أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَلَا تَمْلِکُونَ لِی مِنَ اللَّهِ شَیْئًا هُوَ أَعْلَمُ بمَا تُفِیضُونَ فِیهِ کَفَی بهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
آیا می گویند: قرآن را ساخته و به دروغ به خدا نسبت داده است؟ بگو: اگر من آن را ساخته باشم [به کیفر آن هلاک می شوم و] شما در برابر خدا اختیار چیزی را برای من ندارید، او به آنچه شما در آن به گفتوگو می پردازید داناتر است. کافی است که او میان من و شما شاهد [و حاکم] باشد و او است آمرزگار رحیم.
1- کافران، مدعی منتسب نبودن قرآن به مبدأ وحی و انتساب دروغین آن از سوی پیامبر(ص) به خداوند
أم یقولون افتریـه
2- مشرکان مکه، معتقد به وجود خداوند و در تلاش برای انکار رسالت پیامبراکرم(ص)
أم یقولون افتریـه
اتهام افترا و کذب به پیامبر(ص) در زمینه آیات از سوی کافران، نمایانگر این حقیقت است که آنان، در بخشی از ادعاها و جوسازی های خویش، بر وجود خداوند صحه گذاشته بودند; لیکن رسالت پیامبر(ص) و آیات وحی را انکار می نمودند.
3- نسبت افترا به پیامبر(ص)، از شیوه های کافران در مبارزه با آن حضرت
قال الذین کفروا ... هـذا سحر مبین . أم یقولون افتریـه
4- افترازنندگان به خداوند، در معرض کیفر حتمی او
إن افتریته فلا تملکون لی من اللّه شیئًا
تعبیر «فلاتملکون...»، بیانگر این نکته است که اگر پیامبر(ص) به خدا افترا بسته باشد; مشرکان در دفاع از او ناتوان اند. این مطلب می رساند که افترا بر خداوند، مستلزم عذاب و عقابی است که هیچ دفاع و حمایتی در برابر آن، اثربخش نیست.
5- اعتقاد به کیفر حتمی افترازنندگان به خداوند، مایه اجتناب از هر گونه نسبت دروغ به ساحت حق
قل إن افتریته فلا تملکون لی من اللّه شیئًا
6- قدرت و اراده الهی، مطلق و بدون معارض
فلا تملکون لی من اللّه شیئًا
7- کفرورزی و نسبت هایِ ناروای مشرکان به ساحت وحی و پیامبر(ص)، مورد علم و آگاهی خداوند
قل ... هو أعلم بما تفیضون فیه
8- افترا زنندگان به پیامبر(ص)، مورد تهدید از سوی خداوند
قل ... هو أعلم بما تفیضون
مخاطب «تفیضون» کافرانی اند که آیات روشن قرآن را مورد انکار قرار داده و نسبت سحر به آن داده اند. خداوند با موظّف کردن پیامبر(ص) به ابلاغ این حقیقت که احوال مشرکان، در حیطه علم و آگاهی خداوند قرار دارد; در حقیقت ایشان را تهدید به عذاب کرده است.
9- پیامبر(ص) در مقام تنزیه خویش از اتهام افترا، امیدوار و متکی به داوری خداوند
قل إن افتریته ... کفی به شهیدًا بینی و بینکم
10- خداوند، شاهدی کافی برای داوری میان حق و باطل
قل ... کفی به شهیدًا بینی و بینکم
برداشت یاد شده، مبتنی بر الغای خصوصیت از مورد آیه است.
11- ایمان به حمایت الهی از جبهه حق، پشتوانه مؤمنان در مواجهه با خصومت های جبهه باطل
قل ... کفی به شهیدًا بینی و بینکم
خداوند، با تذکر دادن (کفی به شهیدًا) به پیامبر(ص)، از یک سو کافران را تهدید کرده و از سوی دیگر آن حضرت را دلداری داده است; زیرا توجه به نظارت و داوری خداوند، خصومت دشمنان را برای مؤمنان قابل تحمل و سهل می گرداند.
12- شهادت و داوری خداوند میان حق و باطل، متکی به علم برتر او
هو أعلم ... کفی به شهیدًا
از ارتباط «هو أعلم» با «کفی به...»، مطلب یاد شده استفاده می شود.
13- پیامبر(ص)، مأمور به ترک مناظره و محاجه با کافران، پس از اتمام حجت بر ایشان *
قل إن افتریته فلا تملکون ... کفی به شهیدًا بینی و بینکم
برداشت یاد شده براساس این احتمال است که تعبیر «کفی به شهیدًا» به معنای ترک محاجه باشد; یعنی، پس از اتمام حجت، کار داوری درباره کافران را به خدا واگذار.
14- خداوند، «غفور» (بسیار آمرزنده) و «رحیم» (مهربان) است.
و هو الغفور الرحیم
15- مهلت خداوند به کافران، ناشی از غفران و رحمت او است; نه جهل و ناتوانی او.
فلا تملکون ... هو أعلم ... و هو الغفور الرحیم
تعبیر «و هو الغفور الرحیم» در پی تهدید کافران، می تواند بیانگر مطلب یاد شده باشد. بدین معنا که خداوند، قادر است کافران را کیفر دهد; اما آن را به تأخیر انداخته، تا مگر بنده ای استغفار نموده و رو به سوی حق آورد.
16- غفران و رحمت الهی، گسترده و فراگیر نسبت به تمامی توبه کنندگان
أم یقولون افتریـه قل إن افتریته فلا تملکون لی من اللّه شیئًا ... و هو الغفور الرحیم
با توجه به این که مخاطبان تهدید الهی در صدر آیه شریفه، کسانی اند که رسالت پیامبر(ص) و قرآن را انکار می کردند; تذکر «هو الغفور الرحیم» در پایان چنین آیه ای، بدان معنا است که در صورت توبه، حتی منکران رسالت هم مورد غفران قرار می گیرند.
17- ترغیب کافران از سوی خداوند، برای روی آوری به توبه و بازگشت به سوی او
أم یقولون افتریـه ... و هو الغفور الرحیم
تذکر خداوند به غفران و رحمت بی کران خویش، در حقیقت فراخوانی و دعوت مردم و حتی کافران، به توبه و استغفار است.
18- گناه، مانع برخورداری انسان از رحمت گسترده خداوند *
و هو الغفور الرحیم
برداشت یاد شده بدان احتمال است که تقدم «الغفور» بر «الرحیم»، اشاره به این جهت داشته باشد که تا غفران الهی شامل انسان نشود; زمینه برای بهرهوری وی از رحمت گسترده خداوند مهیا نمی شود.
19- لزوم رعایت اعتدال در تهدید و ایجاد موازنه بین خوف و رجا، در کار تبلیغ و هدایت خلق
قل إن افتریته فلا تملکون لی من اللّه شیئًا ... و هو الغفور الرحیم
خداوند، همپای تهدید منکران رسالت، غفران گسترده خویش را نیز به رخ آنان می کشد و این خود گویای حقیقت یاد شده است.
آمرزشهای خدا
مشمولان آمرزشهای خدا 16
اسماوصفات
رحیم 14; غفور 14
اعتدال
اهمیت اعتدال 19
افترا
افترا به قرآن 1; افترا به محمد(ص) 1، 7، 9; افترا به وحی 7; موانع افترا به خدا 5
امیدواری
اعتدال در امیدواری 19
ایمان
آثار ایمان به خدا 11
تائبان
فضایل تائبان 16
تبلیغ
ابزار تبلیغ 19; امیدواری در تبلیغ 19; ترس در تبلیغ 19
ترس
اعتدال در ترس 19
توبه
تشویق به توبه 17
تهدید
اعتدال در تهدید 19
خدا
آثار آمرزشهای خدا 15; آثار رحمت خدا 15; آثار علم خدا 12; تشویقهای خدا 17; تهدیدهای خدا 8; حاکمیت اراده خدا 6; حاکمیت قدرت خدا 6; حمایتهای خدا 11; قضاوت خدا 9، 10; کفایت گواهی خدا 10; ملاک قضاوت خدا 12; منشأ مهلتهای خدا 15; موانع رحمت خدا 18; وسعت آمرزشهای خدا 16; وسعت رحمت خدا 16; وسعت علم خدا 7
رحمت خدا
مشمولان رحمت خدا 16
کافران
آثار اتمام حجت بر کافران 13; افتراهای کافران 1; ترک مناظره با کافران 13; تشویق کافران 17; تهمتهای کافران 3; روش مبارزه کافران 3; مهلت به کافران 15
گناه
آثار گناه 18
مؤمنان
حامی مؤمنان 11
محمد(ص)
امیدواری محمد(ص) 9; تکذیب محمد(ص) 2; تنزیه محمد(ص) 9; تهدید مفتریان به محمد(ص) 8; تهمت به محمد(ص) 3; مبارزه با محمد(ص) 3; مسؤولیت محمد(ص) 13
مشرکان
افتراهای مشرکان 7; کفر مشرکان 7
مشرکان مکه
تکذیبگری مشرکان مکه 2; خداشناسی مشرکان مکه 2; عقیده مشرکان مکه 2
مفتریان به خدا
حتمیت کیفر مفتریان به خدا 4، 5
هدایت
ابزار هدایت 19