فَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ
پس وقتی که به انسان گزندی برسد ما را می خواند، سپس چون نعمتی از جانب خود به او عطا کنیم می گوید: جز این نیست که این [نعمت] براساس علمی که داشته ام به من داده شده است [نه] بلکه این آزمایشی است ولی بیشترشان نمی دانند.
1 - نیایش خالصانه انسان با خدا، به هنگام گرفتاری ها و مصیبت ها
فإذا مسّ الإنسـن ضرّ دعانا
«ضرّ» (ضد «نفع») به معنای مطلق آسیب است.
2 - توحید ربوبی، باوری فطری و غریزی انسان
فإذا مسّ الإنسـن ضرّ دعانا
از این که انسان ها در مواقع اضطرار و هنگامه های دشوار، به خدا پناه می برند و نجات خود را تنها در گرو مشیت او می دانند، روشن می شود که این باوری غریزی و ایمانی فطری است.
3 - گرفتاری ها و مصیبت ها، مایه بیداری و تجلی فطرت توحیدی انسان
فإذا مسّ الإنسـن ضرّ دعانا
4 - انسان ها، هنگام گرفتاری و رنج، روی به خدا آورده و او را به فریادرسی می خوانند.
فإذا مسّ الإنسـن ضرّ دعانا
5 - انسان ها، هنگام گرفتاری و رنج، به ناتوانی خود و قدرت یاری رسانی خداوند پی برده و اعتراف می کنند.
فإذا مسّ الإنسـن ضرّ دعانا
6 - نیایش شرک پیشگان به درگاه خداوند، هنگام گرفتاری و مصیبت ها، دلیلی روشن بر پوچی اندیشه شرک و حقانیت عقیده توحیدی
فإذا مسّ الإنسـن ضرّ دعانا
برداشت یاد شده از آن جا است که مخاطبان آیه شریفه، مشرکان مکه هستند و این آیه، در مقام بیان یکی از دلایل روشن بر اثبات توحید الهی و پوچی اندیشه شرک است.
7 - نیایش به درگاه خداوند، عامل جلب رحمت او و برطرف کننده گرفتاری ها است.
فإذا مسّ الإنسـن ضرّ دعانا ثمّ إذا خوّلنـه نعمة منّا
«تخویل» (مصدر «خول») به معنای اعطا و بخشش است و مقصود از جمله «ثمّ إذا خوّلناه نعمة منـّا» رفع گرفتاری و اعطای نعمت آسودگی است که پس از دعا و نیایش بندگان به درگاه الهی تحقق می پذیرد.
8 - رهایی انسان از گرفتاری ها و مصیبت ها، در گرو مشیت خدا و بسته به لطف و رحمت او است.
فإذا مسّ الإنسـن ضرّ دعانا ثمّ إذا خوّلنـه نعمة منّا
9 - انسان، در معرض انواع گرفتاری ها و مصیبت ها
فإذا مسّ الإنسـن ضرّ ... ثمّ إذا خوّلنـه نعمة منّا
10 - آسایش و دور ماندن از گرفتاری ها و رنج ها، نعمتی است الهی.
فإذا مسّ الإنسـن ضرّ ... ثمّ إذا خوّلنـه نعمة منّا
11 - انسان ها، آسودگی و برخورداری از نعمت ها را، نتیجه دانش و تلاش خود می دانند.
ثمّ إذا خوّلنـه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته علی علم
12 - آسودگی از گرفتاری ها به همراه برخورداری از نعمت ها، زمینه غرور انسان و غفلت وی از نقش خداوند در عرصه تحولات زندگی
ثمّ إذا خوّلنـه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته علی علم
13 - انسان ها در برابر نعمت ها و الطاف خداوند، موجوداتی ناسپاس اند.
ثمّ إذا خوّلنـه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته علی علم
مؤثر دانستن دانش و تلاش خود به عنوان عامل اصلی برخورداری، نوعی ناسپاسی در برابر صاحب اصلی نعمت ها (خداوند کریم) است.
14 - علم و آگاهی، زمینه توسعه اقتصادی و برخورداری از رفاه و آسایش
ثمّ إذا خوّلنـه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته علی علم
از آهنگ این آیه استفاده می شود که آنچه محکوم و مردود است، نادیده گرفتن نقش خدا به عنوان منشأ اصلی نعمت ها و تکیه کردن بر تلاش و دانش خود است; نه این که آیه شریفه درصدد نفی نقش دانش و تلاش بشر در توسعه اقتصادی و رفاه است.
15 - آسودگی از گرفتاری و برخورداری از نعمت ها، وسیله آزمایش الهی برای بشر است.
ثمّ إذا خوّلنـه نعمة منّا ... بل هی فتنة
برداشت یاد شده مبتنی بر این نکته است که «فتنة» به معنای امتحان و آزمایش باشد.
16 - آسودگی ها و نعمت ها، عرصه شناخت سپاس گزاران و ناسپاسان
فإذا مسّ الإنسـن ضرّ ... ثمّ إذا خوّلنـه نعمة ... بل هی فتنة
برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که هر نعمتی، اقتضای شکر وسپاس گزاری دارد. بنابراین آزمایش بودن نعمت های الهی، می تواند در ارتباط با همین مسأله باشد.
17 - برخورداری از آسودگی ها و نعمت ها به همراه غفلت از یاد خدا و ناشکری، محنت زا و بلاآفرین است.
ثمّ إذا خوّلنـه نعمة منّا قال إنّما أُوتیته علی علم بل هی فتنة
یکی از موارد کاربرد «فتنة»، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنی بر این معنا است. بر این اساس می توان گفت: برخورداری از آسودگی و نعمت ها، به همراه این تصور که آنها ناشی از دانش بشری است نه لطف الهی، نه تنها برای بشر نعمت نیست; بلکه در دنیا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنی است آیه بعد ـ که از روبه رو شدن مرفهان بی خبر از خدا با عذاب و بدبختی و کارساز نبودن برخورداری های آنان، سخن می گوید ـ مؤید همین برداشت است.
18 - جهل و بی خبری بیشتر انسان ها نسبت به آزمایش بودن نعمت ها و آسودگی ها برای انسان
بل هی فتنة و لـکنّ أکثرهم لایعلمون
برداشت بالا مبتنی بر این احتمال است که متعلق علم در «لایعلمون»، فتنه بودن نعمت باشد.
19 - بیشتر انسان ها از منشأ اصلی نعمت ها و آسودگی ها (خدایی بودن آنها) و مقدار تأثیر دانش بشری در پدید آمدن آنها، بی خبر و ناآگاه اند.
قال إنّما أُوتیته علی علم بل هی فتنة و لـکنّ أکثرهم لایعلمون
برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که متعلق علم در «لایعلمون»، مطلبی باشد که از جمله «قال إنّما أُوتیته...» استفاده می شود.
آسایش:
آثار آسایش 12، 16; زمینه آسایش 14; منشأ آسایش 11، 19
اقتصاد:
زمینه توسعه اقتصاد ی 14
اکثریت:
جهل اکثریت 18، 19
امتحان:
ابزار امتحان 15، 18; امتحان با آسایش 15، 18; امتحان با نعمت 15، 18
انسان:
استغاثه انسان ها 4; اقرار انسان ها 5; انسان ها در سختی 4، 5; بینش انسان ها 11; صفات انسان 4; عجز انسان ها 5; فطریات انسان 2; کفران انسان ها 13
بلا:
زمینه بلا 17
تکبر:
زمینه تکبر 12
توحید:
دلایل حقانیت توحید 6; فطریت توحید ربوبی 2
خدا:
آثار مشیت خدا 8; امتحانهای خدا 15; رحمت خدا 8; قدرت خدا 5; لطف خدا 13; نعمتهای خدا 10، 13
دعا:
آثار دعا 7; اخلاص در دعا 1
رحمت:
زمینه رحمت 7
رفاه:
زمینه رفاه 14
سختی:
دعا در سختی 1، 4، 5; زمینه رفع سختی 7
شاکران:
تشخیص شاکران 16
شرک:
بی منطقی شرک 6
شناخت:
ابزار شناخت 16
علم:
آثار علم 14، 19
غفلت:
آثار غفلت 17; زمینه غفلت از خدا 12; غفلت از خدا 17، 19; غفلت هنگام آسایش 17; غفلت هنگام نعمت 17
فطرت:
زمینه تنبه فطرت 3
کفران:
کفران نعمت 17
کفران کنندگان: 13
تشخیص کفران کنندگان 16
مشرکان:
دعای مشرکان 6; مشرکان در سختی 6
مصیبت:
آثار مصیبت 3; دعا در مصیبت 1; زمینه مصیبت 9; منشأ رفع مصیبت 8
نعمت:
آثار نعمت 16; آثار وفور نعمت 12; منشأ نعمت 11، 19; نعمت آسایش 10