تحلیل آیت الله هاشمی رفسنجانی از نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 1358
تاریخ 18/11/1358
تصویب قانون اساسی و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، راه را برای تشکیل نخستین مجلس شورای ملی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هموار ساخت.
اولین گام در این زمینه، تدوین قانون انتخابات مجلس بود که ما در وزارت کشور، نسبت به تهیه آن اقدام کردیم و به تصویب شورای انقلاب رساندیم.
با انتشار این قانون ]در تاریخ 18 بهمن 1358[، دو نکته آن، یکی منطقهای کردن انتخابات به ویژه در تهران و دیگری کسب رای اکثریت مطلق برای هر کاندیدا، مورد اعتراض جمعی از سیاسیون و مخالفان قرار گرفت. گروههای مخالف از جمله منافقین در جستجوی راهی برای ابطال این دو مسأله بودند و رئیس جمهور نیز تلویحآ از آنها حمایت میکرد. سرانجام شورای انقلاب، در پی همین فشارها، مجموع نظرات و پیشنهادات ارائه شده را ]در جلسه 14 اسفند 1358[، بررسی کرد. در نتیجه آن بحث منطقهای بودن انتخابات را که برای کمک به افراد بیسواد در انتخاب بهتر و راحتتر کاندیداها پیشبینی شده بود، منتفی اعلام کرد، اما بر مسأله کسب اکثریت مطلق آراء کاندیدا در مرحله اول انتخابات، تائیدو تاکید مجدد شد.
در این ایام، روشنگری افکار عمومی در مقابل مخالفان ـ خصوصآ با توجه به فضاسازیهای مطبوعاتی که با درج گسترده نظر مخالفان و عدم توجه کافی به نظرات موافقان ایجاد شده بود ـ یک ضرورت، به نظر میرسید. به همین دلیل من با جمع بندی آرای نظرات گروهها و افراد مختلف درباره کیفیت برگزاری انتخابات، بیانیهای تهیه و به عنوان عضو شورای انقلاب و سرپرست وزارت کشور ]در تاریخ 12 اسفند 1358[، به روزنامه کیهان، به عنوان یکی از مهمترین روزنامههائی که با مدیریت دکتر ]ابراهیم[ یزدی در گسترش نظر مخالفان میکوشید، دادم و برای جبران موضعگیری منفی مخالفان در مقابل خواست اکثریت مردم و تصمیم شورای انقلاب و نیز برای هدایت افکار عمومی، خواستار درج آن شدم.
در این بیانیه خطاب به مدیر مسئول آن روزنامه، آورده بودم: "... روزنامه شما و سایر جراید به جای تعبیر "اکثریت مطلق"، اصطلاح انتخابات دو مرحلهای را آن قدر نوشتند و تکرار کردند که محتوا و هدف قانون گذار را در سایه این عبارت نارسا و منحرف کننده، چیزی غیر از آنچه هست، جلوه دادند".
آنگاه به مواضع منفی این روزنامه اشاره کردم و افزودم: "... همین جمعبندی خودتان را به عنوان خواننده خالیالذهن بخوانید و ببینید چه کردهاید؟ شما چند ساعت قبل از تشکیل جلسه به تعبیر خودتان "سرنوشت ساز" شورای انقلاب، طوماری از نام گروهها و افراد را که برای یکایک آنها عنوانی از آیتالله و دکتر و مهندس و استاد یدک بستهاید به عنوان مخالفان طرح دو مرحلهای شدن انتخابات تهیه و آن را با نام رئیس جمهور ختم کردهاید و سپس اسم آقای محمود کاشانی و من را به عنوان تنها موافقان طرح اکثریت مطلق ارائه دادهاید، و به این ترتیب خواستهاید نشان دهید در شورای انقلاب یک رای بر 12 رای پیروز شده است. نمیدانم چرا مصاحبه تلفنی با آیتالله منتظری که از اکثریت مطلق دفاع کردهاند و اظهار نظر ]آقای خامنهای[ امام جمعه منصوب امام و معتمد مردم و ]آقای موسویاردبیلی[ دادستان کل کشور و مهندس ]علی اکبر[معینفر و آقای مهدوی کنی عضو شورای نگهبان و دکتر بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و حزب جمهوری اسلامی و سازمانهای همفکر و وابسته آن که مخالفان از آنها به عنوان اکثریت بیمناکاند، در آرشیو روزنامه کیهان نیست و (اگر هست) چرا از آرشیو بیرون نمیآید؛ حتی اسم مهندس بازرگان که در شمار موافقان اکثریت مطلق است در لیست مخالفان ارائه میشود... این حرکتها ممکن است، شگرد تبلیغاتی انتخابات باشد که اگر چنین باشد، مایه تأسف است".
سپس ضمن ارائه تحلیل جامعی از این حرکت، توضیح دادم: "... البته جای این سوءظن هم هست که اقلیت، درصدد است از تفرقه و عدم هماهنگی اکثریت در معرفی کاندیداها استفاده کند و نمایندگانی بر ملت تحمیل نماید. آنها وقتی که میبینند در مقابل یک نماینده مورد نیاز بین ده تا بیست نفر نامزد به میدان آمدهاند و آرای اکثریت بین اینها تقسیم میشود، امیدوار میشوند که از آن آشفته بازار بهره گیرند.
اگر در ایران امروز، مثل انگلستان یا آمریکا دو حزب نیرومند با نفوذی نزدیک به هم رقابت داشتند، گروههای کوچک اکثریت مطلق یا نسبی را (به این معنا که فعلا مطرح است) برای خویش یکسان میدیدند و چون به هر حال پشت در مجلس قرار میگرفتند، برخوردی غیر از این داشتند. ولی وقتی که میبینند در تهران که سی نماینده میخواهد و 540 نفر کاندید شدهاند و آراء مردم اگر بیش از دو میلیون هم باشد و همه مردم سی نفر را در تعرفه خود بنویسند، معدل رای هر کاندیدا یک هیجدهم آراء خواهد بود، تشویق میشوند که برای نسبی کردن اکثریت، پافشاری و اصرار کنند؛ اما مسئولان امر و اعضای شورای انقلاب در مقابل میگویند، اولین دوره مجلس شورا فوقالعاده مهم و حساس است و رسالت عظیمی بر عهده دارد، زیرا انقلاب شده و نظام طاغوتی درهم ریخته و حالا باید به جای آن نظامی عادلانه و براساس قسط اسلامی ساخت.
برای این منظور باید مقررات و قوانین گذشته در این مجلس، مورد تجدید نظر قرار گیرد و بسیاری از آنها که تناسبی با نظام مورد نظر ندارد، جای خود را به قوانینی بدهد که روابط و ضوابط نظام جدید میطلبد. علاوه بر این، قوانین جدید به مقتضای سلیقهها و تفکرات خاص افراد نمیتواند تنظیم گردد، بلکه ضرورتآ باید منطبق با اسلام باشد، چیزی که خواست موکد مردم و انقلاب و قانون اساسی است.
رسالت مهم دیگر مجلس پاسداری از جهت و محتوای انقلاب است. در میان ارگانهای پیشبینی شده کشور در قانون اساسی، بحق این نقش به عهده مجلس قرار گرفته است. مجلس باید در مقابل هر حرکت انحرافی مقاومت کند و صراط مستقیم انقلاب را حفظ نماید و به آن شتاب و تحرک بخشد".
در آخر هم با طرح این پرسش که "آیا برای انجام این وظایف و رسالت عظیم، نیاز به مجلسی نیرومند و متکی به آراء و حمایت مردم نداریم و اگر بنا باشد که مجلسی نیرومند داشته باشیم، آیا قبول اکثریت نسبی راه را برای ورود افرادی که متکی به آرائی کمتر از ده درصد مردم باشند، باز نمیکند و باعث تضعیف مجلس نمیشود؟"، به ضعف و عدم کارائی شوراهای شهر بسیاری از شهرها که متکی به آراء اکثریت نیستند، اشاره کردم و گفتم که "شورای انقلاب برای حل این مشکل، راه حل اکثریت مطلق در دور اول را مناسب تشخیص داده، که به آن نیز عمل میشود".
در همین ارتباط یک سخنرانی مفصل هم ]در تاریخ 12 اسفند 1358[، در مسجد حاج ابوالفتح تهران، برای مردم ایراد کردم، و دو سخنرانی هم در جمع اعضای حزب جمهوری اسلامی ]در تاریخهای 6 و 20 اسفند 1358[، داشتم در آنجا هم، همین مطالب را با شرح و بسط بیشتری گفتم و به پرسشهای حاضران که در این ارتباط مطرح شده بود، پاسخ دادم.
منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری