فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ
پس بدان که معبودی جز خدا نیست و برای گناه خودت و برای مردان و زنان مؤمن طلب آمرزش کن و خداوند حرکت و استقرار شما را می داند [و از همه احوال شما آگاه است].
1- تذکر خدا، به حقانیت راه پیامبر(ص) و لزوم استواری آن حضرت بر صراط توحید
فاعلم أنّه لا إلـه إلاّ اللّه
با توجه به این که خطاب «فاعلم» به پیامبر(ص) است و آن حضرت خود در رأس یکتاپرستان قرار دارد; تعبیر «فاعلم» در حقیقت تأیید راه پیامبر(ص) و تشویق ایشان به استوار ماندن در راه توحیدی خود و نیندیشیدن به حرکت های کفرآمیز مخالفان است.
2- توجه به حاکمیت بی مانند خداوند بر نظام کیفر و پاداش و جریان هدایت و حیات، زمینه اتکای هر چه بیشتر بر او
فاعلم أنّه لا إلـه إلاّ اللّه
فاء در «فاعلم» بیان نتیجه ای است که در آیات پیشین بیان گردید. محور اساسی آن، در پاداش الهی به مؤمنان و مجازات و هلاکت کافران و پدید آوردن قیامت و رستاخیز خلاصه می شود. این همه اگر مورد توجه قرار گیرد، بر علم و اطمینان فرد و اتکای وی بر خداوند افزوده می شود.
3- لزوم اعتقاد آگاهانه و عالمانه، به توحید و یگانگی خداوند
فاعلم أنّه لا إلـه إلاّ اللّه
به کار رفتن واژه «علم» به جای اعتقاد و اقرار، می رساند که خداوند تنها خواهان اقرار انسان به توحید نیست; بلکه از او می خواهد تا علم و آگاهی متقن داشته باشد.
4- تنها خداوند، شایسته پرستش است.
فاعلم أنّه لا إلـه إلاّ اللّه
5- دستور استغفار از گناه به پیامبر(ص)
و استغفر لذنبک
6- مقام بندگی و عبودیت، مقتضی کرنش و طلب آمرزش و اظهار نیاز به درگاه خداوند
فاعلم أنّه لا إلـه إلاّ اللّه و استغفر لذنبک
از ارتباط «لا إلـه إلاّ اللّه» با «استغفر»، استفاده می شود که مقام الوهیت خدا و عبودیت انسان، مستلزم آن است که حتی شخصی همچون پیامبر(ص) ـ که از گناهان، مصون می باشد ـ با طلب آمرزش از خداوند در برابر او کرنش کند.
7- پیامبر(ص) مأمور درخواست کمک از خداوند، برای زدایش سختی ها و پیامدهای سنگین رسالت *
و استغفر لذنبک
برداشت بالا بنابر این نکته است که واژه «استغفر» در معنای طلب ایجاد مصونیت و «ذنب» در معنای پیامدها، به کار رفته باشد; یعنی، رسالت پیامبر(ص) سختی هایی را برای خود آن حضرت و مؤمنان واقعی (از قبیل هجرت، جهاد و...) به دنبال داشته و حضرت برای کاهش این دشواری ها، باید از خداوند استمداد کند.
8- دستور خداوند به پیامبر(ص)، در آمرزش خواهی برای تمامی مردان و زنان با ایمان
و استغفر ... للمؤمنین و المؤمنـت
9- دعای پیامبر(ص) برای مؤمنان و وساطت آن حضرت، دارای ارزش و اعتبار نزد خداوند
و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنـت
از این که خداوند به پیامبر(ص) فرمان داده است که برای اهل ایمان دعا کند; استفاده می شود که دعای پیامبر(ص) برای امت دارای تأثیری بسزا است.
10- لزوم دلسوزی و نگرانی رهبران الهی برای امت خویش، همانند خود
و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنـت
فرمان «استغفر لذنبک و للمؤمنین و...» از سوی خداوند به پیامبر(ص)، می رساند که رهبر الهی باید همان گونه که به فکر نجات و سعادت واقعی خویش است، در اندیشه نجات و سعادت امت خود نیز باشد.
11- لزوم پرداختن به اصلاح خویش، قبل از اصلاح دیگران
و استغفر لذنبک و للمؤمنین
از تقدم «لذنبک» بر «للمؤمنین و...» می توان به مطلب بالا ره برد.
12- ایمان، ملاک ارزش و ارجمندی انسان، بی هیچ تفاوت میان مردان و زنان
و استغفر ... و للمؤمنین و المؤمنـت
قرار گرفتن «مؤمنات» در کنار «مؤمنین» و یاد کردن از آن دو با وصف ایمان، می رساند که تمام ارزش و ارجمندی آنان، بر محور ایمان است و در این راستا هر دو مشمول دعای پیامبر(ص) هستند.
13- همه انسان ها، حتی پیامبر(ص) و مؤمنان واقعی، در معرض خطا و لغزش و نیازمند غفران الهی
و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنـت
14- خداوند، دوستدار و خواهان بخشش لغزش های اهل ایمان، هر چند با وساطت بنده محبوبش (پیامبر(ص))
و استغفر ... و للمؤمنین و المؤمنـت
این که خداوند، به پیامبر(ص) دستور داده تا برای اهل ایمان استغفار کند; می نمایاند که خداوند راهی را برای بخشش گناه مؤمنان گشوده تا در نتیجه آنان را از لطف و غفران خویش بهره مند سازد. ازاین رو پیامبرش را به وساطت فراخوانده است.
15- انسان در تمامی حرکات و سکنات خویش، تحت اشراف و نظارت خداوند
و اللّه یعلم متقلّبکم و مثویـکم
«متقلّب» مصدر میمی به معنای انتقال از حالی به حال دیگر و «مثوی» نیز مصدر میمی به معنای استقرار و سکون است.
16- احاطه علم الهی بر احوال آدمی، مقتضی نگرانی انسان از لغزش های خود و روی آوری به استغفار
و استغفر ... و اللّه یعلم متقلّبکم و مثویـکم
از ارتباط دو بخش آیه («استغفر» و «و اللّه یعلم...») مطلب بالا استفاده می شود.
17- مقام الوهیت، مقتضی آگاهی بر تمامی احوال بندگان
لا إلـه إلاّ اللّه ... و اللّه یعلم متقلّبکم و مثویـکم
محور اساسی سخن در آیه شریفه تأکید بر الوهیت یگانه خداوند است.
اتکا
زمینه اتکا به خدا 2
استغفار
زمینه استغفار 6، 16
استمداد
استمداد از خدا 7
الوهیت
آثار الوهیت 17
انسان
ملاک ارزش انسان 12; نیازهای معنوی انسان 13
ایمان
اهمیت ایمان 12
تزکیه
اهمیت تزکیه 11
توحید
اهمیت استقامت در توحید 1; توحید عبادی 4; علم به توحید 3
جهان بینی
جهان بینی توحیدی 4
حیات
منشأ حیات 2
خدا
آثار وسعت علم خدا 16; اوامر خدا 5، 8; تذکرات خدا 1; نظارت خدا 15
خطا
زمینه خطا 13
ذکر
آثار ذکر حاکمیت خدا 2
رهبران دینی
مسؤولیت رهبران دینی 10
زن
تساوی زن و مرد 12
عبودیت
آثار عبودیت 6
عقیده
اهمیت عقیده به توحید 3
علم غیب
منشأ علم غیب 17
عمل
ناظران عمل 15
گناه
استغفار از گناه 5
لغزش
زمینه لغزش 13; زمینه نگرانی از لغزش ها 16
مؤمنان
آمرزش مؤمنان 14; استغفار برای مؤمنان 8; دعا برای مؤمنان 9
محمد(ص)
ارزش دعای محمد(ص) 9; استغفار محمد(ص) 5، 8; استمداد محمد(ص) 7; تکلیف محمد(ص) 7، 8; حقانیت محمد(ص) 1; سختیهای نبوت محمد(ص) 7; شفاعت محمد(ص) 14; فضایل محمد(ص) 9
مردم
اهمیت دلسوزی برای مردم 10
نیازها
اظهار نیاز به خدا 6; نیاز به آمرزشهای خدا 13
هدایت
منشأ هدایت 2