اصرار مسئولان ایران برای تحویل و محاکمه شاه مخلوع و عدمهمراهی آمریکاییها، موجب بیاثر شدن اقدامات سیاسی و پیامهای کتبی و شفاهی رئیسجمهور آمریکا شد. به طوری که وقتی بعد از مدتها بحث تحویل گروگانها به شورای انقلاب، از طرف امام منتفی اعلام و قرار شد «چون گذشته گروگانها و سفارت تا تشکیل مجلس شورای اسلامی و تعیین سرنوشت آنان به دست وکلای ملت»، در اختیار دانشجویان مسلمان پیرو خط امام باقی بماند، واضح بود که آمریکاییها به سمت اعمال فشار بیشتر بر روی ایران میروند؛ کاری که با اعلام قطع رابطه سیاسی آمریکا با ایران، از روز 19 فروردین 1359، رسمآ آغاز شد.
این قطع رابطه، گسترش تحریمهای اقتصادی، بلوکه کردن داراییهای ایران در آمریکا، اخراج ایرانیان، دانشجویان و دیپلماتهای ایرانی، تهدید به مینگذاری در خلیجفارس برای جلوگیری از صادرات نفت و نیز فشار به کشورهای اروپایی برای شرکت در تحریم اقتصادی ایران را در پیداشت.
این در حالی بود که ایران تقریباً با آمریکا از همان روزهای اول گروگانگیری، در قطع رابطه بود و آنها هرکاری را که احتمال میدادند از طریق آن میتوانند فشاری برکشور وارد کنند، انجام داده بودند؛ مثلاً از تحویل قطعات فنی مورد نیاز صنعت کشور، خودداری کردند و جلوی صادرات برخی از محصولاتشان را به ایران گرفته بودند و حتّی از کشورهای دوست خود که پیرو سیاست آن کشور بودند خواسته بودند که به انقلاب به هر نحو که میتوانند ضربه بزنند، آنها هم این کار را میکردند و اگر برای انجام کاری با ایران وارد مذاکره شده بودند، اجرای آن را به عقب میانداختند و بهانه میآوردند.
البته احتمال پیش آمدن این مسائل، از همان روزهای اول گروگانگیری مطرح بود و در شورای انقلاب صحبتهایی در این زمینهها داشتیم و بحثهایی هم میشد. هر چند که این اعتقاد وجود داشت که محاصره اقتصادی نمیتواند حربه خیلی مؤثری علیه کشور ما باشد، زیرا حقیقت این بود که این روزها رقابت اقتصادی مخصوصاً در دنیای سرمایهداری، آن قدر زیاد است که کسی نمیتواند مدعی موفقیت در انجام چنین کاری شود. از طرفی بسیاری از کشورهای جهان سوم با ایران همراه بودند و بلوک شرق، در آن زمان اصلا منتظر چنین فرصتی بود. به طوری که در همان روزهای اول قطع رابطه، از کشورهای مختلف به دولت مراجعه میکردند و میگفتند که آماده برطرف کردن مشکلات کشورمان هستند، حتّی برخی از آنها برای تحویل اجناس آمریکایی که صنایع ایران به آنها وابسته بود، اعلام آمادگی میکردند. در واقع کشورها و افرادی که ظاهراً دوست آمریکا به حساب میآمدند، در اینجا رقیب آمریکا شده بودند.
البته شورای انقلاب و دولت هم در حد تواناییهای کشور، پیشبینی کرده بودند که مسأله حادی پیش نیاید. به تدریج مسئولان و مردم هم دریافتند که نگاهمان باید به تولید داخلی باشد و ملت عملا متوجه شد که باید کم کم روی پای خود بایستد و این اعتقاد ایجاد شده بود که در ایران امکان تولیدات کشاورزی و صنعتی زیادی وجود دارد که اگر به آنها توجه شود، نتایج سودمندی خواهد داشت.
به هر حال از جمله نتایج این تحریم این بود که نشان داد اولا یکپارچگی گستردهای در جبهه سرمایهداری غرب برای تحریم ایران وجود ندارد، ثانیآ جهان سوم و بلوک شرق آماده گسترش همکاری با کشورمان و شکستن این تحریم هستند و ثالثآ تهیه بسیاری از امکانات در داخل کشور هم مقدور است.
امام در همین رابطه پیامی دادند و اعلام فرمودند: «خبر قطع رابطه بین آمریکا و ایران را دریافت کردم. اگر کارتر در عمر خود، یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت به پا خاسته برای رهایی خود از چنگال چپاولگران بینالمللی، با یک چپاولگر عالمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک میگیریم، چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید دولت آمریکا از ایران است.»
نظر شورای انقلاب هم این بود که: «... بهانه دولت ایالات متحده برای تجاوزات آشکاری که نسبت به ملت ما در پیش گرفته است، مسأله گروگانگیری است. ... در حالی که میدانیم و حوادث یکساله اخیر نیز به وضوح نشان داده است که برای دولت آمریکا مسأله اساسی، گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا.... نیست، ]بلکه [اصل، انقلاب اسلامی و قطع دست متجاوز آن دولت از ایران است. آنها نمیخواهند رژیم اسلامی و انقلابی ایران را که به هیچ روی حاضر به ادامه وابستگیهای گذشته نیست، در این نقطه حساس جهان تحمل کنند و خطراتی را که حضور این نظام در قلب مناطق زرخیز خاورمیانه برای منافع نامشروع آنها دارد، نادیده بگیرند.» به همین خاطر این شورا، آگاهی کامل ملت ایران و آمادگی آنها را برای مقاومت و فداکاری خواستار شد و تأکید کرد: «شورای انقلاب... مصمم است که در جهت تحقق خواست عمومی ملت عزیز ایران، قاطعانه در برابر زورگوییها و تهاجمها مقاومت کند و هرگز در برابر استکبار جهانی امپریالیسم و عوامل و مزدورانش قدمی به عقب ننشیند.»
منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 1359، انقلاب در بحران، زیر نظر عباس بشیری، دفتر نشر معارف انقلاب