تحویل گروگانهای سفارتخانه آمریکا به شورای انقلاب به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی -- کتاب انقلاب و پیروزی - سال های ۱۳۵۸ -۱۳۵۷
تحویل گروگانهای سفارتخانۀ آمریکا به شورای انقلاب به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی
تاریخ : 20/12/1358
به دنبال حل و فصل مسأله فعالیت هیأت تحقیق پیرامون جنایات آمریکا و شاه در ایران و نیز قطعی شدن عدم تحویل گروگانها به شورای انقلاب، مناسب دیدم برای بر طرف کردن شبهات و شایعاتی که در جامعه مطرح شده بود، در جمع دانشجویان دیگری که از دور شاهد و ناظر این جریانها هستند، شرکت کنم و تحلیلی از اشغال لانه جاسوسی و حوادث پیرامونی آن ارائه دهم.
با این هدف ]در تاریخ 20 اسفند 1358[، در جمع صمیمی دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک تهران، حضور یافتم و به پرسشهای آنان پاسخ گفتم.
در این جلسه پرسش و پاسخ، ابتدا به چگونگی شکلگیری این حرکت اشاره کردم و گفتم: "از آن روزی که این حرکت دانشجویان پیرو خط امام بروز کرد، ارگانهای دولتی دخالتی در آن نداشتند و این خود مردم و آن هم قشر تحصیل کرده دانشگاهی بود که با تشخیص خود، این کار را انجام داد و لذا ما هم سعی داشتیم و داریم که خودمان را نزدیک این جریان نکنیم تا این کار به همان صورت کار مردمی و بدون دخالت مقامات رسمی ادامه پیدا بکند".
آنگاه به بحث اختلافات بین آقای بنیصدر و آقای قطب زاده از یک طرف و دانشجویان، از طرف دیگر پرداختم و ضمن بیان اینکه ما خیلی تلاش کردیم این نقطه اختلاف بروز نکند، که متاسفانه موفق نشدیم، ولی امیدواریم که این اختلاف هم سازنده باشد، چون من در این آقایان سوء نیتی نمیبینم"، در مورد علت بروز این اختلافات هم گفتم: "آن روزی که بحث مسأله تشکیل کمیسیون تحقیق مطرح بوده، ملاقات با گروگانها هم جزو برنامه بوده و آقای بنیصدر هم میگویند که امام هم با این مسأله موافقت کردند، البته چون من در آن جلسه نبودم، نظر خاصی ندارم و نمیدانم، اما ایشان میگویند امام هم موافقت کردند، چون امام سناریوی این کمیته تحقیق را دیدهاند و رویش چند تا نظر دادهاند که نظرات ایشان هم گنجانده شده است.
بعد که قضیه به عمل نزدیک شد و اینها آمدند مراحل اولی کارشان را انجام دادند، در غرب اظهاراتی شد که دانشجوها را اینجا متعجب کرد. در آنجا به جای اینکه روی کار کمیسیون به عنوان کمیسیون مطالعه در جنایات شاه و آمریکا تکیه کنند، گفتند این کمیسیون برای بررسی سرنوشت گروگانها تشکیل شده است. خوب! این دو عنوان خیلی با هم فرق میکند و اینجا جوانهای ما در لانه جاسوسی احساس کردند آن خطی که آمریکا میخواهد با استفاده از این هیأت پیش برد، مسأله بررسی جنایات شاه نیست، بلکه اقدامی است برای پاسخگویی به افکار عمومی در کشور خودشان. بنابراین، این اختلافات پیش آمد و دانشجوها گفتند که ما موافق با ملاقات این هیات با گروگانها نیستیم. البته این هم به طور ساده نبود، یکی دو شب پیش از آن، حاج احمد آقا، به من تلفن کردند و گفتند که بچهها موافقند که ملاقات انجام بشود و شما بگو از طرف شورای انقلاب یک کسی بیاید و شرایط گروگانها را ببیند. اما ما وقتی که کسی را فرستادیم، آنها گفتند که نه ما موافق نیستیم. بعد خودشان آمدند یک جلسه با حضور نمایندگان شورای انقلاب بحث کردیم، یک مقدار حرف حساب داشتند که قابل توجه بود، منتها نقطه مقابل آن، مسئولیت و حیثیت شورای انقلاب هم مطرح بود. که کمیسیون تحقیق را دعوت کرده بود و آمده بود و اجازه داده بود که ملاقات بکنند، شورای انقلاب میگفت، به هر حال در دنیا ما این شخصیتها را آوردهایم. بگذارید ملاقات کنند که نگویند شماها در این مملکت چه کاره هستید و چطور تعهد میسپارید و ما را میآورید و بعد نمیتوانید به تعهدات خودتان عمل کنید؟ آنها میگفتند، نه، این انحراف است و نمیشود. در فردای این روز، چون آن جلسه به نتیجه نرسیده بود، آقایان آمدند منزل من و حدود دو سه ساعت با هم بحث کردیم، برای اولین بار دانشجویان آنجا مطرح کردند که اگر شما اصرار دارید که ملاقات بشود، گروگانها را در اختیار شورای انقلاب میگذاریم، خودتان میدانید. ما بیش از این مسئولیت نمیپذیریم. البته من با شدت و تاکید از ایشان خواستم که از این نظر منصرف بشوند، زیرا این کار درست نیست و دولت نمیتواند گروگاندار باشد. معنا ندارد یک دولت، دیپلماتهائی حالا ولو جاسوس بودند ولی به اسم دیپلمات و مأمور دولت دیگری هستند، نگه دارد و درگیر باشد. از آنها خواستم که از این نظر منصرف بشوند، البته تا زمانی که از خانه ما بیرون میرفتند، قول انصراف را ندادند.
به هر حال وقتی دانشجویان رسمآ اطلاعیهای منتشر کردند و از شورای انقلاب خواستند که نمایندگانی برای تحویل گرفتن گروگانها، تعیین کند، مسأله در شورا مطرح شد و تقریبآ تمام اعضا، به استثناء یکی دو نفر، با اجرای آن مخالف کردند. در نهایت هم مسأله با دخالت مستقیم امام و اطلاعیهای که ایشان دادند، حل و فصل شد. اما آنچه میخواهم بگویم این است که مطمئن باشید و بدانید، هیچگونه سوء نیتی از طرف دوستان ما در شورای انقلاب و یا از طرف دانشجوها در این قضیه برای شخص من حتی به صورت ضعیف هم مطرح نیست، مطمئن هستم که آنها با تشخیص خودشان موضعی گرفتهاند و اینها هم به خاطر آن جریانی که پیش آمده و حیثیت شورا مطرح بوده تقاضایی داشتهاند، که بحمدالله به نحو مناسبی، موضوع حل شد".
حضور در جمع این دانشجویان پرشور و صحبت کردن برای آنها و پاسخ گفتن به پرسشهایشان ـ که گاهی با تندی خاصی همراه بود ـ برایم دوست داشتنی بود، حتی وقتی جای بخیههائی که در اثر حادثه ترور برروی بدنم ایجاد شده بود، به واسطه نشستن زیاد در پشت تربیون و صحبت کردن مدام، به شدت سوزش گرفت و حالت ناراحتی برایم پیش آورد، حاضر به ترک دانشجویان نشدم و آن قدر ماندم تا سوالات آنها تمام شد و خودشان مرا به رفتن ترغیب کردند.
منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری