تا کی میخواهیم مرگ بر… فلان و مرگ برفلان بگوئیم…؟
شش ماه است میخواهم بروم پیش امام و بگویم ادامه جنگ، صلاح نیست اما نمیگذارند!
حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی از مبارزان انقلابی و از مسئولین فعلی موسسه اطلاعات در بخشی از یادداشت خود با عنوان «تنهاترین رئیسجمهور …» در روزنامه اطلاعات به خاطره جالبی از حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی در دوران جنگ اشاره میکند و مینویسد:… اما از جمله چیزهایی که یادم آمد نخستین سالهای دوران ریاست ایشان [حسن روحانی] بر شورای امنیت ملی بود در زمان جنگ و من در سمت مشاور فرهنگی رئیسجمهور وقت (حضرت آیت الله خامنهای) بودم، در دفتر ریاست جمهوری با هم ایستاده بودیم و از هر دری سخن میگفتیم. آقای روحانی از مشکلات سیاسی ـ امنیتی روز در رابطه با جنگ سخن گفت. از جمله حرفهایش که به یادم مانده و با گذشت زمان لابد از حالت محرمانه بودنِ (غیر رسمی) خارج شده (و اگر صلاح باشد چاپ شود، ذیلاً به عرض میرسانم:)
در این قضیه او به آقای هاشمی مشاوره میداد ولی شرایط هاشمی در سمت فرماندهی جنگ، شرایط ویژهای بود که لااقل حقیر از عهده تبیین آن برنمی آیم؛ ولی برای آنکه حق این برادر قدیمی بزرگوار که بیشترین حق را برگردن انقلاب دارد و بیشترین لطمه و صدمه را دیده و در حقش بیشترین جفاها رفته است (البته من او را مطلق نمیکنم و خودم در دوران ریاست مجلس و ریاست جمهوریاش چه حضوری و چه در نوشتههایم منتقدش بودهام)… باری ـ آقایهاشمی چند بار به من میگفت: «تا کی میخواهیم مرگ بر… فلان و مرگ برفلان بگوئیم…؟» تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل …
تاریخ درج مطلب: چهارشنبه، ۱۵ اسفند، ۱۳۹۷