قَالَ الَّذی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَاب أَنَا آتِیکَ بهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ
آن کس که علمی از آن کتاب نزدش بود گفت: من آن را پیش از آن که پلک چشمت به هم بخورد نزد تو می آورم [و چنین کرد] پس چون آن را نزد خود مستقر دید، گفت: این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر می کنم یا کفران میورزم؟ و هر کس شکر کند به سود خود شکر می کند و هر کس کفران ورزد [زیانی به خدا نمی رساند] زیرا پروردگار من بی نیاز و کریم است.
1 - اعلام آمادگی فردی از درباریان سلیمان برای آوردن تخت بلقیس در کمتر از یک طرفة العین
قال الذی ... أنا ءاتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک
2 - آصف بن برخیا (آورنده تخت بلقیس) دارای بخشی از علم به کتاب (لوح محفوظ)
قال الذی عنده علم من الکتـب أنا ءاتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک
عبارت «علم من الکتاب» ـ با توجه به نکره بودن «علم»ـ به معنای آگاهی داشتن به گوشه ای از دانش کتاب می باشد. گفتنی است که بر طبق روایات، آورنده تخت بلقیس آصف بن برخیا، وصی و وزیر سلیمان(ع) بوده است و مراد از «کتاب» ـ بنابر گفته برخی از مفسران ـ لوح محفوظ است.
3 - امکان سلطه بر قوانین طبیعت با در اختیار داشتن گوشه ای از دانش کتاب الهی (لوح محفوظ)
قال الذی عنده علم من الکتـب أنا ءاتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک
4 - علم، منشأ قدرت
قال الذی عنده علم من الکتـب أنا ءاتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک
وصف «عنده علم...» اشعار به علیت دارد; یعنی، چون به دانش آن کتاب آگاهی داشت، توانست به خواسته سلیمان جامه عمل بپوشاند.
5 - دانش آصف بن برخیا، فراتر از علوم متعارف و معمولی بشر بود.
قال الذی عنده علم من الکتـب أنا ءاتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک
6 - حضور افرادی آگاه به علوم و دانش های لوح محفوظ در دربار سلیمان(ع)
قال الذی عنده علم من الکتـب
مفهوم عبارت «قال الذی عنده علم من الکتـب» می تواند این باشد که در بارگاه سلیمان، اشخاص دیگری بوده اند که دانش های گسترده ای به آن کتاب داشته اند.
7 - امکان آگاهی به دانش های لوح محفوظ
قال الذی عنده علم من الکتـب
در این که مراد از «کتاب» در آیه فوق چیست، میان مفسران دو نظر هست: برخی آن را کتاب های آسمانی و عده ای لوح محفوظ دانسته اند. برداشت یاد شده براساس احتمال دوم است.
8 - اقدام آصف بن برخیا به حاضر ساختن تخت بلقیس در برابر سلیمان(ع)
فلمّا رءاه مستقرًّا عنده
از تعبیر «فلمّا رآه...» استفاده می شود که سلیمان(ع) به آصف بن برخیا اجازه اعمال قدرت داد و او تخت را همان گونه که ادعا کرده بود، حاضر ساخت.
9 - سپاس سلیمان(ع) به درگاه خدا، پس از مشاهده تخت بلقیس در برابر خود
فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال هـذا من فضل ربّی
کلمه «هـذا» می تواند اشاره به حضور تخت داشته باشد. بر این مبنا عبارت «هـذا من فضل ربّی»; یعنی، این حضور تخت در کمتر از طرفة العین در نزد من، فضلی از جانب پروردگار است. هم چنین می تواند اشاره به قدرتی باشد که توانست آن را در کمتر از طرفة العینی حاضر سازد. برداشت یاد شده مبتنی بر احتمال اول است.
10 - وجود قدرت های فوق العاده در دربار سلیمان، فضلی از جانب پروردگار برای او
فلمّا رءاه... قال هـذا من فضل ربّی
برداشت یاد شده مبتنی بر این است که «هـذا» اشاره به توان موجود در دستگاه حکومتی سلیمان باشد; یعنی، وجود چنین نیرویی در دستگاه من ـ که توانست تخت عظیم بلقیس را در کمتر از یک نگاه حاضر سازد ـ تفضل پروردگار به من است.
11 - توجه دائمی سلیمان(ع) به خدایی بودن امکانات خویش
فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال هـذا من فضل ربّی
از آیه یاد شده و نیز آیات پیشین استفاده می شود که سلیمان در اوج قدرت و شوکت نیز، از یاد خدا غافل نبوده، او را یاد می کند و بر نعمت های او سپاس می گزارد.
12 - علم و قدرت، دو نمود بارز فضل الهی برای سلیمان(ع) و در خدمت او
قال الذی عنده علم من الکتـب... فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال هـذا من فضل ربّی
گرچه علم و قدرت مطرح شده در آیه مربوط به آصف بن برخیا است; ولی وی از اعضای دربار سلیمان بود و دانش ویژه و توان فوق العاده او در خدمت حکومت آن حضرت قرار داشت. بر این اساس است که سلیمان(ع) خدا را بر این علم و قدرت سپاس می گزارد. بعلاوه برخی از مفسران مراد از «الذی عنده...» را خود سلیمان(ع) دانسته اند.
13 - قدرت و توان عفریت دربار سلیمان، مقهور دانش و علم آصف بن برخیا
قال عفریت من الجنّ ... قال الذی عنده علم من الکتـب
در پاسخ پرسش سلیمان(ع)، نخست عفریت بود که قدرت خویش را مطرح ساخت; ولی دانش برتر دانشمند دربار سلیمان مجالی برای اعمال قدرت به وی نداد.
14 - قدرت ها و امکانات خدادادی در جهت رشد و تکامل انسان
قال هـذا من فضل ربّی
استفاده از صفت «ربّ» به جای هر وصف و یا نام دیگر خداوند، اشاره به این نکته دارد که تفضلات الهی در جهت رشد و تکامل انسان ها است.
15 - برخورداری از علم و قدرت، زمینه توجه مردان الهی به مسؤولیت و وظایف برتر خود
فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال هـذا من فضل ربّی لیبلونی
برداشت یاد شده از آن جا است که سلیمان(ع) با مشاهده قدرت دربار خویش، متذکر گشت که هدف از این تفضلات و امکانات، امتحان و آزمون او است و باید به هوش باشد.
16 - نعمت ها و امکانات خدادادی وسیله آزمون انسان
قال هـذا من فضل ربّی لیبلونی
17 - تفضلات و نعمت های الهی به انسان، هدفدار از روی حساب
قال هـذا من فضل ربّی لیبلونی
«لیبلونی» تعلیل برای تفضل است; یعنی، خداوند مرا بدون جهت مورد فضل خود قرار نداده است; بلکه خواسته است مرا بیازماید.
18 - شکرگزاری و یا کفران انسان، نمود پیروزی و یا شکست او در آزمون الهی
لیبلونی ءأشکر أم أکفر
برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که سلیمان فرجام و نتیجه آزمون الهی را در دو بعد کلی «شکرگزاری یا کفران» مطرح ساخته است.
19 - همه انسان ها حتی پیامبران، در معرض آزمون الهی
قال هـذا من فضل ربّی لیبلونی
برداشت یاد شده از آن جا است که سلیمان(ع) به عنوان یک پیامبر الهی اعلام می دارد که در معرض امتحان الهی است.
20 - بازتاب سپاسگزاری و کفران انسان در برابر نعمت های خدا، تنها متوجه خود او است.
و من شکر فإنّما یشکر لنفسه و من کفر فإنّ ربّی غنیّ کریم
21 - خداوند، بی نیاز از شکرگزاری خلق به درگاه او
و من کفر فإنّ ربّی غنیّ کریم
22 - خدا، پروردگاری غنی (بی نیاز) و کریم (بخشنده)
فإنّ ربّی غنیّ کریم
23 - تفضلات و نعمت های خدا به خلق، ناشی از کرم او است، نه برای دریافت شکر از آنان.
و من کفر فإنّ ربّی غنیّ کریم
24 - غنا (بی نیازی) و کرم (بخشندگی) لازمه پروردگاری خداوند
فإنّ ربّی غنیّ کریم
25 - ربوبیت آمیخته به غنا و کرم خداوند، مقتضی نعمت بخشی به خلق حتی با وجود ناسپاسی آنان
و من کفر فإنّ ربّی غنیّ کریم
ارتباط «فإنّ ربّی» با «من کفر» بیانگر این نکته است که گرچه ناسپاسان، مستحق دوری از رحمت و نعمت اند; اما چون خداوند در مقام ربوبیت است و غنی و کریم نیز می باشد، باز بر آنان نعمت هایش را ارزانی می دارد.
26 - «عن علی بن محمد (فی قول اللّه تعالی) «...الذی عنده علم من الکتاب» فهو آصف بن برخیا...;(1)
از امام هادی(ع) [درباره سخن خدای متعال ]«...الذی عنده علم من الکتاب» روایت شده است که او آصف بن برخیا بود...».
27 - «عن أبی جعفر(ع) قال: إنّ اسم اللّه الأعظم علی ثلاثة و سبعین حرفاً و إنّما کان عند آصف منها حرف واحد فتکلّم به فخسف بالأرض ما بینه و بین سریر بلقیس حتّی تناول السریر بیده ثمّ عادت الأرض کما کانت أسرع من طرفة عین;(2)
از امام باقر(ع) روایت شده است که اسم اعظم الهی دارای 73 حرف است و آنچه آصف بن برخیا داشت تنها یک حرف از آن بود که با به زبان آوردن آن حرف، زمین در فاصله بین او و تخت بلقیس فرو رفت تا آن که آصف دست برد و تخت بلقیس را گرفت. سپس زمین به حالت اولیه اش که داشت برگشت و این کار سریع تر از یک چشم برهم زدن انجام گرفت».
28 - «عن أبی عبداللّه(ع) قال:...الوجه الثالث من الکفر النعم و ذلک قوله تعالی یحکی قول سلیمان «هـذا من فضل ربّی لیبلونی ءأشکر أم أکفر...»;(3)
از امام صادق(ع) روایت شده است:...قسم سوم از اقسام کفر، کفران نعمت ها است و این سخن خداوند متعال است که از زبان سلیمان(ع) حکایت می کند: «...لیبلونی ءأشکر أم أکفر»».
آصف بن برخیا
آصف بن برخیا و تخت ملکه سبأ 1; اعلام آمادگی آصف بن برخیا 1; علم آصف بن برخیا 2، 26، 27; فضایل آصف بن برخیا 5، 13، 26، 27; نقش آصف بن برخیا 8; ویژگیهای علم آصف بن برخیا 5، 13
اسماوصفات
علم به اسم اعظم 27; غنی 22; کریم 22
امتحان
ابزار امتحان 16; امتحان با نعمت 16; نشانه های شکست در امتحان 18; نشانه های موفقیت در امتحان 18
امکانات مادی
آثار امکانات مادی 14
انبیا
امتحان انبیا 19
اولیاءالله
زمینه مسؤولیت پذیری اولیاءالله 15
تکامل
زمینه تکامل 14
جن
قدرت عفریت جن 13
خدا
آثار بخشندگی خدا 23; آثار ربوبیت خدا 24، 25; بی نیازی خدا 21; زمینه بی نیازی خدا 24، 25; عمومیت امتحانهای خدا 19; قانونمندی نعمتهای خدا 17; نشانه های فضل خدا 12
ذکر
ذکر منشأ نعمت 11
روایت 26، 27، 28
سلیمان(ع)
اخلاص سلیمان(ع) 11; درباریان سلیمان(ع) و لوح محفوظ 6; شکرگزاری سلیمان(ع) 9; علمای دربار سلیمان(ع) 6; قصه سلیمان(ع) 1، 8، 9، 10، 13; منشأ علم سلیمان(ع) 12; منشأ قدرت حکومت سلیمان(ع) 10; منشأ قدرت سلیمان(ع) 12; نعمتهای سلیمان(ع) 11
شکر
آثار شکر 18; آثار شکر نعمت 20; شکر نعمت 21
علم
آثار علم 4، 15
عمل
آثار عمل 20
عوامل طبیعی
زمینه سلطه بر عوامل طبیعی 3
فضل خدا
مشمولان فضل خدا 10، 12
قدرت
آثار قدرت 14، 15; منشأ قدرت 4
کفر
آثار کفر 18; اقسام کفر 28
کفران
آثار کفران نعمت 20; کفران نعمت 28
لوح محفوظ
آثار علم به لوح محفوظ 2، 3; امکان علم به لوح محفوظ 7
ملکه سبأ
آورنده تخت ملکه سبأ 8; احضار تخت ملکه سبأ 1، 2، 9، 27
نعمت
زمینه نعمت 25; منشأ نعمت 23
پی نوشت ها :
1. تحف العقول، ص 476 ـ 478; نورالثقلین، ج 4، ص 91، ح 77.
2. کافی، ج 1، ص 230، ح 1; نورالثقلین، ج 4، ص 89، ح 72.
3. کافی، ج 2، ص 389، ح 1; تفسیر برهان، ج 3، ص 206، ح 1.