وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَی الْقَرْیَةِ الَّتِی أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ یَکُونُوا یَرَوْنَهَا بَلْ کَانُوا لَا یَرْجُونَ نُشُورًا
و قطعاً بر قریه ای (شهر لوط) که باران بلا (سنگباران) بر آن بارانده شد گذر کرده اند، آیا آن را نمی دیدند؟ [چرا] ولی آنان انتظار برانگیخته شدن [بعد از مرگ] را ندارند.
1 ـ مردم مکّه، آثار به جا مانده از شهر هلاکت زده قوم لوط را می دیدند و از آن شهر گذر می کردند.
و لقد أتوا علی القریة التی أُمطرت مطر السوء
فعل «أتوا» به خاطر متعدی شدنش به «علی» متضمن معنای «مرّوا» است. مقصود از آن مردم مکه می باشد. گفتنی است، طبق نظر مفسران، مقصود از «قریه» در آیه شریفه، دیار قوم لوط است.
2 ـ شهر قوم لوط نه چندان دور از شهر مکه و قابل دسترسی برای مردم آن جا
و لقد أتوا علی القریة التی أُمطرت مطر السوء
3 ـ شهر قوم لوط، به وسیله بارانی از سنگ گل، به ویرانه ای تبدیل شد.
و لقد أتوا علی القریة التی أُمطرت مطر السوء
آنچه به صورت باران بر قوم لوط بارید ـ به قرینه آیات دیگر از جمله آیه 82 سوره «هود» (و أمطرنا علیها حجارة من سجیل منضود) ـ سنگ گل و کلوخ بود.
4 ـ آثار و بقایایی از شهر ویران شده قوم لوط، تا عصر بعثت پیامبر(ص) بر جای مانده بود.
و لقد أتوا علی القریة التی أُمطرت مطر السوء
5 ـ مشرکان، علی رغم مشاهده بقایای شهر ویران شده قوم لوط، از آن عبرت نگرفتند.
و لقد أتوا علی القریة التی أُمطرت مطر السوء أفلم یکونوا یرونها
برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که استفهام در «أفلم یکونوا» انکاری و برای توبیخ است; یعنی، آنان آثار به جا مانده از قوم هلاک شده لوط را دیدند; ولی از آن عبرت نگرفتند.
6 ـ آثار به جای مانده از شهرها و تمدن های نابود شده از عذاب الهی، درس عبرتی برای همه نسل ها
و لقد أتوا علی القریة التی أُمطرت مطر السوء أفلم یکونوا یرونها
7 ـ مشرکان، هیچ اعتقادی به روز رستاخیز و انتظار کیفر و پاداش الهی در آن روز را نداشته اند.
بل کانوا لایرجون نشورًا
8 ـ ناباوری و ناامیدی مشرکان به حیات اخروی، عامل عبرت نگرفتن آنان از سرگذشت شوم اقوام پیشین چون قوم لوط
أفلم یکونوا یرونها بل کانوا لایرجون نشورًا
برداشت فوق، با توجه به این نکته است که «بل» برای اضراب انتقالی است; یعنی، این طور نیست که آنان به خاطر ندیدن آثار به جا مانده از قوم هلاک شده لوط، از آن عبرت نگرفته اند بلکه چون آنان اعتقاد و امیدی به روز رستاخیز ندارند از چنین حادثه ای عبرت نیاموخته اند.
9 ـ توجه و اعتقاد به حیات اخروی، برانگیزاننده آدمی به عبرت گرفتن از سرگذشت هلاکت بار اقوام پیشین و تصحیح رفتار خویش
أفلم یکونوا یرونها بل کانوا لایرجون نشورًا
10 ـ «عن أبی جعفر(ع) قال: و أمّا القریة «التی أمطرت مطر السوء» فهی سدوم قریة قوم لوط أمطراللّه علیهم حجارة من سجیل ...;
از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: و اما قریه ای که خداوند، باران «سوء» را بر آنان باراند، «سدوم»; یعنی، قریه قوم لوط بود که خدا بارانی از سنگ «سجیل» بر آنان بارید (سجیل معرّب سنگ گل است)». 1ـ تفسیر قمی، ج 2، ص 114; نورالثقلین، ج 4، ص 20، ح 65.
آثارباستانی
آثارباستانی در صدراسلام 4; عبرت از آثارباستانی 5، 6
اقوام پیشین
عبرت از فرجام اقوام پیشین 8، 9
انگیزش
عوامل انگیزش 9
پاداش
مکذبان پاداش اخروی 7
ذکر
آثار ذکر زندگی اخروی 9
روایت 10
زندگی
آثار تکذیب زندگی اخروی 8
سرزمینها
بارش سنگ بر سرزمین قوم لوط 3; تاریخ سرزمین قوم لوط 4; سرزمین سدوم 10; سرزمین قوم لوط 10; موقعیت جغرافیایی سرزمین قوم لوط 2; ویرانی سرزمین قوم لوط 3
عبرت
عوامل عبرت 6، 9; موانع عبرت 8
عذاب
ابزار عذاب 3، 10; عذاب با سجیل 3، 10
عقیده
آثار عقیده به زندگی اخروی 9
قوم لوط
آثارباستانی قوم لوط 4; تاریخ قوم لوط 3; عبرت از فرجام قوم لوط8
قیامت
مکذبان قیامت 7
کیفر
مکذبان کیفر اخروی 7
مشرکان
آثار کفر مشرکان 8; آثار یأس مشرکان 8; عبرت ناپذیری مشرکان5; عقیده مشرکان 7; عوامل عبرت ناپذیری مشرکان 8
مکه
اهل مکه و آثار باستانی قوم لوط 1; اهل مکه و سرزمین قوم لوط