یَغْفِرْ لَکُم مِّن ذُنُوبکُمْ وَیُؤَخِّرْکُمْ إِلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاء لَا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ
تا گناهان شما را بیامرزد و شما را تا اجلی معیّن مهلت دهد; بی شک اجل [معیّن شده از سوی] خدا وقتی در رسد به تأخیر نمی افتد; اگر می دانستید [به اطاعت خداوند بازمی گشتید].
1 - وعده نوح(ع) به قوم خود، مبنی بر آمرزش گناهان، مصونیت از عذاب الهی و تداوم زندگی تا فرارسیدن اجل مسمی (مرگ مقدر)، در صورت ایمان آوردن آنان
یغفر لکم من ذنوبکم و یوخّرکم إلی أجل مسمًّی
«أجل» به معنای پایان زندگی و نهایت زمان عمر آدمی و «مسمّی» به معنای معین و مشخص است. مقصود از تأخیر اجل مسمی، نازل نشدن عذاب الهی و تداوم زندگی تا فرارسیدن مرگ مقدر الهی است که هر انسانی، حتماً با آن روبه رو خواهد شد.
2 - قوم نوح، پیش از رسالت آن حضرت، مردمی خطاکار و گناه پیشه بودند.
یغفر لکم من ذنوبکم
3 - عبادت خداوند، رعایت تقوای الهی و اطاعت از پیامبران، از موجبات آمرزش گناهان و نجات از عذاب الهی در دنیا
أن اعبدوا اللّه ... یغفر لکم من ذنوبکم و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی
4 - رهاکنندگان عبادت خدا، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند.
أن اعبدوا اللّه ... و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی
5 - هر انسانی، دارای اجل و عمری مشخص است.
و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی
منظور از خطاب در «یؤخّرکم» می تواند یکایک افراد قوم نوح یا مجموعه باشد. برداشت یاد شده، مبتنی بر احتمال نخست است.
6 - ملت ها و جوامع بشری، دارای حیات و اجلی مشخص همانند اعضا و افراد آنها
و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی
7 - اجل تعیین شده(اجل مسمی)، برای هر فرد و ملتی، بدون تأخیر فرا خواهد رسید.
أجل مسمًّی إنّ أجل اللّه إذا جاء لایؤخّر
8 - انسان ها(افراد یا ملت ها)، دارای دو اجل اند: اجل حتمی و غیر قابل تغییر و اجل مشروط و قابل تغییر.
و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی إنّ أجل اللّه إذا جاء لایؤخّر
از آیه شریفه استفاده می شود که برای انسان ها، اجلی مقدّر شده که با عبادت خدا، تقوای الهی و اطاعت از رسولان به تأخیر می افتد تا اجل حتمی (مسمی) فرارسد. و یا آن که آن اجل بر اثر ترک عبادت خدا، تقوای الهی و نافرمانی رسولان پیش از اجل مسمی فرامی رسد.
9 - اجل انسان ها، به دست خدا و به تقدیر او است.
إنّ أجل اللّه
10 - شناخت مرگ و اجل انسان، زمینه ساز توجه به خدا و ایمان به او است.
لو کنتم تعلمون
در برداشت یاد شده، مفعول «تعلمون» ـ به قرینه جملات سابق ـ اجل انسان است و جواب شرط «لو»، ممکن است جمله ای محذوف مانند «لآمنتم و أطعتم» باشد.
11 - بهره مندی از دانش و معرفت، زمینه ساز بهره مندی از معارف و حقایق الهی
لو کنتم تعلمون
در برداشت یاد شده، فعل «تعلمون» گرفته شده است; یعنی، «لو کنتم أهل العلم لاستجبتم دعوتی و آمنتم».
12 - قوم نوح، پیش از رسالت آن حضرت، مردمی بی بهره از معرفت و دانش و ناآگاه نسبت به معارف و حقایق الهی بودند.
لو کنتم تعلمون
13 - تشویق و ترغیب شدن مردم از سوی حضرت نوح(ع)، به کسب دانش و شناخت حقایق و معارف الهی
لو کنتم تعلمون
آمرزش
عوامل آمرزش 3; وعده آمرزش 1
اجل
اجل مسمی 5، 6، 8; اجل معلق 8; اقسام اجل 8; حتمیت اجل مسمی 7; منشأ اجل 9
اطاعت
آثار اطاعت از انبیا 3
امتها
اجل امتها 6
انسان
اجل انسان ها 5
ایمان
آثار ایمان 1; زمینه ایمان به خدا 10
بی تقوایان
زمینه عذاب بی تقوایان 4; مرگ بی تقوایان 4
تقوا
آثار تقوا 3
خدا
اختیارات خدا 9; مقدرات خدا 9
دین
تشویق به دین 13; زمینه قبول دین 11
ذکر
زمینه ذکر خدا 10
عبادت
آثار عبادت خدا 3; زمینه عذاب معرضان از عبادت 4
عذاب
عوامل نجات از عذاب دنیوی 3; وعده مصونیت از عذاب 1
عصیان
عصیان از انبیا 4
عصیانگران
زمینه عذاب عصیانگران 4; مرگ عصیانگران 4
علم
آثار علم 11; تشویق به تحصیل علم 13
عمر
وعده عمر طبیعی 1
قوم نوح
تاریخ قوم نوح 2، 12; تشویق قوم نوح 13; جهل قوم نوح 12; گناهکاری قوم نوح 2; وعده به قوم نوح 1
مرگ
آثار علم به مرگ 10; زمینه تعجیل در مرگ 4
معرضان ازخدا
مرگ معرضان ازخدا 4
نوح(ع)
تشویقهای نوح(ع) 13; وعده های نوح(ع) 1