نوروز سال ۱۳۷۴
بعد از نماز صبح با تلویزیون مشغول شدیم؛ برای قبل از لحظه تحویل سال، مراسمی از مرقد امام پخش میکرد. سپس پیام آیتالله خامنهای و به دنبال آن، پیام من پخش شد. بعد از صبحانه به مطالعه بولتنها پرداختم. به کسانی که میخواستند به عید دیدنی بیایند، گفته شد، برنامه دیدار نداریم.
عفت هم برای تسلیت اولین عیدشان، به منزل امام رفت. گفت از برنامههای شاد دیشب تلویزیون شکایت داشتهاند. عصر به مرقد امام رفتیم. حسنآقا [خمینی] و [محمدعلی] انصاری و [محمود] بروجردی و… منتظرمان بودند. فاتحهای در داخل ضریح خواندم و مقداری بر مزار احمدآقا و امام نشستیم. مردم جمع شدند، با ابراز احساسات. از آنجا به گلزار شهدا و سپس به منطقه شهدای هفتتیر رفتیم. آنجا هم با موج احساسات مردم مواجه شدیم. با بعضی از پدران شهدا صحبت کردم.
به فرودگاه [مهرآباد] رفتیم و بلافاصله به سوی کیش پرواز کردیم. عفت و یاسر و بعضی از بستگان و محافظان همراه بودند. غروب رسیدیم. باران خوبی در کیش باریده و هوا بسیار مطبوع است. در تهران و بیشتر نقاط ایران هم در این دو سه روز باران داشتیم.
بعد از نماز، مقداری در ساحل دریا قدم زدیم. بچهها جمع شدند و دسته جمعی برای شام رفتیم. آشپزخانه را خوب ساختهاند و برای اداره رستوران، یک آدم وارد از گچسر آوردهاند؛ سابقاً مدیر هتل گچسر بوده و ماست و مرغ بومی آورده بود. با آقای [محمود] واعظی، [معاون وزیر امور خارجه]، محسن و مهدی و…، درباره وضع دریای خزر و مخازن نفت و قرارداد کنسرسیوم و وضع داخلی افغانستان مذاکره کردیم. بعد از شام به بچهها عیدی دادم و خاطراتم را نوشتم.
منبع : پایگاه خبری تحلیلی اندیشه کیش ، http://www.andishekish.ir