مقدمه
سیاست خارجی ایران پس از انقالب اسالمی دستخوش تغییر و تحوالت جدی گردید. یکی از بارزترین این تغییرات خروج ایران از زمرهی متحدین آمریکا و بلوک غرب و پیوستن آن به بلوک کشورهای غیرمتعهد با انتخاب شعار نه شرقی و نه غربی برای سیاست خارجی خود بود )رمضانی، 2832 :32 .)اتخاذ این سیاست خارجی و پیگیری اصل صدور انقالب، حمایت از مستضعفین، حمایت از جنبشهای آزادیبخش، مبارزه با استکبار و استثمار که در اصول 291 و 291 قانون اساسی مورد اشاره قرار گرفته بودند واکنش نظام بینالملل و منطقه را در برابر انقالب ایران بههمراه داشت. کشورهای عرب منطقه بههمراه آمریکا با استفاده از داعیههای قدرتطلبی و رهبری منطقه که در صدام حسین وجود داشت جنگی ناخواسته را بر ایران تحمیل نمودند تا انقالب ایران را در نطفه خفه سازند )باقری دولتآبادی؛ رشیدی، 2858 :251-211 .)اگرچه جنگ نتوانست خواستههای اولیهی حامیان آنرا برآورده سازد؛ اما بهمیزان زیادی از توان اقتصادی و نظامی ایران کاست. بدهیهای خارجی و کسری بودجه، کاهش میزان تولید، کمبود سرمایه، فقدان سرمایهگذاریهای کالن در زیر ساختهای کشور بهعلت اولویت نیازهای جنگ، کاهش درآمدهای ارزی کشور، خسارت و خرابیهای ناشی از جنگ، افزایش جمعیت نزدیک به دو برابر و باالخره سقوط قیمت نفت از جمله عواملی بودند که منجر به بحران اقتصادی در دوران جنگ شدند )رحمانی، 2838 :32 .)پس از جنگ خرابیها و مشکالت مالی و مادی ناشی از آن، وضعیت مهاجران و اسرای جنگی، نابودی مراکز تولید، کاهش سرمایه ملی، محاصره اقتصادی و بهطور کلی نابسامانیهای اقتصادی، موجودیت جمهوری اسالمی را شدیداً تهدید میکرد. ضمن اینکه تعقیب سیاست مفرط بیاعتنایی به ترتیبات بینالمللی طی 3 سال جنگ، هیچ یک از خواستههای تجدیدنظر طلبانه بینالمللی ایران را تأمین نکرده بود