بهار بی تو پاییز غم انگیز است
آخرین پیام نوروزی آیت الله هاشمی رفسنجانی
چهارمین بهار هم دارد میآید و ما در رثای سرو رسای انقلاب هنوز در پاییزی ترین غروب یکشنبه، ۱۹ دی ماه ۱۳۹۸، چشم به راه بیمارستان شهدای تجریشیم که شاید خبر «هاشمی رفسنجانی به امام شهدا پیوست»، درست نباشد و مثل همه شایعاتی که در طول ۶۰ سال زندگی مبارزاتی ایشان میساختند و منتشر میکردند، دروغ باشد؛ اما غم آن غروب درد انگیز چنان بر دلها سنگینی میکرد که چشمها چون ابرهای بهاری سیل به گلزار گونهها میدادند.
خبری که در کمترین زمان ممکن تمام ایران و جهان را در نوردید و مردم تهران و ری را به سوی حسینیه جماران میکشاند که از زمستان ۵۸، مامن دلهای آشفته در بی طاقتیترین حالتها بود؛ اما حسینیه جماران نیز آن شب و فردا شبش خود بی قرارتر از آن بود که بر زخم فراق مرهم باشد.
دل «منزوی» میخواست که در اعتکاف دو شبانه روزی مردم برای کوچ ناباورانه فرمانده سالهای جنگ و منادی صلح و سازندگی، در حسینیه جماران بنشیند و به تابوت مظلوم مقتدری نگاه کند و مویه در مویه بسراید که:
دیدار جهان بی تو غم انگیز شد، ای یار انگار، بهاری است که پاییز شد ای یار!
چندان که مرا جام تــُهی شد ز می وصل جانم ز تمنای تو، لبریز شد، ای یار!
ناچار، زمین خورد شکیبایی عاشق چون با غم ِ عشق تو گلاویز شد ای یار!
کی میرود از یاد من آن سالها که پاییز از باغ و بهار تو، دل انگیز شد ای یار!
جان کلام امروز ایرانیان را که در هجوم ویروس عجیب کرونا، شاهد مرگ هموطنان و عزیزان خویش هستند و «تسلیت» دیگر انگار تسلا نمیدهد، در همان دی ماه غمناک ۹۵، روزنامه شرق نوشته بود که «مرگش آرام فرا رسید. ناگهان و راحت؛ پیش از آنکه فکرش را بکنی؛ گرچه همه اقسام مرگها مرگاند و آدمی با پیکر خاکی خویش وداع میکند؛ اما رفتنی آرام، آسان و با عزت، فضیلتی است که بیشک در زمره عاقببخیری است و هر کسی را از آن نصیب نیست.
آیتالله هاشمیرفسنجانی با مرگی آرام جهان ناآرام ما را ترک کرد و رفت؛ انسانی که در زندگی نسبتاً طولانی و پرفرازونشیبش، البته مصداق «عاش سعیدا» بود و اینگونه جهان ما را بدرود گفت و مصداق «مات سعیدا» شد که برای اهل معرفت غبطهآور است. روزی که تیتر «حالا میتوانم راحت بمیرم» بر صفحه اول «شرق» ذیل عکس «آیتالله» نشست، باورمان نبود که در فاصله کوتاه چندماهه این سخن آیتالله عینیت پیدا کند و ما حیران هجرت او شویم و او مشعوف دیدار حق. چه تصادف عجیبی؛ آیتالله روزی دعوت حق را لبیک گفت که سالروز قتل دولتمرد محبوبش، امیرکبیر، بود؛ همان مردی که آیتالله در آغاز راه مبارزهاش، کتابی در منش و روش او با نام «امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار» نوشت؛ هم او که الگویش در مدیریت بود و آرزویش چونان امیرکبیر، ساختن ایرانی آباد و آزاد بود.
وقتی سیر حیات سیاسی، اجتماعی و مبارزات و فعالیتهای او را مینگریم و زیبایی و شکوه مرگش را به نظاره مینشینیم، ناخودآگاه آرامشی را میبینیم که حیات و ممات این مرد بزرگ را در بر گرفته است؛ آرامشی که محصول ایمان به خدا و باور به روز جزا بود و بهچنان یقینی رسانده بودش که در هر حال او را آرام مییافتی. اینک بنابه پیشبینی خودش با آرامش و خیال راحت این جهان فانی را ترک، و به فرشتگان، به اولیا سلام گفت.»
عنوان این مطلب روزنامه «در مرگ راحت مردی بزرگ» بود؛ آری مرگ راحت، اما دیدیم و چشیدیم که در این ۴ سال چه ها بر مردم و انقلاب رفت و هرکس آیت الله هاشمی رفسنجانی را بشناسد، میداند که او شاید مرگ راحتی داشت؛ ولی ناراحتی او از این روزهای مردم آن قدر روشن است که در واژه واژه آن جمله ماندگار و تاریخی ایشان، فریاد سکوت دارد که «شاید فردا ما نباشیم، اما فرزندانمان که هستند. ایران که هست...»
اینک در چهارمین بهار بی او که بهارآور سالهای پس از جنگ در ویرانههای تاریخی ایران عزیز بود، چارهای نداریم جز صبوری و همراهی با خاندان و خانواده داغدارش که خدا میداند در دل همسر وفادار و دختران و پسرانش چه میگذرد، وقتی میبینند هنوز هم یک عده محدود شناسنامه دار بی شناسنامه، به خاطر وحشتی که گفتار و رفتار هاشمی دارند، با دروغ، مستند! میسازند؛ با تحریف، کتاب مینویسند؛ با سفارش، ویژه نامه منتشر میکنند؛ با کینه، در سخنرانیها عقده میگشایند و بی ترس از عواقب توهین و تهمت در حق کسی که دستش از جهان کوتاه است، مصاحبه میکنند.
انگار آیت الله هاشمی رفسنجانی این روزها را میدیدند که ۲۴ خرداد ۱۳۹۳ در دیدار جمعی از فعالان دانشجویی و سیاسی کشور، با انتقاد از گسترش بی اخلاقیها در فعالیتهای بعضی از جریانها و گروهها، فحاشی و خشم را زبان جهّال و انسانهای کم ظرفیت دانست و اظهارداشت: عقلا به دنبال صلح، آرامش و اعتدال هستند و از پرخاش و هیاهو گریزانند، اما با منطق سخنان خود را می گویند. ادب و اخلاق، حکم میکند که انسان در گفتار و رفتار معتدل باشد و از افراط و تفریط پرهیز کند.»
شگفتا که در آخرین پیام نوروزی که به مردم ایران دادند، نوشته بودند:
«نوروز، آغاز هم اعتدالی اجزای زمین و آب و هواست که نه سرمایش جانفرسا و نه گرمایش طاقتسوز است و جالب است که در الهام از همین سرمشق، اعتدال در بسیاری از برهههای زندگی اجتماعی و تاریخی ایرانیان، تبلور اراده و خواست مردم آگاه میشود...
اینک در نوروز باستانی، یک بار دیگر، با هم میثاق میبندیم که به یمن قدوم این عید تحولآفرین که «احسن الحال» دعای قلبی همهٔ ما در کنار سفرههای هفتسین است، حقیقت، صداقت، صلحجویی و احترام به خرد جمعی را جایگزین ناراستی، دروغ، جنگطلبی و خودمحوری میسازیم.
با تبریک نوروز به همه ایرانیان در اقصی نقاط کشور و همهٔ کسانی که در گسترهٔ وسیع جغرافیای فرهنگی ایران، بهار را نقطه آغاز سال میدانند، دعا میکنیم که در سال جدید، مسلمانان و ایرانیان در هر کجا که هستند، از ظلم و جنایت زیادهخواهان و کسانی که باعث بدنامی دین عزیز اسلام و مکتب تشیّع شدهاند، نجات یابند و دنیا با استفاده از فرهنگ اصیل اسلام و آموزههای اخلاقی انسان، آرامش را به مردمانش هدیه نماید.»
مرکز اسناد آیت الله هاشمی رفسنجانی، با آرزوی علوّ درجات برای ایشان در بزم اولیا و خوبان عالم، بهار بی آیت الله را به مردم ایران و خانواده ایشان تسلیت میگوید و امیدوار است که همه انسان های این کره خاکی، به خصوص ایرانیان که این روزها گرفتار بلیه کرونا شدهاند، از چنگال این ویروس رهایی یابند و در بهاری که به تمام معنا بهار باشد، براساس فرهنگ دیرپای ایرانی به دید و بازدید همدیگر بروند، انشالله.