توصیف آیت الله هاشمی رفسنجانی به قلم کرم محمدی
سرمقاله روزنامه «مردم سالاری» ، روز سه شنبه 21 دی ماه، کرم محمدی:
زبان از سخن گفتن و واژهها از بیان در برابر عظمت مردی که درراه مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی و استقرار نظام مردمسالار دینی و تلاش برای تثبیت آن در مقابل جهان خواران، یکلحظه امام و پیشوای خود را تنها نگذاشت و با عبور از بحرانهای بسیار پیچیده و خطرناک؛ به یکی از نادرترین شخصیتهای مورد وثوق حضرت امام خمینی (ره) و یار صدیق مقام معظم رهبری از بدو مبارزات دوران ستمشاهی تا هنگام وفاتش در غروب 19 دیماه شده بود، قاصر است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، بعد از پیروزی انقلاب و در دوران دفاع مقدس خدمات بسیار ارزنده و ماندگاری به اسلام و ایران ارائه نمودند که میتوان این خدمات و فداکاریهای وی را در استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی بیبدیل و یا کمنظیر دانست. تعابیری همچون «هاشمی زنده است چون نهضت زنده است» از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و «هیچکس برای من هاشمی نمیشود» بعد از پایان ریاستجمهوری ایشان از سوی مقام معظم رهبری، نشاندهنده شخصیت و منش بزرگ این رادمرد جاودانه تاریخ انقلاب اسلامی ایران است.
هوش بالا، ذکاوت سیاسی و قدرت تحلیلگری و از طرفی اعتمادی که امام خمینی به این مبارز انقلابی داشت از همان بدو انقلاب وی را در زمره معدود افراد نزدیک به بنیانگذار جمهوری اسلامی قرار داده بود و بهسرعت در تمام تصمیمگیریهای کلان نظام و انقلاب حضور فعال و نقشآفرین داشت. نخستین حزب پس از انقلاب با مشارکت او تدوین شد. وی ازجمله اعضای مؤسس حزب جمهوری اسلامی در سال اول پس از انقلاب بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی و بروز برخی ناامنیهای داخلی که از سوی دشمنان نظام برای بهزانو درآوردن آن طراحیشده بود، ترور فیزیکی و شخصیتی نزدیکان امام و انقلاب در دستور کار گروهکهای ضدانقلاب قرار گرفت و تلاش آنها بر این بود تا با ترور فیزیکی و شخصیتی یاران نزدیک بنیانگذار انقلاب؛ جمهوری اسلامی را با شکست مواجه نمایند. ایستادگی یاران امام و ازجمله آیتالله هاشمی باعث شد تا این شعار برای مدتها بر سر زبانها قرار گیرد که «درود بر سه یاور خمینی؛ هاشمی و دو سید حسینی». مراد از دو سید حسینی؛ مقام معظم رهبری و شهید مظلوم دکتر بهشتی بود.
هنوز یادمان نرفته است که تحلیلگران و رسانههای ضدانقلاب و معاندان انقلاب اسلامی در شرایطی که کشور درگیر جنگی تمامعیار و نابرابر بود؛ تلاش مینمودند تا از طریق رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری وابسته به خود بقای انقلاب را به زمان حیات معمار انقلاب تقلیل دهند و چنین وانمود میکردند که عمر انقلاب برابر با حیات معمار آن است؛ اما آنها در محاسبات خود وجود بزرگمرد و شاگرد دیرین امام را که میتوانست در فراق رهبر و مرادش، کشتی انقلاب را از بحرانهای احتمالی عبور دهد، لحاظ نکرده بودند. بعد از فوت بنیانگذار جمهوری اسلامی در جلسه خبرگان رهبری، این آیتالله هاشمی رفسنجانی بود که باشهامت و شجاعت تمام و به نقل از امام راحل بر لیاقت و شایستگی مقام معظم رهبری صحه بگذارد و معظمله را قانع به پذیرش این مسوولیت خطیر نماید و با این انتخاب شایسته توطئهها و ترفندهای دشمنان را نقش برآب نماید.
نحوه خاتمه جنگ تحمیلی هشت ساله بسیار سخت بود. در جلسهای با حضور مسوولان عالی کشور در محضر امام امت (ره)؛ این آیتالله هاشمی رفسنجانی است که به امام عرضه میدارد: اجازه فرمایید تا من مسوولیت اعلام آتشبس را بر عهده بگیرم تا آسیبی متوجه شما نگردد و در آینده نیز در دادگاه نظامی محاکمه شوم.
خطبههای جمعه آیتالله هاشمی در دوران جنگ تحمیلی هشت ساله، علاوه بر آنکه روحیهبخش رزمندگان میدانهای نبرد بود؛ همواره مورد رصد و تحلیل تحلیلگران رسانههای شرق و غرب عالم بود و بسیاری از محاسبات تحلیلگران در خصوص روند جنگ و... براساس خطبههای جمعه وی مورد واکاوی قرار میگرفت و آنها نیز به قدرت و تاثیرگذاری او در معادلات کشور و اعتمادی که امام در آن شرایط به او داشت، پی برده بودند.
هاشمی کسی بود که در شرایط آن روزها و سالهای اولیه انقلاب تا پایان عمر شریفش در حساسترین برههها مسوولیتهای مهمی اعم از انتخابی و انتصابی به وی محول شد و در تمام مسوولیتها سرافراز بیرون آمد. امین امام (ره) نه تنها از سوی ضدانقلاب خارجنشین همواره آماج توهینها و تخریبها قرار داشت؛ متاسفانه در داخل نیز هدف تندترین اهانتها و سخیفترین کلمات و عبارات قرار گرفت اما با همه فراز و فرودها و سختیها؛ این رادمرد بزرگ دست از حمایت انقلاب؛ همراهی با مردم؛ دفاع از خط نورانی امام و اطاعت از رهبر معظم انقلاب برنداشت.
عناوینی همچون مبارز نستوه؛ مجتهد روشن ضمیر؛ امیرکبیر زمان؛ فرمانده دلاور جنگ؛ امین امام (ره)؛ یاور صدیق مقام معظم رهبری؛ خادم و مورد وثوق مردم؛ سیاستمدار برجسته و... شایسته و سزاوار آن روحانی والا مقام است. او در سیاستورزی و وطندوستی و عشق به اعتلای ایران عزیز «امیرکبیر زمان» ما است. آیتالله هاشمی در عین محبوبیت مردمی و جایگاه رسمی مدیریتی «بهشتی مظلوم» دوران بود.
آنچه که هاشمی را بزرگ و به شخصیتی کاریزما در داخل کشور و در خارج از مرزهای ایران بدل نمود و این روزها بسیاری از مخالفان سیاسیاش به آن اذعان دارند، صبر و استقامت در برابر ناملایمات و دوراندیشی و اینکه نظام و انقلاب و مردم را بر خود ترجیح میداد، بود. آیتالله هاشمی با سیره و روش عملی و نظری خویش به یک گفتمان تبدیل گردید و اگرچه اکنون در میان ما نیست، اما راه، منش و گفتمان عقلانی و اعتدالی ایشان در جامعه ساری و جاری است. تشییع میلیونی یار دیرین امام؛ انقلاب و رهبری معظم بیانگر احترام و اکرام آحاد مردم با تفکرات مختلف سیاسی نسبت به زحمات و خدمات و گفتمان این روحانی و سیاستمدار کشورمان است.
سیل خروشان زنان و مردان عزادار و بویژه جوانان عزیز در تشییع پیکر این مبارز خستگیناپذیر؛ نشان داد که مردمان این سرزمین برای نسل اول انقلابیون و همچنین خدمتگزاران به این ملک و ملت و روحانیت ارزش خاص قائل هستند و باران تهمتها و اکاذیب نمیتوانند چهره تابناک مردان بزرگ و خدمتگزاران راستین را نزد اذهان عمومی خدشهدار نماید. آری پس از بیست و هفت سال بعد از ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران؛ این جمله تاریخی حضرت امام خمینی (ره) که فرمودهاند: مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است؛ توسط مردم ایران در عرصه عمل به منصه ظهور رسید.
*منبع: روزنامه مردم سالاری،