حَتَّی إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْس وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا
تا وقتی که به غروبگاه خورشید رسید، آن را یافت که در چشمه ای لجن آلود غروب می کند و نزد آن قومی را یافت که فساد می کردند گفتیم: ای ذوالقرنین! دو راه وجود دارد: یا عذاب می کنی و یا در میانشان شیوه ای خوب در پیش می گیری.
1- ذوالقرنین، با به کارگیری برخی از ابزارها و نیروهایش، به سمت غرب سرزمین خویش پیش رفت.
فأتبع سببًا . حتّی إذابلغ مغرب الشمس
2- ذوالقرنین، با رسیدن به انتهای خشکی های غرب، آبی گل آلود و تیره رنگ را فراروی خویش دید.
حتّی إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حمئة
«حمئة» یعنی دارای «حمأة» به «گل سیاه بدبو» گفته می شود. (کتاب العین)
3- غروب خورشید در نقطه پایانی سفر ذوالقرنین به جانب مغرب، چونان فرو رفتن آن در چشمه ای تیره فام بود.
وجدها تغرب فی عین حمئة
از جمله معانی «عین» چشمه است و به قرینه «وجدها» (آن را چنان یافت که) مراد آیه آن نیست که خورشید، در چشمه ای دارای گل سیاه فرو می رفت، بلکه منظره غروب خورشید را ذوالقرنین آنگونه مشاهده کرد.
4- پیشروی ذوالقرنین، با رسیدن به ساحل دریایی گسترده، متوقف شد.
وجدها تغرب فی عین حمئة
بدان احتمال که نمای غروب خورشید در آب، نشانه گستردگی پهنه دریا باشد; یعنی، در چشم انداز آن، چیزی مشاهده نمی شد، لذا تصوّر آن بود که خورشید در چشمه جوشانی در دریا فرو می رود و خشکی دیگری در ورای آن نیست.
5- محدوده پیشروی ذوالقرنین در ناحیه مغرب تا دریای سیاه بوده است.*
حتّی إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حمئة
برخی، نظیر ابن عاشور، منطقه فرمانروایی ذی القرنین را چین دانسته اند، در این صورت، او، در حرکت به سمت غرب، تا دریای سیاه پیش رفته است که منظره غروب خورشید را به صورت فرو رفتن آن در چشمه آب کدر و سیاه مشاهده کرده است.
6- ذوالقرنین، در آخرین نقطه خشکی، در غرب سرزمین خویش، با مردمی دارای تشکّل و قومیّت مواجه شد.
وجدها تغرب فی عین حمئة و وجد عندها قومًا
7- ساحل نشینان غرب سرزمین ذی القرنین، مردمی کفرپیشه و ستم کار بودند.
قلنا یـذا القرنین إمّا أن تعذّب
تعبیر «تعذّب» نشانگر آن است که آنان مستحق کیفر بوده اند و دلیل آن ـ به قرینه آیات بعد ـ ستم گری و کفر آنان بوده است.
8ـ ذوالقرنین، از سوی خداوند، در مجازات یا بخشش ساحل نشینان غربی، مخیر شد.
قلنا یـذاالقرنین إمّا أن تعذّب و اما ان تتّخذ فیهم حسنًا
9- ساحل نشینان مناطق غربی سرزمین ذی القرنین، از رویارویی با نیروهای او ناتوان بودند و در برابر تصمیمات او، قدرت مقاومت نداشتند.
وجد عندها قومًا قلنا یـذا القرنین إمّا أن تعذّب
10- اقدامات ذوالقرنین، در پرتو رهنمودهای الهی بود.
قلنا یـذاالقرنین إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ
11- ذوالقرنین از پیامبران بود و به مقام دریافت سخن های خداوند نایل شده بود. *
قلنا یـذا القرنین
ظاهر کلمه «قلنا» خطاب مستقیم است، گرچه احتمال الهام و یا رساندن پیام به وسیله پیامبری دیگر نیز وجود دارد.
12- وجود تمدن در غرب سرزمین ذی القرنین
وجد عندها قومًا ... إمّا أن تعذّب
ظلم و ایمان و عمل صالح و مجازات ـ که آیات بعد در باره ساحل نشینان یاد کرده است ـ از مشخصات جوامع متمدن است.
13- ذوالقرنین، از برخی اختیارات الهی، در تنظیم نظام اجتماعی مردم، برخوردار بود.
قلنا یـذا القرنین إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ فیهم حسنًا
14- تفویض برخی اختیارات به مدیران و رهبران، در محدوده وظایف شان، امری لازم است.
قلنا یـذا القرنین إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ فیهم حسنًا
خداوند ذوالقرنین را در تصمیم گیری برای نحوه برخورد با اقوام مغرب، مخیّر گذاشت، دیگران نیز باید این را سرمشق خود قرار دهند.
15- سیر در زمین و به کیفر رساندن اقوام ناصالح، امری پسندیده است.
حتّی إذابلغ ... إمّا أن تعذّب
گزارش سفر ذی القرنین پس از بیان موهبت های الهی به او، نشانه شایسته بودن اقدامات او است.
16- انتخاب خوش رفتاری در مواجهه با کافران، بهتر از به کارگیری شدّت و خشونت است.
و إمّا أن تتّخذ فیهم حسنًا
جمله «تتّخذ فیهم حسناً» در بیان طریقه مقابل عذاب، تلقین کننده اختیار این شیوه از بین دو نوع برخوردی است که ذوالقرنین بین آن ها مخیّر بود.
تشبیهات قرآن:
تشبیه غروب خورشید 3
تمدن:
تاریخ تمدن 12
چشمه:
چشمه گِل آلود 2، 3
خدا:
گفتگوی خدا با ذوالقرنین 11; هدایتهای خدا 10
خشونت:
سرزنش خشونت 16
خوشرفتاری:
اهمیت خوشرفتاری 16
ذوالقرنین:
اختیارات ذوالقرنین 8; امکانات ذوالقرنین 1; ذوالقرنین در ساحل دریا 4; ذوالقرنین در ساحل دریای سیاه 5; ذوالقرنین در مغرب زمین 1، 2، 4، 6; ذوالقرنین و تنظیم نظام اجتماعی 13; رنگ چشمه قصه ذوالقرنین 2; فضایل ذوالقرنین 13; قدرت ذوالقرنین 9; قصه ذوالقرنین 1، 2، 4، 5، 6، 8، 9; محدوده اولین مسافرت ذوالقرنین 4، 5; مسافرت ذوالقرنین به مغرب 2، 3; مقامات ذوالقرنین 11; ملاقات ذوالقرنین با مردم مغرب 6; منشأ اختیارات ذوالقرنین 13; منشأ عمل ذوالقرنین 10; نبوت ذوالقرنین 11; وحی به ذوالقرنین 11; هدایت ذوالقرنین 10
سرزمینها:
تشکل مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین 6; تمدن در مغرب سرزمین ذوالقرنین 12; ظلم مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین 7; عجز مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین 9; عفو مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین 8; کفر مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین 7; کیفر مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین 8
ظالمان 7:
عمل:
عمل پسندیده 15
قرآن:
تشبیهات قرآن 3
کافران 7:
خشونت با کافران 7 16; خوشرفتاری با کافران 7 16; روش برخورد با کافران 7 16
گناهکاران:
اهمیت کیفر گناهکاران 15
مدیران:
تفویض اختیار به مدیران 14
مدیریت:
روش مدیریت 14
مسافرت:
اهمیت مسافرت 15