اتفاقی که در مراسم تشییع آقای هاشمی رفسنجانی رخ داد برای بسیاری از نخبگان سیاسی قابل پیشبینی بود؛حضور مردم ناشی از هیجانی توأم با تفکر ملی بود، آنچنان که حتی میتوان از آن با عنوان شورش اراده مردم یاد کرد. حضور گسترده و پرشور مردم چه از فیلتر رسانههای رسمی بگذرد و چه نگذرد باز هم فرقی ندارد، مهم این است که تلاش برخی برای تخریب چهره آقای هاشمی رفسنجانی طی یک دهه اخیر بینتیجه ماند و مردم نشان دادند که این تبلیغات اثری بر آنان نداشته است. از همین رو معتقدم که این فهم جمعی مردم تأثیر بسیاری بر آینده سیاسی کشورمان باقی میگذارد. این سیاستمدار بزرگ با مرگ خود هم به اندازه دوران زندگیاش در صحنه سیاست ایران اثر گذاشت و این مسألهای قابل تأمل و بررسی ست.
آقای هاشمی رفسنجانی بویژه در سالهای اخیر تأکید زیادی به لزوم حفظ وفاق ملی داشت، نکته مهمی که قدری به آن بیتوجهی میشود! از سوی دیگر تلاش بسیاری برای پرکردن شکاف و گسلی داشت که شاهد وقوع آن در کشور بودیم. بی اغراق او تنها کسی بود که هدفش به هم نزدیک کردن دوجریان فکری مردم به یکدیگر بود. از طرف دیگر اگر قرار باشد در این فرصت اندک به یکی از مهمترین ویژگیهای اخلاقی آقای هاشمی رفسنجانی اشاره کنیم بیشک باید از تحمل نقدپذیری ایشان گفت. او از نسل معدود انقلابیونی بود که همچون شهید بهشتی با حسن نظر گفتههای مخالفان خود را هم میشنید. در خاطرم هست که روزی به آقای هاشمی گفتم که شما ترجمهای از انقلاب 57، آن هم با تمام فراز و فرودهایش هستید؛ با همان معرفت، با همان فراز و فرودها و با همان تلاش برای جبران برخی خطاها. زندگی او سیر انقلاب بود و ما مرد بزرگی را از دست دادیم.