إِذْ قَالَ مُوسَی لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَارًا سَآتِیکُم مِّنْهَا بخَبَرٍ أَوْ آتِیکُم بشهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ
[یاد کن] وقتی را که موسی به خانواده اش گفت: همانا من آتشی احساس کردم، به زودی از آن خبری برای شما می آورم، یا شعله ای برگرفته [از آن ]برایتان می آورم به امید این که گرم شوید.
1 - سرگذشت موسی و خانواده اش در وادی طور، شایان ذکر و یادآوری
إذ قال موسی لأهله
«إذ» اسم زمان در محل نصب و مفعولٌ به برای فعل محذوف است; یعنی، «اذکر إذ قال موسی لأهله...; زمانی را که موسی به کسانش گفت... به یادآور».
2 - بیان دقیق سرگذشت موسی و خانواده اش در وادی طور (ماجرایی که به جز خدا کسی از آن خبر نداشت) دلیلی روشن بر آسمانی بودن قرآن
و إنّک لتلقّی القرءان ... إذ قال موسی لأهله
بیان ماجرای موسی در وادی طور، که می تواند دلیلی برای «إنّک لتلقّی القرآن...» باشد; زیرا آن واقعه ای است که جز خدا احدی از آن اطلاع نداشته است.
3 - بیان داستان پیامبران در قرآن، براساس هدف و مصلحتی حکیمانه و سازنده
من لدن حکیم ... إذ قال موسی لأهله إنّی ءانست نارًا
برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که قرآن از جانب خدای حکیم نازل شده است.
4 - همراهی خانواده موسی (همسر و فرزندانش) با وی در سفر از «مدین»
إذ قال موسی لأهله ... لعلّکم تصطلون
تعبیر «سئاتیکم» و «لعلّکم تصطلون» (با ضمایر جمع) نشان می دهد که همراهیان موسی بیش از یک نفر بوده اند و تعبیر «أهل» بیانگر آن است که همه آنان از نزدیکان (همسر و فرزندان) او بوده اند.
5 - گرفتاری موسی(ع) و خانواده اش در سردی هوا، تاریکی شب و گم کردن راه در مسیر سفر
إذ قال موسی لأهله ... سئاتیکم منها بخبر... لعلّکم تصطلون
6 - قرار گرفتن خانواده موسی در شرایط نیاز به دلگرمی و امید
إذ قال موسی لأهله ... سئاتیکم منها بخبر... تصطلون
از تعبیر «إنّی آنست ناراً» و «سأتیکم» ـ که جمله اول به صورت مؤکد به «إنّ» و جمله دوم به صورت مؤکد با حرف تنفیس آمده است ـ استفاده می شود که خانواده موسی در شرایط اضطراب آور و دلهره آمیزی قرار داشتند که موسی می بایست به آنان دلگرمی می داد و امید می بخشید.
7 - آرامش موسی(ع) در شرایط سخت و بحرانی و تلاش وی جهت ایجاد امید و اطمینان در خانواده خود.
إنّی ءانست نارًا سئاتیکم... لعلّکم تصطلون
8 - مشاهده موسی، آتشی را از دور در وادی طور
إنّی ءانست نارًا
«إیناس» (مصدر «آنست») معادل «إبصار» (دیدن) است; یعنی، آتشی به نظرم رسید.
9 - تنها موسی(ع)، نظاره گر آتش وادی طور و همراهانش محروم از مشاهده آن
إنّی ءانست نارًا
10 - تصمیم موسی(ع) به حرکت به سمت آتش طور
سـاتیکم منها بخبر أو ءاتیکم
11 - امید موسی(ع)، به یافتن اطلاعاتی از محل برافروخته شدن آتش، برای یافتن راه و ادامه مسیر سفر
سـاتیکم منها بخبر
جمله «سآتیکم منها بخبر» به تقدیر «سآتیکم من عندها بخبر نهتدی به» است; یعنی، به زودی از آن جا اطلاعی خواهم آورد که با کمک آن راهمان را پیدا کنیم.
12 - موسی(ع)، درصدد آوردن پاره ای آتش برای گرم کردن خانواده اش
أو ءاتیکم بشهاب قبس لعلّکم تصطلون
«شهاب» به شعله آتش و «قبس» به شعله برگرفته از آتش گفته می شود. «اصطلاء» (مصدر «تصطلون») نیز به معنای گرم شدن است; یعنی، یا شعله ای از آتش برگیرم و بیاورم تا با آن، آتش برافروزم، باشد که گرم شوید.
امیدواری
امیدواری به خانواده موسی(ع) 7
انبیا
قصه انبیا 3
خدا
علم خدا 2
ذکر
ذکر قصه موسی(ع) 1
قرآن
تعالیم قرآن 2; دلایل وحیانیت قرآن 2; هدفداری قصص قرآن 3
موسی(ع)
آرامش موسی(ع) 7; اطمینان به خانواده موسی(ع) 7; امیدواری موسی(ع) 11; تلاش موسی(ع) 12; خانواده موسی(ع) 12; خانواده موسی(ع) در کوه طور 1; دلداری به خانواده موسی(ع) 6; قصه موسی(ع) 2، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12; مسافرت خانواده موسی(ع) 4، 5; مسافرت فرزندان موسی(ع) 4; مسافرت همسر موسی(ع) 4; مشکلات مسافرت موسی(ع) 5; موسی(ع) در سختی 7; موسی(ع) در کوه طور 1; موسی(ع) و آتش کوه طور 8، 9، 10، 11، 12; نیازهای خانواده موسی(ع) 6; همسفران موسی(ع) 4