شایعه نخست وزیری آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال 1359
تاریخ : 3/5/1359
در کش و قوس بالا گرفتن اختلافات بین رئیسجمهور و مجلس برسر معرفی و تأیید نخست وزیر، جلسات متعددی برای ایجاد تفاهم و نزدیک کردن دیدگاهها به یکدیگر تشکیل شد. در این جلسات علاوه بربحث کلی مسأله، اشخاص خاصی نیز برای تصدی این مسئولیت مطرح شدند، از جمله به خود من نیز از طرف جمعی از دوستان پیشنهاد پذیرش این کار داده شد؛ امری که موجب شد شایعه نخستوزیری من در جامعه مطرح شود. موضوعی که چندان صحت نداشت و در واقع قضیه این طور بود که در یکی از همان جلسههای خصوصی در محل مجلس، آقای ]هاشم[صباغیان این نظر را مطرح کرد که اگر نخستوزیری را یکی از آقایان بهشتی یا خامنهای قبول کنند، اینها میتوانند تفاهمی بین همه ارگانها به وجود آوردند و مشکل کابینه نیز حل میشود. این نظر و پیشنهاد بلافاصله از طرف آن دو نفر و حزب جمهوری اسلامی ردّ شد، اما بعدآ در منزل آقای ]علی اکبر[معینفر، خود ایشان مرا پیشنهاد کردند و گفتند شما اگر نخستوزیری را قبول کنی، میتوانی نقطه تفاهم بین مجلس و رئیسجمهوری و ارگانهای انقلابی کشور یعنی سپاه پاسداران، کمیتهها و دادگاههای انقلاب و جهادسازندگی باشی و هماهنگی به وجود میآید. من هم همان جا ردّ کردم و گفتم من آمادگی چنین کاری را ندارم. آقای بنیصدر خودش هم در این مسأله توافق کاملی نداشت؛ به فرض هم اگر داشت، من آمادگی نداشتم. وقتی که رفقا و دوستان اصرار کردند، گفتم که بگذارید من فکر کنم و مشورت کنم. جلسه بعد که رفتم، گفتم مشورت و فکرم به این نتیجه رسید که مصلحت نیست من بپذیرم، بخصوص که در همین سمت ریاست مجلس هم میتوانم نقشی در ایجاد تفاهم و همدلی ایفا نمایم.
این حرف بعدآ در روزنامهها با یک مقدار اختلاف نقل شد. یعنی آنچه که بود این بود که آقای معینفر به عنوان این که من میتوانم با جمع بین این امکاناتی که هست، در کشور تفاهمی به وجود آورم، پیشنهادی کرد که نه من پذیرفتم و نه آقای بنیصدر خیلی موافق آن بود.
منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 1359، انقلاب در بحران، زیر نظر عباس بشیری، دفتر نشر معارف انقلاب