* به سپاه اشاره داشتید. بفرمایید نحوه تشکیل سپاه پاسداران به چه شکلی بود؟ شما به عنوان اعضای شورای انقلاب چگونه به این فکر رسیدید؟ ایده از کجا آمد؟ این سازمان نوپا که در واقع منشاء خیر در جنگ شد، چگونه متولد شد ؟
** روزهای اول که انقلاب پیروز شده بود، گروه های فراوانی که از پیش در مبارزه بودند و خیلی از آنها مسلح هم بودند، چه اسلامی، چه مارکسیسم، چه ملی گرا و هر کس که بود، اسلحه های خودشان را داشتند و عده ای هم در روزهای بحرانی انقلاب با حمله به پادگان ها و کلانتری ها سلاح به دست آورده بودند. بعد ها هم کنترلی وجود نداشت و هر کس از هر کجا که می خواست، سلاح می آورد. تعداد زیادی گروه مسلح بود و درگیری های مسلحانه اتفاق میافتاد. خیلی از اتاق های دانشگاه ها پر از سلاح گروهک ها شده بود.
کم کم نیروهای متعهد اسلامی انقلاب، با درگیری هایی که پیش آمد، احساس خطر کردند. آن موقع هم از ارتش، ژاندارمری و شهربانی نمی شد خیلی توقع داشت که با این گروه ها درگیر شوند بطور طبیعی انتظار هم این بود که بالاخره جمعیت مسلحی که انقلابی، مسلمان و در خدمت نظام باشد، وجود داشته باشد. این تفکر هم خیلی زود وباتشکیل کمیته های انقلاب، شکل گرفت.که انصافاً تا حدود زیادی امنیت را تأمین می کردند. البته مردم خودشان و بطور خودجوش،آنها را، تشکیل دادند. در هر گوشه ای، شهر و یا روستایی با سلاح هایی که خودشان پیدا می کردند، حفاظت را به عهده می گرفتند.
بعد هم به سپاه رسیدیم . همین واژه پاسدار انقلاب هم، از همین حالت نگرانی که در ذهن نیروهای مذهبی انقلاب بود، خلق شد. در همین زمان چند گروه از گروه هایی که در انقلاب کار می کردند و می شناختیم، به ما مراجعه کردند و گفتند: خوب است که مجموعه ای برای حفاظت از انقلاب داشته باشیم. بنابراین بحث تشکیل سپاه پاسداران ، پیش از آنکه در شورای انقلاب مطرح بشه، توسط گرایشهای مختلف انقلابی مذهبی و غیر مذهبی و خارج از کنترل ما، جریان داشت و عملا در حال شکل گیری بود و چند گروه از وفاداران به انقلاب پیشبینیهائی نیز کرده بودند.البته کسانی هم به فکر بودندکه امتیاز سپاه را در دست داشته باشند.
بحث سپاه، در شورای انقلاب مطرح شد. شورای انقلاب هم ، ساماندهی مسأله سپاه را به خاطر ارتباط خوبی که من از قبل انقلاب و در جریان مبارزه با گروه های انقلابی داشتم، به من محول کرد و مرا مأمور کرد تا کسانی راکه با کار نظامی آشنا هستند و آنها را می شناسیم، جمع شوند و این واحد را تشکیل بدهند.
چند گروه در پادگان جمشیدیه جمع شدند و من به آنجا رفتم و با نیروها مذاکره کردم و برای سازماندهی بهتر، توافقهایی کردیم . به این ترتیب سپاه پاسداران انقلاب زیر نظر شورای انقلاب با رابط بودن من شکل گرفت. این اولین اقدامی است که من در جریان بودم. البته شاید اتفاقات متفرقه دیگری هم بوده که نمی دانم
شکل گیری اولیه سپاه پاسداران انقلاب
* این گروه هایی که از آمدن آنها، به پادگان جمشیدیه صحبت کردید، آیا همان هفت گروهی بودند که بعداً سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تشکیل دادند، یا گروه های دیگری هم، علاوه بر آنها بودند؟
** نه، منحصر به آنها نبود. گروه هایی دیگر هم بودند. چند گروه بودند. 7 یا 11 گروه بودند. جزئیات آنرا خیلی به خاطر ندارم . الان کسانی مثل آقای محسن رضایی و آقای محمد منتظری یادم هست که در آنجا بودند . کسان دیگری هم بودند.
نوعاً کسانی که آنجا بودند، افرادی بودند که اکثراً مجموعه ای از مبارزان قبل از انقلاب بودند که به نحوی با آنها سروکار داشتیم. یعنی این حالت آشنایی، ارتباط و اطمینان بین ما بود که از آن زمینه استفاده شد. کار من هم این بود که این ها را هماهنگ کنم و اگر نیاز به تشکیلاتی دارند، در شورای انقلاب حل کنیم که این کار را تا مدتی کردم و کمی بعد، تشکیل این نیروی مردمی، اعلام شد. البته به موازت این کار برخی از اعضاء دولت موقت و دوستانشان که می گفتند ما از اینگونه مسائل، آگاهی نداریم ، با میل خودشان و حالا یا با حسن نیت و یا با اهداف دیگر، مشغول کار مشابه ای بودند. حتی پیش دستی هم کردند و سپاهی را در دانشگاه تهران تشکیل و اداره آن را به دست نیروهای مورد نظرشان دادند. فکر می کنم رابط شان با شورای انقلاب هم آقای دکتر (ابراهیم) یزدی بود. گروه دیگری هم در پادگان حر، سپاهی را تشکیل و همان موقع در آنجا، مرکزی درست کرده بودند .
* آیا شورای انقلاب آنها را هم پذیرفته بود ؟
** نه شورای انقلاب هیچ وقت آنها را نپذیرفت. آن چیزی که الان سپاه پاسداران است، درست نقطه آغاز تجمع نیروهای وفادار بود و آن چیزی که شروع شد و بعداً سپاه پاسداران انقلاب شد، همان چیزی است که من گفتم. چون ما جلوی کارهای متفرقه راگرفتیم و با جمع کردن گروههای متفرق، سپاه اصلی را تشکیل دادیم. من اینکار را با اشاره امام آغاز کردم و بعد از من، آیت الله خامنه ای به سازماندهی و اداره سپاه پرداختند.
* گویا اولین مقررات سپاه را هم شما تهیه کردید ، درست است ؟
**بعداً من ، آیین نامه و اساسنامه سپاه پاسداران را که چارچوبها و ساختارهای اولیه سپاه را مشخص میکرد، و شش واحد «شورای فرماندهی»، «عملیات»، «ایدئولوژی»، «تدارکات وامور مالی»، «تعلیمات» و «اطلاعات»، در آن پیش بینی شده بود، تهیه کردم و به شورای انقلاب دادم و به شورا اطلاع دادم که چهار گروه جداگانه از پاسداران وجود داشتند که حالا تحت امر واحدی در آمدند و نفراتی را برای شورای فرماندهی سپاه به شرط تصویب شورای انقلاب، انتخاب کردهاند. این بحثها در چندین جلسه پی در پی شورای انقلاب ، ادامه یافت تا سرانجام تشکیل سپاه و تصویب اساسنامه آن، به نتیجه قطعی رسید.
دولت موقت و تشکیل سپاه
* نظر دولت موقت در مورد سپاه چه بود ؟
** بعد از شکل گیری اولیه این سپاه، مهندس بازرگان و دولت موقّت میگفتند که ما هیچکاره هستیم. به همین دلیل بحث فرماندهی آن و چگونگی نظارت شورای انقلاب و یا دولت موقت بر عملکرد آنها، همچنان بین ما و اعضای دولت باقی ماند و تا تعیین تکلیف نهایی از طرف امام، محل مناقشه بود.
* امام چه کردند ؟
**امام در این زمینه دستوری صادر کردند که بر مبنای آن شورای انقلاب مسئولیت اداره و هدایت سپاه پاسداران انقلاب را بر عهده
گرفت. شورا هم در جهت تثبیت و اعلام این نظر، بیانیهای منتشر و تاکید کرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحت نظارت شورای انقلاب، تشکیل شده و شورای فرماندهی آن به تایید و تصویب این شورا رسیده است.
* با صدور این اطلاعیه، مشکل حل شد ؟
** بله. با اینکار مشخص شد که سپاه واقعی، سپاهی است که شورای فرماندهان آن منتخب و مورد تایید شورای انقلاب است و تنها از امام و شورای انقلاب فرمان میگیرد.به این ترتیب این مسأله که یکی از درگیریهای بینشی و سیاسی دو گرایش موجود در شورای انقلاب و دولت موقت بود، به نفع نیروهای انقلابی، حل و فصل شد.