وَاسْأَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِیهَا وَالْعِیْرَ الَّتِی أَقْبَلْنَا فِیهَا وَإِنَّا لَصَادقُونَ
و از آن آبادی که در آن بودیم و از کاروانی که در آن [به این سو ]روی آوردیم بپرس و به یقین ما راستگوییم».
1ـ خبر دزدی بنیامین در آبادی محل سکونت یوسف (مصر) ، شایع شده بود.
وسئل القریة التی کنا فیها
«قریة» به محل سکونت و اجتماع انسانها (شهر و روستا) گفته می شود. از این رو در برداشت از آن به «آبادی» تعبیر شد. پرسش از آبادی با اینکه مقصود پرسش از اهل آبادی است، برای رساندن این معناست که: خبر سرقت بنیامین در شهر شایع شده و همگان از آن مطلع بودند.
2ـ کاروانیان همراه فرزندان یعقوب به ماجرای دزدی بنیامین آگاه بودند.
وسئل ... العیر التی أقبلنا فیها
3ـ فرزندان یعقوب ، بر این گمان بودند که پدرشان داستان سرقت بنیامین را تصدیق نخواهد کرد.
وسئل القریة ... والعیر التی أقبلنا فیها
4ـ لاوی به برادرانش سفارش کرد از یعقوب بخواهند که وی از اهالی مصر و نیز از همسفران ایشان ، داستان سرقت بنیامین را جویا شود.
فقولوا یـأبانا ... وسئل القریة ... والعیر التی أقبلنا فیها
«اقبال» (مصدر أقبلنا) به معنای روی آوردن است و متعلق آن «إلیک» و مانند آن است که به خاطر وضوحش در کلام نیامده و «فیها» حال برای ضمیر «أقبلنا» می باشد. بنابراین «وسئل ... العیر التی ...» ; یعنی، از کاروانی بپرس که ما در میان آنها به سوی شما آمدیم. قابل ذکر است که آیه مورد بحث نیز مانند آیه سابق، از سفارشهای لاوی به برادرانش می باشد.
5ـ فرزندان یعقوب از مصر به همراه کاروانی از کنعانیان رهسپار دیار خویش شدند.
والعیر التی أقبلنا فیها
6ـ لاوی از برادرانش خواست نزد پدر بر راستگویی خویش در سرقت بنیامین تأکید کنند.
و إنا لصـدقون
7ـ گواهی شهود عینی ، طریقی معتبر برای اثبات مدعا
وسئل القریة ... والعیر التی أقبلنا فیها
احکام: 7
برادران یوسف:
بازگشت برادران یوسف به کنعان 5; برادران یوسف و یعقوب(ع) 3، 4; خواسته های برادران یوسف 4; صداقت برادران یوسف 6; ظن برادران یوسف 3
بنیامین:
اتهام دزدی به بنیامین 6; درخواست تفحص از دزدی بنیامین 4; شیوع دزدی بنیامین 1، 2; کاروان تجاری و دزدی بنیامین 2
دعوا:
ادله اثبات دعوا 7
گواهی:
آثار گواهی 7; احکام گواهی 7
لاوی:
توصیه های لاوی 4; خواسته های لاوی 6; لاوی و برادران یوسف 6
یوسف(ع):
قصه یوسف(ع) 1، 2، 3، 4، 5، 6