تأکید هاشمی به مردمی بودن مبارزه و اجتناب از مبارزه مسلحانهتاریخ : 1357 هجری شمسی گسترش حرکتهای مردمی در مبارزه با رژیم شاه در اواخر سال 56 و ادامه آن در سال 57، باردیگر بحث "شیوه درست مبارزه" را، به یکی از مهمترین بحثها میان جمع ما و سایر زندانیان سیاسی، در زندان اوین، تبدیل کرد.ما در جمع دوستان به این مسأله رسیده بودیم که با مبارزه مسلحانه به نتیجه دلخواه نمیرسیم و راه درست مبارزه را این میدانستیم که تلاش کنیم توده مردم را به میدان بیاوریم و از این قدرت عظیم مردمی، بیشترین بهره را ببریم و معتقد بودم که اینکار هم تنها با اتکاء به قدرت روحانیت، خصوصاً امام خمینی، که توده مردم محروم نسبت به ایشان انس و الفتی خاص داشتند، مقدور است. در مقابل، اعضاء و هواداران منافقین و گروههای چپگرا، حیات خود را در مبارزه مسلحانه میدیدند. جو عمومی زندان هم به نفع آنها بود. چون اکثر کسانی که به زندان افتاده بودند، بیشتر بر محور مبارزه مسلحانه گرفتار شده بودند.ما، در مقایسه با آنها، بیشتر با توده مردم ارتباط داشتیم به همین خاطر برایمان روشن شده بود که این گرایش به شیوه مبارزه مسلحانه، مانع فراگیر شدن مبارزه است. ما مصلحت را در هر چه عمومیتر کردن مبارزه میدیدیم و معتقد بودیم، هر چند که در مقطعی خاص حرکت مسلحانه در تغییر فضا و انجام تبلیغات برای مبارزه، منافعی داشت، اما حالا دیگر فلسفه مبارزه مسلحانه منتفی شده است.برداشت من در آخرین سفرم به خارج از کشور هم همین بود. آنجا هم بیشتر به افکار عمومی اهمیت میدادند و برایشان مقدار حمایت مردمی میزان بود. اگر کسی میگفت توانایی انجام ترور یا انفجاری را دارد، به آن اهمیتی نمیدادند و سؤالشان بیشتر این بود که مردم چهقدر با شما هستند. نیروهایی هم که در خارج بودند ـ که عمدتآ وابسته به جریانِ مبارزه مسلحانه بودند ـ به همین نتیجه رسیده بودند.در فرصتی هم که پیش از دستگیری داشتم، از مجموع ملاقاتها و گفتوگوها با اطمینان به این نتیجه رسیده بودم که خیلی از نیروهای مخلص دارای چنین برداشتی هستند. با امام هم که صحبت کرده بودم نتیجه روشن بود. ایشان از ابتدا حرکت مسلحانه را تأیید نمیکردند. حوادثی که پیش آمده بود، همه در تأیید درستیِ موضعِ گذشته ایشان بود. سیر حوادث دوستانی را هم که در نجف بودند و پیش از این، موضع حمایت از مبارزه مسلحانه داشتند، به تبعیت از موضع امام کشانده بود. منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری