وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلَا رِکَابٍ وَلَکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَی مَن یَشَاء وَاللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ
و آنچه را خدا از آنان عاید رسول خود کرد، شما به خاطر آن هیچ اسب و شتری نتاختید، ولی خداوند رسولانش را بر هر که بخواهد مسلّط می کند; و خدا بر هر چیزی توانا است.
1 - غنایم غزوه بنی نضیر، موهبت الهی به پیامبر(ص)
و ما أفاء اللّه علی رسوله منهم
آیه شریفه در ادامه مسائل غزوه بنی نضیر است.
2 - برجای ماندن اموال و امکانات بنی نضیر، پس از تبعید آنان از مدینه
و ما أفاء اللّه علی رسوله منهم
3 - دستیابی مسلمانان به غنایم و امکانات بنی نضیر، بدون جنگ و درگیری
و ما أفاء اللّه علی رسوله منهم فما أوجفتم علیه من خیل و لا رکاب
4 - غنایم و امکانات به دست آمده از کافران بدون جنگ و نبرد «فیء» نام دارد.
و ما أفاء اللّه ... فما أوجفتم علیه من خیل و لا رکاب
از مقابله «ما أفاء اللّه» با «فما أوجفتم...»، استفاده می شود که «فیء» غنایمی است که بدون تاخت و تاز و درگیری به دست می آید.
5 - غنایم به دست آمده بدون جنگ و نبرد (فیء)، ویژه پیامبر(ص) و خارج از قلمرو مالکیت شخصی مسلمانان است.
و ما أفاء اللّه علی رسوله منهم
مفهوم اختصاص یافتن غنایم به دست آمده بدون جنگ و نبرد به پیامبر(ص)، این است که سایر مسلمانان، ابتدا مالکیت شخصی نسبت به آن ندارند.
6 - رزمندگان مسلمان، سهیم در غنایم به دست آمده از طریق جنگ و درگیری با کافران
فما أوجفتم علیه من خیل و لا رکاب
از «فما أوجفتم علیه من خیل...» استفاده می شود که هرگاه با اسب تازی [جنگ و نبرد] صورت گیرد; غنایم مختص پیامبر(ص) نخواهد بود.
7 - «فیء» حق منصب رسالت است; نه ملک شخصی پیامبر(ص).*
و ما أفاء اللّه علی رسوله
ذکر عنوان رسالت برای پیامبر(ص)، می تواند بدان منظور باشد که پیامبر(ص) از آن جهت که عهده دار منصب رسالت است، «فیء» به آن حضرت تعلق دارد.
8 - کافران ستیزکننده با خدا و پیامبر(ص)، فاقد حق مالکیت نسبت به اموال و دارایی خویش *
و ما أفاء اللّه علی رسوله منهم
واژه «أفاء» ـ که از «فیء» به معنای رجوع گرفته شده ـ نشانگر آن است که یهودیان محارب، حق مالکیتی نسبت به اموال و دارایی شان ندارند و در حقیقت به مالک اصلی آن، بازگردانیده شده است.
9 - چشمداشت برخی از مسلمانان، به داشتن سهمی در غنایم به دست آمده از بنی نضیر*
و ما أفاء اللّه علی رسوله منهم فما أوجفتم علیه ... و لـکنّ اللّه یسلّط رسله
بیان این نکته که شما مسلمانان، اسب تازی در این جنگ نداشتید و این خدا بود که این پیروزی را فراهم ساخت، می تواند پاسخی برای انتظارات مسلمین در تقسیم غنایم میانشان باشد.
10 - پیروزی رسولان الهی بر کافران، به اراده و مشیت خداوند است.
و لـکنّ اللّه یسلّط رسله علی من یشاء
11 - تسلط و غلبه پیامبر(ص) بر یهود بنی نضیر، معلول اراده و عنایت خداوند بود; نه صرفاً تلاش مسلمانان.
فما أوجفتم علیه ... و لـکنّ اللّه یسلّط رسله علی من یشاء
12 - قدرت مطلق و نامحدود خداوند، در عینیت بخشیدن به تمامی خواسته های خویش
و اللّه علی کلّ شیء قدیر
13 - فتح دژهای مستحکم و استوار یهود بنی نضیر بدون جنگ و درگیری، نمودی عینی از قدرت نامحدود الهی است.
هو الذی أخرج الذین کفروا ... و ظنّوا أنّهم مانعتهم حصونهم ... و اللّه علی کلّ شیء قدیر
14 - «عن محمدبن مسلم عن أبی جعفر(ع) قال: سمعته یقول الفیء و الأنفال ما کان من أرض لم یکن فیها هراقة من الدماء و قوم صولحوا و اُعطوا بأیدیهم ... و قوله: «ما أفاء اللّه علی رسوله منهم فما أوجفتم علیه من خیل و لارکاب» قال ألا تری هو هـذا...;(1)
محمدبن مسلم از امام باقر(ع) روایت نموده است: از آن حضرت شنیدم که می فرمود: «فیء» و انفال از زمین هایی است که در آن خونریزی نشده [و با جنگ به دست نیامده است]; بلکه قومی با مصالحه و با دست خود زمین را واگذار کرده اند ... امام(ع) فرمود: ... و سخن خدا است که می فرماید: «...فما أوجفتم علیه من خیل و لارکاب» آیا نظر نداری که این همان قسم از «فیء» است؟...».
احکام 5، 6
اسلام
تاریخ صدر اسلام 2، 3، 9
انبیا
حقوق انبیا 7; منشأ پیروزی انبیا 10
انفال
حقیقت انفال 14
بنی نضیر
تبعید بنی نضیر 2; منشأ شکست بنی نضیر 11
خدا
آثار اراده خدا 10، 11; آثار مشیت خدا 10; حتمیت مشیت خدا 12; عطایای خدا به محمد(ص) 1; نشانه های وسعت قدرت خدا 13; وسعت قدرت خدا12
روایت 14
غزوه بنی نضیر
طمع به غنایم غزوه بنی نضیر 9; غنایم غزوه بنی نضیر 1، 2، 3; قصه غزوه بنی نضیر 3; منشأ پیروزی غزوه بنی نضیر 11، 13
غنیمت
احکام غنیمت 6; مالک غنیمت 6
فیء
احکام فیء 5، 7; حقیقت فیء 4، 14; مالک فیء 5، 7
کافران
احکام کافر 8; مالکیت کافران 8 ; منشأ شکست کافران 10
مالکیت
احکام مالکیت 8
محارب
احکام محارب 8; مالکیت محارب 8
محمد(ص)
احکام خاص محمد(ص) 5; منشأ پیروزی محمد(ص) 11
مدینه
تبعید از مدینه 2
پی نوشت ها :
1. تهذیب الأحکام، ج 4، ص 134، ح 10; تفسیربرهان، ج 4، ص 314، ح 3.