نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا برَبِّهِمْ وَزدْنَاهُمْ هُدًی
ما داستانشان را به درستی برای تو بازگو می کنیم: همانا آنان جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و بر هدایتشان افزودیم.
1- بیان خداوند در نقل سرگذشت اصحاب کهف برای پیامبر(ص) به دور از بافته ها و خرافات و عین واقعیّت بود.
نحن نقصّ علیک نبأهم بالحقّ
«بالحقّ» می تواند متعلق به «نقصّ» و یا قید برای «نبأهم» باشد. بر فرض نخست، مفاد آیه، این است که بیان ما درباره اصحاب کهف، کاملاً مطابق با واقع است و آنچه نقل می کنیم، از هرگونه اختلاط با غیر حق، مبرّا است.
2- داستان اصحاب کهف، سرگذشتی حقیقی و دارای واقعیت خارجی است، نه افسانه ای ساختگی و تخیّلی
نحن نقصّ علیک نبأهم بالحقّ
برداشت بالا، بدین لحاظ است که «بالحقّ» قید برای «نبأهم» باشد و گویای این که داستان اصحاب کهف، داستانی واقعی و تحقّق یافته در خارج بود، نه آن که قرآن، آن را به منظور ارائه نمونه ای ذهنی از انسان های موحّد ساخته و پرداخته باشد.
3- نقل سرگذشت اصحاب کهف، دارای هدفی با ارزش و سودمند
نحن نقصّ علیک نبأهم بالحقّ
«حقّ» به چیزی گفته می شود که به جا و حکیمانه باشد(مجمع البیان.) و به حق بیان کردن داستان اصحاب کهف ـ که مفاد «نقصّ علیک نبأهم بالحقّ» است ـ اشاره به این معنا دارد که نقل آن داستان، مقصدی منطقی را تعقیب و غرض صحیح و ارزشمندی را دنبال می کند.
4- اطلاعات مردم عصر بعثت از اصحاب کهف و سرگذشت آنان، اطلاعات غیر واقعی و آمیخته با خرافات بود.
نحن نقصّ علیک نبأهم بالحقّ
قید «بالحقّ» تعریضی است که به ناقلان سرگذشت اصحاب کهف و بیان کننده این که نقل آنان، آمیخته به اموری غیر واقعی و خرافی است.
5- اهتمامِ قرآن، به ارائه ترسیمی صحیح از چهره مردان الهی و جریان های بر حق تاریخ و زدایش ابهام از داستان آنان
نحن نقصّ علیک نبأهم بالحقّ
6- بهره گیری از حقایق تاریخ و قصّه های واقعی، از روش های به کار گرفته شده در قرآن
نحن نقصّ علیک نبأهم بالحقّ
7- اصحاب کهف، جوانمردانی مؤمن به پروردگار خویش و بهره مند از هدایت افزون الهی بودند.
انّهم فتیة ءامنوا بربّهم و زدنـهم هدًی
8- شناخت ربوبیّت خداوند، از عوامل ایمام اصحاب کهف بود.
ءامنوا بربّهم
9- ایمانِ جوانان، دارای ارزش و اهمّیّتی خاصّ *
انّهم فتیة ءامنوا بربّهم
تأکید آیه بر «فتیة» بودن اصحاب کهف، ممکن است به لحاظ سنّی آنان باشد که در این صورت، برجسته کردن و تصریح بر این خصیصه، بیان کننده ارزش ایمان در سال های جوانی است.
10- حرکت انسان در طریق ایمان، زمینه ساز برخورداری او از هدایت افزون تر الهی است.
ءامنوا بربّهم و زدنـهم هدًی
11- ایمان به پروردگار، هدایت واقعی و دارای درجات است.
ءامنوا بربّهم و زدنـهم هدًی
ذکر «زدناهم هدی» ـ (ایشان را هدایت افزودیم) ـ پس از بیان ایمان آوردن آنان، اشاره به این معنا است که ایمانِ آنان را تقویت کردیم. بنابراین، مراد از هدایت، تقویت ایمان خواهد بود.
ارزشها 9:
اسلام:
تاریخ صدراسلام 4; خرافات در صدر اسلام 4
اصحاب کهف:
ارزش قصه اصحاب کهف 3; اهداف قصه اصحاب کهف 3; ایمان اصحاب کهف 7; جوانمردی اصحاب کهف 7; خداشناسی اصحاب کهف 8; عوامل ایمان اصحاب کهف 8; فضایل اصحاب کهف 7; واقعیت قصه اصحاب کهف 1، 2; هدایت اصحاب کهف 7
ایمان:
آثار ایمان 10; ایمان به خدا 11; مراتب ایمان 11
تاریخ:
اهمیت تبیین تاریخ 5; منابع تاریخ 5
جوانی:
ارزش ایمان در جوانی 9
خدا:
آثار خدا شناسی 8; ربوبیت خدا 8
قرآن:
تاریخ در قرآن 6; روش تعالیم قرآن 6; نقش قرآن 5
مؤمنان 7:
مردم:
مردم مقارن بعثت و قصه اصحاب کهف 4
مهتدین 7:
هدایت:
زمینه هدایت 10; موارد هدایت 1