یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَی أَن یَکُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَی أَن یَکُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بالْأَلْقَاب بئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید! نباید مردانی [از شما] مردان دیگر را مسخره کنند شاید آنان از اینان بهتر باشند و نباید زنانی زنان دیگر را مسخره کنند شاید آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر [رویارو] عیب گوئی نکنید و همدیگر را با لقب های بد مخوانید، چه نام بدی است [نام] فسق پس از تحقّق ایمان! و کسانی که [از این گناهان] توبه نکنند اینانند که ظالم اند.
1 - نهی الهی، از اقدام اهل ایمان به استهزا و تمسخر یکدیگر
یـأیّها الذین ءامنوا لایسخر قوم من قوم
2 - شأن مؤمنان، به دور از تمسخر و استهزای یکدیگر
یـأیّها الذین ءامنوا لایسخر قوم من قوم
وصف ایمان در «یا أیّها الذین آمنوا» می رساند که ایمان با استهزاگری سازگار نیست.
3 - صلح و صفای اجتماعی، در گرو پرهیز اعضای جامعه از استهزا، عیب جویی و نسبت دادن عناوین زشت به یکدیگر
إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بین أخویکم ... لایسخر قوم من قوم ... و لا تلمزوا أنفسکم و لا تنابزوا بالألقـب
4 - وسیله تمسخر قرار دادن مشخصات جسمی و اخلاقی هر قوم، کاری نکوهیده و مورد نهی الهی است. *
لایسخر قوم من قوم
احتمال می رود واژه «قوماً»، اشاره به عیب جویی های گروهی باشد که معمولاً طایفه ای برای طایفه دیگر، شهری برای شهر دیگر و نژادی برای نژاد دیگر معمول می دارند.
5 - توجه به ارزش های نهفته در وجود مؤمنان، مانع حقیر شمردن و استهزای آنان
لایسخر قوم من قوم عسی أن یکونوا خیرًا منهم
6 - خود برتر بینی و غرور، ریشه استهزاگری نسبت به دیگران
عسی أن یکونوا خیرًا منهم
خداوند برای باز داشتن مؤمنان از تمسخر یکدیگر، آنان را به این حقیقت توجه داده است که در مورد هر مؤمن، این احتمال را بدهند که او دارای ارزش هایی برتر از ایشان است. از این نکته استفاده می شود که ریشه تمسخر، نادیده گرفتن ارزش دیگران و خودبرتربینی است.
7 - ارزش ها و ضوابط اخلاقی، عام و فراگیر نسبت به زنان و مردان
لایسخر قوم من قوم ... و لا نساء من نساء
واژه «قوم»، نزد برخی اهل لغت تنها شامل مردان است و برخی دیگر آن را شامل مرد و زن می دانند. در دیدگاه دوم، مجزّا آمدن «و لا نساء»، در واقع تأکیدی است بر این که زنان نیز چون مردان، در ارزش ها و تکالیف اخلاقی سهیم اند.
8 - زنان بیش از مردان، در معرض ابتلا به خودبینی و استهزای دیگران *
و لا نساء من نساء
برداشت بالا بدان احتمال است که مجزا آمدن «و لا نساء...» در قبال «قوم من قوم»، از باب ذکر خاص بعد از عام باشد.
9 - زنان، همچون مردان، دارای نقش در سلامت معنوی یا بیماری اخلاقی جامعه
و لا نساء من نساء
از ارتباط این آیه با آیه قبل، استفاده می شود که برای حفظ برادری اجتماعی و حاکمیت رحمت بر کل جامعه، زنان و مردان سهمی همسان دارند. پس همچنان که مردان باید از استهزا بپرهیزند، زنان نیز مکلف اند.
10 - ممنوعیت طعنه زدن به دیگران و عیب جویی از ایشان
و لا تلمزوا أنفسکم
«لمز» (مصدر «تلمزوا») به معنای عیب جویی کردن است.
11 - مؤمنان، همچون اعضای یک پیکر، برخوردار از روحی یگانه (نفسی واحد)
و لا تلمزوا أنفسکم
در آیه به جای آن که گفته شود: «لاتلمزوا المؤمنین»، آمده است: «لاتلمزوا أنفسکم». از این تفاوت تعبیر معلوم می شود که مؤمنان «نفس» یکدیگر شمرده می شوند.
12 - لطمه زدن به شخصیت دیگر مؤمنان، در حقیقت لطمه زدن به خویشتن است.
و لا تلمزوا أنفسکم
با توجه به این که در آیه قبل، خداوند همه مؤمنان را برادر یکدیگر و عضو یک خانواده معرفی کرده است; دراین آیه از یک سو به مؤمنان تذکر داده است که برای دیگرمؤمنان عیب نجویید و از سوی دیگر به آنان یادآور شده که در نظام واحد این خانواده، عیب گرفتن برای دیگری، در حقیقت معیوب ساختن خویشتن است.
13 - عیب جویی انسان از دیگران زمینه قرار گرفتن وی در معرض عیب جویی متقابل آنان*
و لا تلمزوا أنفسکم
چون عیب جویی از دیگران، باعث انگیزش آنان به اقدام متقابل می شود; پس در حقیقت عیب جویی از دیگران، عیب جویی از خود است.
14 - عیب جویی از غیر مؤمنان، فاقد حرمت*
یـأیّها الذین ءامنوا ... و لا تلمزوا أنفسکم
تعبیر «أنفسکم»، ممکن است بیانگر این معنا باشد که مؤمنان نباید نسبت به خود مؤمنان، عیب جویی کنند; اما در مورد دیگران نهی متوجه آنان نیست.
15 - لزوم پرهیز اهل ایمان، از بر چسب زدن و نسبت دادن القاب زشت به یکدیگر
و لا تنابزوا بالألقـب
«تنابز»، در لغت به معنای لقب دادن به یکدیگر است و معمولاً در مورد القاب زشت به کار می رود.
16 - صلح، برادری و صفای اجتماعی، در گرو پرهیز اعضای جامعه از استهزاگری، عیب جویی و نسبت دادن عناوین زشت به یکدیگر
إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بین أخویکم ... لایسخر قوم من قوم ... و لا تلمزوا أنفسکم و لا تنابزوا بالألقـب
17 - نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان، موجب فسق است.
بئس الاسم الفسوق بعد الإیمـن
برداشت بالا بنا براین نکته است که تعبیر «بئس الاسم» نظر به شخصی داشته باشد که دیگران را با القاب زشت یاد می کند; یعنی، این خصلت (تنابز به القاب)، سبب می شود که انسان بد نام گردد و با نام «فاسق» از او یاد شود.
18 - نسبت دادن اهل ایمان به فسق و نهادن القاب فاسقانه بر ایشان، عملی زشت و ناروا
و لا تنابزوا بالألقـب بئس الاسم الفسوق بعد الإیمـن
برداشت یاد شده بنابراین نکته است که «بئس الإسم ...» در مقام بیان مراد از «الألقاب» باشد; یعنی، القاب زشت عبارت است از نسبت دادن عناوین فاسقانه به کسانی که مؤمن اند.
19 - قدم نهادن فرد به وادی ایمان، مایه برخورداری او از حرمتی ویژه در نزد خداوند
بئس الاسم الفسوق بعد الإیمـن
از این که خداوند از استهزا، طعن و بدگویی نسبت به مؤمنان به طور مجزا و مؤکد نهی کرده و آن را گناه و ظلم شمرده است; مقام و حرمت مؤمن نزد خداوند استفاده می شود به خصوص واژه «بعد الإیمان» می رساند که حضور در جرگه مؤمنان، فرد را در جایگاه محترمی قرار می دهد.
20 - استهزا، طعن و نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان، گناه و نیازمند توبه است.
لایسخر قوم ... و لا تلمزوا ... و لا تنابزوا ... و من لم یتب
بنابراین که «و من لم یتب» نظر داشته باشد به تمام محتوای آیه و نه صرف کسانی که لقب بد بر مؤمنان می نهند، برداشت بالا استفاده می شود.
21 - توبه نکردن از استهزا، طعن و نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان، باعث ورود حتمی فرد در زمره ظالمان
لایسخر قوم من قوم ... و من لم یتب فأولـئک هم الظـلمون
22 - لزوم پرهیز مؤمنان، از هر حرکت منفی و برهم زننده اخوت اجتماعی
إنّما المؤمنون إخوة ... لایسخر قوم من قوم ...و لاتلمزوا أنفسکم و لاتنابزوا
با الغای خصوصیت از موارد سه گانه یاد شده در آیه، برداشت بالا استفاده می شود.
23 - هر حرکت منفی و تهدیدکننده اخوت اجتماعی مؤمنان، ظلم و ستم کاری است.*
إنّما المؤمنون إخوة ... و من لم یتب فأولـئک هم الظـلمون
برداشت یاد شده، بدان احتمال است که اطلاق گناه و ظلم بر استهزا و...، نه صرفاً به لحاظ احترام فردی مؤمن نباشد; بلکه به لحاظ خدشه دار شدن اخوت ایمانی جامعه نیز باشد.
احکام 14
اختلاف
اهمیت اجتناب از اختلاف 22; ظلم اختلاف 23
استهزا
آثار اجتناب از استهزا 3، 16; توبه از استهزا 21; سرزنش استهزا 4; منشأ استهزا 6; نهی از استهزا 1، 4
ایمان
آثار ایمان 19
تکبر
آثار تکبر 6
توبه
آثار اجتناب از توبه 21
جامعه
عوامل مؤثر در سلامت جامعه 9
خدا
نواهی خدا 1، 4
خود
تحقیر خود 12
ذکر
آثار ذکر فضایل مؤمنان 5
زن
تساوی زن و مرد 7; زمینه استهزاگری زن 8; زمینه تکبر زن 8; فضایل زن 7; نقش اجتماعی زن 9
صلح
زمینه صلح 3، 16
ظالمان 21
عمل
عمل ناپسند 18
عیبجویی
آثار اجتناب از عیبجویی 3، 16; آثار عیبجویی 13; زمینه عیبجویی 13; سرزنش عیبجویی 4; ممنوعیت عیبجویی 10; نهی از عیبجویی 4
فاسقان
جواز عیبجویی از فاسقان 14
فسق
عوامل فسق 17
لعن
ممنوعیت لعن 10
مؤمنان
آثار تحقیر مؤمنان 12; اتحاد مؤمنان 11; احترام مؤمنان 19; تکلیف مؤمنان 1، 15، 22; تنزیه مؤمنان 2; توبه از استهزای مؤمنان 20; فضایل مؤمنان 11; گناه استهزای مؤمنان 20; موانع استهزای مؤمنان 5; موانع تحقیر مؤمنان 5; مؤمنان و استهزا 2
منابزه
آثار اجتناب از منابزه 3، 16; آثار منابزه 17; اهمیت اجتناب از منابزه 15; توبه از منابزه 20، 21; سرزنش منابزه 18; گناه منابزه 20