إِذْ جَاؤُوکُم مِّن فَوْقِکُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنکُمْ وَإِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ باللَّهِ الظُّنُونَا
وقتی که از بالا و از پایین شما به سویتان آمدند و آن گاه که چشم ها خیره شد و جان ها به حنجره ها رسید و به خدا گمان ها می بردید.
1 - مسلمانان مدینه، از ناحیه بالا و پایین مدینه، در محاصره دشمن (احزاب متّحد) قرار گرفتند.
إذ جاءوکم من فوقکم و من أسفل منکم
2 - احزاب متّحد، در جنگ علیه مسلمانان، جمعیتی فراوان داشتند.
إذ جاءتکم جنود ... إذ جاءوکم من فوقکم و من أسفل منکم
«جنود» جمع «جند» است و دلالت بر چندین سپاه می کند. آمدن نیروها از بالا دست مدینه و پایین دست آن نیز مؤید این نکته است; زیرا آنان دارای جمعیتی چشمگیر بوده اند که توانسته اند نیروهایشان را در اطراف مدینه مستقر کنند.
3 - ائتلاف احزاب مختلف و لشگرکشی آنان علیه مسلمانان مدینه و شکست شان، شایسته یادآوری است.
إذ جاءوکم من فوقکم و من أسفل منکم
«إذ جاءوکم» عطف بر «إذ جاتکم» در آیه پیش و متعلق فعل «اُذکروا» در همان آیه است.
4 - یهود بنی نضیر و بنی قریظه و غطفان، با مشرکان مکه، علیه مسلمانان، ائتلاف کردند.
إذ جاءوکم من فوقکم و من أسفل منکم
طبق شواهد تاریخی، غزوه احزاب، با ائتلاف یهودیان بنی نضیر و بنی قریظه و غطفان و مشرکان مکه به وجود آمد. «من فوقکم» اشاره به یهودیانی دارد که از بخش شرقی مدینه هجوم آوردند و «من أسفل منکم» اشاره به مشرکانی دارد که از بخش غربی مدینه به آن دیار هجوم آورده بودند.
5 - هجوم احزاب متّحد به سوی مدینه، باعث وحشت و نگرانی مسلمانان شد.
إذ جاءوکم ... و إذ زاغت الأبصـر
«زاغت الأبصار» می تواند کنایه از به وجود آمدن آن چنان وحشتی باشد که چشم شخص، قدرت دید و تشخیص را از دست می دهد.
6 - برخی حالت های روحی و روانی، در حواس انسان تأثیر بسیار زیادی دارد.
إذ جاءوکم ... و إذ زاغت الأبصـر
7 - ترس زیاد، باعث می شود که چشم، از کارکرد عادی خارج شود و تیره شده و خیره گردد.
إذ جاءوکم ... و إذ زاغت الأبصـر
8 - هجوم احزاب متّحد به مدینه، برای درهم شکستن مسلمانان، مسلمانان را به قدری وحشت زده کرد که همانند افراد محتضر شدند.
إذ جاءوکم ... و إذ زاغت الأبصـر و بلغت القلوب الحناجر
مراد از به حنجره رسیدن قلب ها، خفگی و به حال مرگ افتادن است.
9 - ترس و وحشت زیاد، ممکن است که انسان را به حال مرگ در آورد.
إذ جاءوکم ... و إذ زاغت الأبصـر و بلغت القلوب الحناجر
10 - قلب، نقش اساسی در حیات و مرگ آدمی دارد.
و بلغت القلوب الحناجر
11 - ایّام هجوم احزاب متّحد به مدینه، روزهایی بس سخت و نگران کننده برای مسلمانان بود.
إذ جاءوکم ... و إذ زاغت الأبصـر و بلغت القلوب الحناجر
12 - بروز برخی از حالت های روانی و روحی برای انسان، ممکن است که فعالیت قلب را از سیستم عادی خارج کرده و او را غیر متعادل سازد.
إذ جاءوکم ... و بلغت القلوب الحناجر
13 - پس از محاصره مدینه از سوی احزاب متّحد، ظنّ و گمان های گوناگونی درباره خدا، در میان مردم مسلمان پدید آمد.
إذ جاءوکم ... و تظنّون باللّه الظنونا
«ظنون» مفعول مطلق عددی است و «ال» در آن، برای جنس است. جمع آورده شدن «ظنون» همراه با «ال» دلالت بر تعدد و گوناگونی می کند.
14 - عارض شدن بدگمانی به خدا در مسلمانان، در پیِ هجوم احزاب متّحد به مدینه
إذ جاءوکم ... و تظنّون باللّه الظنونا
احتمال دارد که مخاطب فعل «تظنّون» مسلمانان باشند و یکی از احتمال های «الظنونا» بدگمانی باشد. آیات بعدی می تواند قرینه ای بر نکته یاد شده باشد.
15 - ظنّ و گمان های مردم مدینه درباره وعده های خدا، در پی هجوم احزاب متّحد، علاوه بر گوناگونی، نو به نو و در حال تجدید شدن بود.