وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بحَمْدهِ وَالْمَلاَئِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بهَا مَن یَشَاء وَهُمْ یُجَادلُونَ فِی اللّهِ وَهُوَ شَدیدُ الْمِحَالِ
و غرّش آسمان با ستایش کردن از او ، به تسبیح و تنزیه می پردازد و فرشتگان نیز از ترس وی [به تسبیح و تنزیه او مشغولند] و صاعقه ها را می فرستد. پس آنها را به هر کس که بخواهد می رساند و حال آنکه ایشان درباره خداوند به جرّ و بحث می پردازند و او عقوبتش شدید است.
1ـ غرش آسمان تسبیح گوی خداوند و ستایش کننده اوست.
و یسبّح الرعد بحمده
«رعد» به صدایی که از ابرها شنیده می شود اطلاق می گردد که در فارسی به آن تندر و یا غرش آسمان می گویند.
2ـ فرشتگان تسبیح گوی خداوند و ستایش کننده اویند.
و یسبّح ... و الملـئکة
«الملائکة» عطف بر «الرعد» است ; یعنی: «یسبح الملائکة بحمده من خیفته».
3ـ رعدهای آسمانی دارای نوعی شعور و ادراک
و یسبّح الرعد بحمده
4ـ هراس و خوف فرشتگان از خداوند
و الملـئکة من خیفته
5ـ هراس و خوف رعد از خداوند
و یسبّح الرعد ... من خیفته
برداشت فوق بر اساس این احتمال است که «من خیفته» همان گونه که تعلیل برای تسبیح ملائکه است ، علت برای تسبیح رعد نیز باشد.
6ـ خداوند منزه از هر عیب و نقص و شایسته حمد و ستایش است.
و یسبّح الرعد بحمده و الملـئکة من خیفته
«تسبیح» (مصدر یسبح) به معنای منزّه دانستن از هر عیب و نقص است.
7ـ فرشتگان و رعدهای آسمانی به وسیله حمد و ستایش خدا اورا تسبیح می کنند.
و یسبّح الرعد بحمده
«باء» در «بحمده» می تواند برای مصاحبت باشد و ممکن است برای استعانت باشد. برداشت یاد شده بر اساس احتمال دوم است.
8ـ تسبیح خداوند همراه ستایش او ، روشی نیکو در تسبیح خدا
و یسبّح الرعد بحمده والملـئکة من خیفته
9ـ در ستایش خداوند باید سخنی گفته شود و معنایی در نظر گرفته شود که مستلزم کمترین عیب و نقصی برای او نباشد.
و یسبّح الرعد بحمده والملـئکة من خیفته
برداشت فوق، مبتنی بر این وجه است که «باء» در «بحمده» برای استعانت باشد. بر این مبنا «یسبّح الرعد بحمده والملـئکة» ; یعنی، رعد و فرشتگان به وسیله حمد و ستایش خدا وی را تسبیح می کنند. روشن است حمد و ستایش آن گاه درپی دارنده تسبیح و تنزیه است که الفاظ انتخاب شده و معانی قصد شده برای ستایش خدا، مستلزم هیچ گونه نقص و عیبی برای او نباشد.
10ـ خوف فرشتگان از خداوند ، آنان را به تسبیح و ستایش خداوند سوق می دهد.
و یسبّح ... والملـئکة من خیفته
«من» در «من خیفته» برای تعلیل است.
11ـ توجه به جلال و هیبت خداوند ، وادار کننده موجودات به تسبیح و ستایش او
و یسبّح الرعد بحمده والملـئکة من خیفته
12ـ خداوند فرستنده صاعقه های آسمانی است.
هو الذی یریکم ... و یرسل الصوعق
«صواعق» جمع صاعقه است و صاعقه را برخی از اهل لغت به آتشی که از رعد پدید می آید معنا کرده اند و برخی گفته اند: صدای شدیدی است که از جو شنیده می شود و برخی آن را به غرشی از رعد که آتشی همراه آن فرو ریزد ، تفسیر کرده اند.
13ـ گرفتار شدن به صاعقه ها برخاسته از مشیّت خداوند است.
یرسل الصوعق فیصیب بها من یشاء
«اصابة» (مصدر یصیب) به معانی رسیدن، فرو ریختن و نیز مصیبت وارد کردن آمده است. بنابر معنای اول و دوم حرف «باء» در «بها» برای تعدیه است و بنابر معنای سوم حرف «باء» برای بیان آلت و وسیله است. و جمله «یصیب بها من یشاء» بر اساس معانی مذکور چنین معنا می شود: «خداوند صاعقه ها را به هر کسی که بخواهد می رساند»، «خداوند صاعقه هارا بر هر کس که بخواهد فرو می ریزد» و «خداوند به وسیله صاعقه ها به هر کس که بخواهد مصیبت وارد می سازد».
14ـ مشیّتهای خداوند نافذ و تخلف ناپذیر است.
فیصیب بها من یشاء
15ـ کفرپیشگان علی رغم مشاهده نشانه های ربوبیت خدا بر سراسر جهان ، با موحدان درباره خداوند و ربوبیت او به جدال و جرّ و بحث می پردازند.
هو الذی یریکم البرق ... و هم یجـدلون فی الله
جمله حالیه «و هم یجادلون فی الله» قید برای همه جمله هایی است که در آیات پیشین آمده است ; یعنی، با آنکه آثار وجودی خدا و ربوبیت او نمایان است و اوست که برق، رعد، ابر و صاعقه را پدید می آورد و همه امور را تحقق می بخشد، آنان درباره وی به جرّوبحث می پردازند.
16ـ عقوبتها و عذابهای الهی بسی سخت و کوبنده است.
و هو شدید المحال
محال (از ماده محل) در لغت به چند معنا آمده است: 1ـ عذاب و عقوبت ، 2ـ کید کردن و امری را با برنامه های پنهانی دنبال کردن ، 3ـ قدرت و توانایی.
17ـ مکرها و برنامه های پنهانی خدا بسی پیچیده و دست نایافتنی است.
و هو شدید المحال
بر این مبنا که «محال» به معنای مکر و کید باشد ، تناسب اقتضا می کند که مراد از شدت ، شدت در پنهان بودن آن مکر و کید باشد.
18ـ خداوند کفرپیشگانی که علی رغم مشاهده آیات خدا ، ربوبیت او را منکر شوند ، به عذاب شدید و مکری سخت تهدید کرده است.
و هم یجـدلون فی الله و هو شدید المحال
19ـ خداوند ، بسیار مقتدر و تواناست.
و هو شدید المحال
20ـ «قال رسول الله(ص): إنما الرعد وعید من الله ... ;(1)
از رسول خدا(ص) روایت شده است: همانا رعد تهدیدی از جانب خداست».
21ـ «عن النبی(ص) ...: ان ربکم سبحانه یقول: لو أن عبادی أطاعونی ... لم أسمعهم صوت الرعد ;(2)
از پیامبر(ص) روایت شده است: ... پروردگار شما می فرماید: اگر بندگان من مرا اطاعت می کردند ... صدای رعد را به گوش آنان نمی رساندم».
22ـ «عن أبی جعفرالباقر(ع): ان الصواعق تصیب المسلم و غیر المسلم و لاتصیب ذاکراً ;(3)
از امام باقر(ع) روایت شده است: صاعقه ها [ممکن است] به مسلمان و یا غیر مسلمان اصابت کند ; ولی به کسی که مشغول ذکر خداست اصابت نمی کند».
23ـ «عن أبی عبدالله(ع) انه قال: لاتملّوا من قراءة إذا زلزلت الأرض زلزالها فإنه من کانت قراءته بها فی نوافله لم یصبه الله عزوجل بزلزلة أبداً و لم یمت بها و لا بصاعقة ;(4)
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: از خواندن سوره «إذا زلزلت الأرض زلزالها» خسته نشوید ; زیرا کسی که آن را در نافله های خود بخواند، خدای عزوجل هیچ گاه او را با زلزله آسیب نمی رساند و به وسیله زلزله و صاعقه به هلاکت نمی رساند».
24ـ «عن علی(ع): ... قوله: «و هو شدید المحال» قال: یرید المکر ;(5)
از علی(ع) درباره سخن خدا: «و هو شدید المحال» روایت شده است که فرمود: خداوند از «مِحال» مکر را اراده کرده است».
25ـ «فی مجمع البیان فی قوله: «شدید المحال» أی شدید الأخذ ، عن علی(ع) ;(6)
در مجمع البیان درباره سخن خدا: «شدیدالمحال» از علی(ع) روایت شده: مراد سخت عقوبت کردن اوست».
ابتلا:
ابتلا به صاعقه آسمانی 13
اسما و صفات:
شدیدالمحال 16، 19; صفات جلال 6; مراد از شدیدالمحال 24، 25
اطاعت:
آثار اطاعت از خدا 21
انگیزش:
عوامل انگیزش 11
ترس:
ترس از خدا 4، 5، 10
تسبیح:
آداب تسبیح خدا 8; تسبیح خدا 7; زمینه تسبیح خدا 10; عوامل تسبیح خدا 11
تسبیح گویان خدا: 1، 2، 7
حمد:
حمدخدا 1، 2، 6، 7، 8; روش حمد خدا 9; زمینه حمد خدا 10; عوامل حمد خدا 11
خدا:
افعال خدا 12; تنزیه خدا 6، 9; تهدید به مکر خدا 18; حتمیت مشیت خدا 14; خدا و عیب 6; خدا و نقص 6; ربوبیت خدا 15; عذابهای خدا 16، 18; قدرت خدا 19; مشیت خدا 13; مکر خدا 24; وعیدهای خدا 20; ویژگیهای مکر خدا 17
ذاکران:
فضایل ذاکران 22
ذکر:
آثار ذکر خدا 11، 22; ذکر عظمت خدا 11
ربوبیت خدا:
عذاب مکذبان ربوبیت خدا 18
رعد:
تحمید رعد 1، 7; ترس رعد 5; تسبیح رعد 1، 7; شعور رعد 3; صدای رعد 21; نقش رعد 20
روایت: 20، 21، 22، 23، 24، 25
زلزله:
عوامل مصونیت از زلزله 23
ستایش کنندگان خدا: 1، 2، 7
سوره زلزال:
آثار تلاوت سوره زلزال 23
صاعقه آسمانی:
عوامل مصونیت از صاعقه آسمانی 23; محدوده صاعقه آسمانی 22; منشأصاعقه آسمانی12
عذاب:
تهدید به عذاب 18; عذاب سخت 16; مراتب عذاب 16، 18
کافران:
تهدید کافران لجوج 18; عذاب کافران لجوج 18; لجاجت کافران 15; مجادله کافران 15
کیفر:
مراتب کیفر 25
مجادله:
مجادله درباره خدا 15
ملائکه:
آثار ترس ملائکه 10; تحمید ملائکه 2، 7; ترس ملائکه 4; تسبیح ملائکه 2، 7; زمینه تحمید ملائکه 10; زمینه تسبیح ملائکه 10
موحدان:
مجادله با موحدان 15
پی نوشت ها :
1. الدرالمنثور ، ج 4 ، ص 624.
2. مجمع البیان ، ج 5 ، ص 434 ; نورالثقلین ، ج 2 ، ص 489 ، ح 57.
3. مجمع البیان ، ج 5 ، ص 435.
4. کافی، ج 2، ص 626، ح 24 ; نورالثقلین، ج 2، ص 491، ح 66.
5. غیبت نعمانی ، ص 148 ; بحارالأنوار ، ج 52 ، ص 245 ، ح 124.
6. مجمع البیان ، ج 5 ، ص 435 ; الدرالمنثور ، ج 4 ، ص 627.