تحلیل هاشمی از تظاهرات 13 آبان 57 در دانشگاه تهرانتاریخ 13/8/1357 در نخستین سالگرد شهادت حاج آقا مصطفی خمینی، ]در اول آبان 1357[ و با فرارسیدن سیزده آبان، سالروز تبعید امام، حرکتهای اعتراضی مردم، به ویژه دانشجویان و دانشآموزان شدت بیشتری پیدا کرد. گستردهترین تظاهرات در دانشگاه تهران ]و در روز 13 آبان 1357[، شکل گرفت، که با تیراندازی و هجوم مامورین حکومت نظامی، حادثه خونین دیگری در انقلاب ثبت شد. پخش خبر و نمایش فیلم حمله به دانشجویان در اخبار شامگاهی رادیو و تلویزیون رژیم ـ که برای اولین بار و به طور بیسابقهای صورت گرفت ـ تأثر شدید مردم وحتی اعتراض جمعی از مقامات رژیم را به دنبال آورد. چند روز بعد از این حادثه، پرونده منفی و جنایتکارانه 70 روز صدارت شریف امامی به اشاره آمریکاییها بسته شد و دولت نظامی ارتشبد ازهاری ]در 15 آبان 1357[، به عنوان آخرین امید شاه برای سرکوب مردم، بر سر کار آمد. امام در این ارتباط بیانیهای منتشر نمودند که در آن هدف نهضت را، "سرنگونی سلطنت پهلوی و رژیم منحوس شاهنشاهی" و "به پاداشتن حکومت جمهوری اسلامی مبتنی برضوابط اسلام، متکی به آرای ملت"، اعلام کردند و فرمودند: "دولت نظامی ایران غاصب و مخالف قانون است و برملت است که از آن اطاعت نکنند و به سرپیچی و کارشکنی تا حد فلج نمودن دستگاههای دولتی پیش رود". در همین زمینه، ما نیز به عنوان جمعی از روحانیون تهران ]در تاریخ 18 آبان 1357[، اعلامیهای منتشر کردیم. در این اعلامیه که امضای دوستان روحانی آقایان انواری، امام جمارانی، باهنر، بهشتی، رسولی، عمید زنجانی، شجونی، محلاتی، مطهری، مفتح، مروارید، ملکی، موحدی کرمانی، مهدوی کنی، موسوی اردبیلی و امضای من را در انتهای خود داشت ، ضمن گرامیداشت خاطره شهادت عزیزانمان در حادثه 13 آبان دانشگاه تهران، تاکید کرده بودیم که "رژیم به جای آنکه ریشههای خشم و اعتراض را شناخته و روح نهضت مردم مسلمان را درک کند، به آخرین سنگر خویش عقب نشینی کرده و با تشکیل دولت نظامی، شعلههای خشم مردم را برافروختهتر ساخته است تا باز هم با کشتار و ایجاد وحشت، صدای حق طلبانه مردم با ایمان را در سینهها خفه سازد... و... شگفتا که رژیم نمیخواهد اعتراف کند که نه تنها در میان ملت پایگاهی ندارد، بلکه مردم یکپارچه در برابرش قرار گرفتهاند و اگر ملت نخواهد و همکاری نکند، حکومت از حمایت سیاستهای استعماری طرفی نخواهد بست و تجربههای گذشته نشان داده که سرنیزه عامل دیرپایی برای دوام حکومت نیست و هم اکنون ملت به مقاومت خویش ادامه میدهد". در روز آغاز به کار دولت نظامی، شاه طی سخنانی عبرتآموز، به اشتباههای گذشته خود اعتراف کرد و خطاب به مردم گفت: "پیام انقلابتان را شنیدم "و قول داد که افراد فاسد را تعقیب کند و فضای باز سیاسی را ادامه دهد و عدالت اجتماعی را در کشور مستقر سازد! اما سخنان شاه دیگر اثر نداشت. امام در مصاحبهای ]به تاریخ 16 آبان 1357[، این کار را فریب و نیرنگ دانستند و فرمودند: "پیام ملت به او این است که شاه و همه خاندان سلطنت باید کنار بروند. بنابراین اگر این پیام را شنیده و میخواهد به پیام ملت عمل کند، چرا کنار نمیرود و سرنوشت مردم را به دست خودشان نمیسپارد؟ و دائما خود را با سرنیزه بر مردم تحمیل میکند"؟ مردم نیز این صحبتها را "توبه گرگ" میخواندند و به تعبیر آن ضربالمثل قدیمی که "توبه گرگ، مرگ است"، از آن پس هر چه بیشتر بر شدت شعار "مرگ بر شاه" افزودند.منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری