تأسیس آن مورد تائید و موافقت دولت قرار گرفت و حتی آقای بازرگان بارها از نحوه عملکرد آنها اظهار رضایت نمود و نیز انتصاب من و آقای بنیصدر به عنوان نمایندگان شورای انقلاب در "شورای نظارت بر چاپ اسکناس" ]در تاریخ 24 اسفند 1357[ و تلاش برای حل و فصل استعفای آقای سنجابی، وزیر امور خارجه دولت موقت، که به خاطر پارهای از مسائل و اختلافات، مطرح شده بود و همچنین بررسی اعزام هیاتهای حل اختلاف به مناطقی که درگیریهای قومی در آنجاها شدت داشت، از جمله بحثهای آخرین روزهای سال 57، در شورای انقلاب و دولت موقت بود. منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری