آرمان ملی- یاسمین طالقانی: فرزند نخست آیت الله است، پس بیش از یک خواهر و ۳ برادر همراه پدر بوده و طبیعی است درد فراغ بیشتری از دوری آیت الله دارد. ۴ سال از رحلت آیت الله هاشمی میگذرد و هنوز هم وقتی فاطمه هاشمی از پدر میگوید غمی مانند ۱۹ دی ۹۵ بر چهرهاش مینشیند. خاطرات زیادی از وحدت بخشی پدر دارد و افسوس میخورد که بعد از رحلت آیت الله اختلافات زیاد شد و کمتر خبری از نشستهای دوستانه برخی مسئولان برای یافتن راهکار اساسی مشکلات مردم و کشور است. فاطمه هاشمی در سالگرد رحلت آیت الله هاشمی با «آرمان ملی» به گفت وگو پرداخت که متن آن را میخوانید.
در طول مسئولیتهای مختلفی که آیت الله داشتند، بارها اختلافاتی میان قوا ایجاد میشد اما به تدبیر و سعه صدر ایشان، آسیبی به جامعه و اداره کشور وارد نمیشد. اکنون شاهد اختلافاتی میان دولت و مجلس هستیم، در وهله نخست، تصور میکنید اگر آیت الله در قید حیات بودند، این اختلافات ایجاد و تشدید میشد و همچنین برداشت شما از این اختلافات چیست؟
البته، اختلاف سلیقه و دیدگاه، همیشه بوده و طبیعی هم هست ولی علنی کردن آنها و کشیده شدن موارد اختلافی به سطح جامعه و افکارعمومی، واقعاً امری نکوهیده و مذموم است. مردم چه گناهی کردهاند که باید اختلافات بعضاً سیاسی و جناحی مسئولان کشور، آن هم در سطح بالا را تحمل کنند. مهم، نحوه مواجهه و برخورد با موارد اختلافی و یافتن راهحل برای آنها، آن هم در جوی دوستانه و به دور از جنجال آفرینیهای رسانهای است.
شما راهکار حل اختلافات را چه میدانید؟
2 گونه میشود با موارد اختلافی مواجه شد. یکی اینکه با تدبیر و سعه صدر و مبنا قرار دادن مصالح و منافع ملی کشور با آن مواجه شد و آن را بدون جار و جنجالهای گروهی و سیاسی حل کرد که شیوه و منش آیت الله هاشمی بود یا با لجبازی و گروکشیهای سیاسی و جناحی، آن را برای مظلوم نمایی و هموار کردن راه پیروزیهای بعدی در انتخابات آتی به سطح جامعه و افکارعمومی کشاند که متاسفانه به نظرم اکنون بسیاری از موارد اختلافی را دسته دوم تشکیل میدهد. یعنی متاسفانه برخی سعی میکنند بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع کشور و با سوء استفاده از مشکلات و دغدغههای اقتصادی و معیشتی مردم و سر دادن شعارها و رفتارهای پوپولیستی، با کشاندن برخی موارد اختلافی یا شبه اختلافی به سطح افکارعمومی و رسانهها، به مردم بگویند ما ذی حق هستیم و بهتر است افراد برگزیده در انتخابات آینده از جناح و گروه ما باشد که متاسفانه هرچه از سالهای اول انقلاب فاصله میگیریم، این پدیده رفتاری منفی هم پررنگتر و حادتر میشود.
البته به نظر میرسد این مشی مورد نقد، هرچه به جلو رفتیم نامناسبتر شد. تصاویر زیادی از جلساتی هست که آیتا...هاشمی در کنار مسئولان دیگر در محیط دوستانه به گپ و گفت مشغول هستند اما به تدریج از تعداد این جلسات کمتر شد. دلیلش را چه میدانید؟
از ابتدای انقلاب اسلامی تا حدود دهه 80، شاهد آن فضای مطلوب بودیم. اگر تاریخ نحوه اداره کشور در گذشته را ورق بزنیم، مشاهده میکنیم در زمان امام بهرغم مشکلات بسیار زیادی که در کشور بود، مسئولان بهویژه سران قوا، چگونه با یکدیگر تعامل، همکاری و رفاقت داشتند و تعداد زیادی از جلسات مشترک سران قوا، آنهم در منازل همدیگر و یا نوبتی به صورت هفتگی در دفاتر یکدیگر برگزار میشد. این جلسات، تبادل نظرها و تعاملهای عاقلانه، دوستانه و بهدور از حب و بغضها، چقدر در گره گشایی از مشکلات عدیده کشور و به ویژه بحرانهای مختلف در دوران حساس جنگ تحمیلی مؤثر بود. بهخاطر دارم در چندین مورد، جلسات مشترک سران قوا، پس از دیدار با حضرت امام در منزل ما که در کنار حسینیه جماران بود و حتی در حیاط منزل و بسیار دوستانه و بیغل و غش انجام میشد. وقتی چنین وحدت نظر، دوستی و یکپارچگی میان سران قوا وجود داشته باشد، دیگر مسئولان پایینتر، جرات اختلافافکنی و تشدید آن و ظهور آن را در جامعه پیدا نمیکنند. ولی متاسفانه هرچه از آن زمان فاصله میگیریم، سران قوا از یکدیگر دور و جلسات مشترک هم، بسیار کم و با فاصله زمانی زیاد انجام میشود و صد البته که آن خلوص، دوستی و فهم مشترک غیرجناحی هم در آن به چشم نمیخورد.
تصور میکنید اگر آیتا...هاشمی در قید حیات بودند تلاشی برای ایجاد مجدد این جلسات دوستانه میشد؟
به نظرم اگر آیت الله هاشمی زنده بودند، در حد توان، اولاً اجازه نمیدادند این حجم از اختلافات بین مسئولان شکل بگیرد و ثانیاً، این اختلافات و دعواها، به این شکل در جامعه، بروز و ظهور پیدا کند و سعی میکردند با وساطت و راهنماییهای مشفقانه و پدرانه، دیدگاه مسئولان را به یکدیگر نزدیکتر کنند و ضمن کاهش اختلافات، مشکلات تعاملات خارجی و بینالمللی بهویژه در حوزه کشورهای منطقه و حاشیه خلیج فارس را کم کنند.
البته آیت الله هاشمی سابقه خوبی در تعامل با کشورهای منطقه برای حل مشکلات داشتند. خاطرهای در ذهن دارید؟
تاریخ گواهی میدهد، یک حرکت اخلاقی، انسانی، سیاسی ایشان در محل اجلاس سران کشورهای اسلامی در پاکستان با کشور عربستان که نفوذ زیادی بین کشورهای حاشیه خلیج فارس دارد، چقدر در تغییرسیاستهای خصمانه عربستان و شخص ملک عبدا... مؤثر واقع شد و در همان جلسه، نظر پاشاه عربستان کاملاً تغییر کرد و مقرر شد، اجلاس بعدی سران اسلامی در سال 1376 در تهران برگزار شود و شاهد تأثیر بسیار مؤثر سایر سیاستهای تنشزدایی ایشان در منطقه و جهان بودیم.
چندی قبل عنوان کرده بودید که اسراری هست که در آن مقطع تمایلی به بازگو کردن آنها ندارید. اکنون وقت طرح آنها نیست؟
فکر میکنم که هنوز زمان آن نرسیده است.
به نظر میرسد فرزندان آیت الله هاشمی، پس از رحلت آیتالله، به نوعی مانند قبل علاقه به فعالیت در حوزههای مختلف مانند سیاست و ورزش و... ندارند دلیلش چیست؟
اولاً، داغ فراق پدر، بر روحیه و انگیزه فرزندان قطعاً اثرگذار بوده است و این را منکر نمیشوم ولی این که دست از تلاش و فعالیتهای سیاسی یا عام المنفعه برداشته باشیم را قبول ندارم.
در حوزه فعالیتهای سیاسی چطور؟
متاسفانه شاید فعالیتهای سیاسی به خاطر آلوده شدن به مسائلی منفی مانند دروغ، ریا و... چندان جذابیتی برای من نداشته باشد. البته همچنان به عنوان عضوی از یک خانواده سیاسی، هر زمان لازم باشد به اظهارنظر و فعالیت سیاسی و اجتماعی میپردازم و دریغ نمیکنم و نخواهم کرد. مطمئن باشد هر گاه نیاز باشد، اظهار نظر میکنم که نمونهاش گفتوگو شما و یا رسانههای دیگر است.
برادرانتان در این روزها چه میکنند و آیا آنها از سیاست فاصله گرفتهاند؟
برادر بزرگ یعنی محسن در انتخابات شورای اسلامی شهر تهران در سال 96 شرکت کرد و نفر اول تهران شد و در حال حاضر هم، رئیس شورا و فعال است. مهدی هم که دوران زندان خود را سپری میکند و قاعدتاً، دستش از فعالیت سیاسی کوتاه است البته در مرخصی دوران کرونا که بود، در ساخت بیمارستان سرطانی کمک میکرد. یاسر هم که کمتر در کارهای سیاسی بود و بیشتر برای پدر به امور خیریه و کارهای عامل المنفعه میپردازد. در حال حاضر، بیشتر تمرکز فکری و فعالیتی ما، معطوف به کاری است که در زمان حیات پدر و با توصیه ایشان شروع شد که ساخت بزرگترین مرکز بیمارستانی تشخیص و درمان بیماریهای سرطان است که من و عمو محمد و مواقعی که مهدی به مرخصی میآید، بیشتر وقت و توانمان را برای ساخت و تجهیز این بیمارستان صرف میشود که البته با مشکلات و موانع زیادی هم روبهرو بوده و هستیم ولی به جد و با تمام توان در پی ساخت، تکمیل و راهاندازی و تجهیز این مرکز درمانی هستیم که انشاءا... باقیات صالحات برای پدرخواهد بود.
مادر گرامی و عزیز عفت خانم مرعشی در این روزها چه میکنند؟ ایشان چندی قبل گفته بودند جمعه به جمعه، بچهها برای صرف ناهار میآیند سر میز و بعد از خوردن غذا، بحث سیاسی و اجتماعی و خانوادگی شروع میشود، تا ساعت هفت بعد از ظهر میمانند و بعد به خانههایشان میروند. این دورهمیها پس از درگذشت آیت الله ادامه دارد؟
مادر که در زمان حیات پدر، به ویژه در دوران قبل از انقلاب، به دلیل سابقه مبارزاتی پدر و دوران زندانها، تبعیدها و متواری بودنها، سختیهای زیادی را متحمل شده و در واقع میشود گفت به دلیل دوری پدر از خانه، در مقاطعی برای بچهها هم پدربوده و هم مادر. مادر دوران پس از رحلت پدر و دوران فراق را به سختی تحمل و سپری میکنند. داغ پدر، ضربه بزرگ روحی در وهله اول برای ایشان بود که جبران پذیر نیست. هر چند ما فرزندان هم داغدار هستیم ولی سعی در جبران این کمبود برای مادرمان را داریم. قطعاً هیچ کس جای ایشان را برای مادر پر نخواهد کرد.
دورهمیها چه شد؟ ادامه دارد؟
در دوران حیات پدر، معمولاً در روزهای جمعه و تعطیل، همه در منزل پدر جمع میشدیم و از نعمت زیارت مادر و پدر و مصاحبت با آنها برخوردار بودیم ولی در حال حاضر، تمام روزهای هفته سعی میکنیم در کنار مادر باشیم و نگذاریم تنهایی و فراق پدر را برای مدت طولانی به خاطر آورد البته، روزهای جمعه دیگر برای ما، خوشایند نیست زیرا محور اصلی دورهم جمع شدنهای روزهای جمعه، پدر بود که همه چون پروانه، به دور او جمع میشدیم.
شما ظاهراً بیش از سایر فرزندان به پدر نزدیک بودید. اگر اکنون ایشان در قید حیات بودند، چه توصیهای به مسئولان و مردم داشتند؟
اینکه من بیشتر از سایر فرزندان به پدر نزدیک بودم، شاید تعبیر درستی نباشد چون همه فرزندان به ایشان ارادت، عشق و علاقه خاصی داشتند. پدر واقعاً دوست داشتنی و وجودشان برای ما نعمت و موهبتی خاص بود که متاسفانه از آن محروم شدیم ولی شاید، من نسبت به بقیه فرزندان، احساسیتر و عاطفیتر بودم و هستم و این احساس عاطفی را هنوز هم، بیشتر بروز میدهم. سعی میکردم هر روز و یا بعضی از روزها، دو بار در روز، ایشان را ببینم و پای صحبتهای شیرین و خاطرات جالب ایشان بنشینم. اگر ایشان در قید حیات بودند، حتماً به مسئولان توصیه میکردند که بیشتر قدردان و خدمتگزار این مردم شریف و نجیب باشید. انقلاب اسلامی و اهدافی که مردم برای آن انقلاب کردند، مناسب شرایطی نیست که امروز مردم در آن به سر میبرند. متاسفانه مسائل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی جامعه امروز ما خوب نیست. کشور، با تنگ نظری و سخت گیری بر مردم، قابل اداره نیست. مردم انقلاب کردند که از حداقل معیشت، آزادی اندیشه و بیان و موهبات دنیوی و رفاه و توسعه پایدار برخوردار باشند و خوب زندگی کنند. زندگی امروز مردم ما، در شأن کشوری با این حجم از منابع انسانی و طبیعی خدادادی نیست و باید در کنار پرداختن به معنویت مردم، دنیای آنان را هم آباد کنیم. پدر عاشق سازندگی، توسعه و پیشرفت و تعالی و دانش محوری و حاکم شدن عقلانیت در کشور بود که متاسفانه، برخی سیاستهای کنونی کشور، چه در سیاست داخلی و چه سیاست خارجی، با تحقق این اهداف در تضاد است. به مردم هم توصیه میکردند، هرچه حضور شما درعرصههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آگاهانهتر، روشنگرانهتر، پرشورتر و فعالتر باشد، آینده کشور خود را تضمین کردهاید.
آخرین توصیه آیت الله به مردم را در ذهن دارید؟
به یاد دارم در آخرین سال حیات پر برکتشان در یک سخنرانی گفتند با رشد آگاهی، سطح دانش سیاسی و فکری مردم، انسان دیگر راحت میتواند بمیرد. مردم باید آگاه باشند، فریب متحجرین انقلاب ندیده و متظاهر را نخورند. از جوانان میخواستند تا جایی که میتوانند تحصیل کنند و اولویت خود را فراگیری علمی قرار دهند، زیرا جوانان عالم و آگاه، هیچگاه فریب نمیخورند و راه خود و آینده کشور را گم نمیکنند و به خوبی طی میکند و دنبال خرافهها ریاکاریها، زهد فروشیها و فریبکاری دیگران نمیروند، بلکه با آن مبارزه میکنند، برای فردایی بهتر.
برخی از مخالفان آیت الله هاشمی، پس از رحلت ایشان، از مواضع گذشته اعلام برائت کردند و در صف حامیان پدر قرار گرفتند. تصور میکنید افزایش مشکلات کشور سبب آگاهی آنها شده، یا سیاسی کاری است؟
البته اینکه میگویید پس از رحلت آیت الله هاشمی، برخی مخالفان از مواضع گذشته خودشان اعلام برائت کردند، تعبیر درستی نیست چون در زمان حیات ایشان، بهویژه پس از اتفاقات انتخابات سال 88، بسیاری را سراغ دارم که به صورت حضوری و یا به دلیل شرم حضور، با ارسال پیام یا از طریق واسطه، با ابراز پشیمانی از مواضع و سخنان گذشته خود، از ایشان طلب حلالیت و بخشش کردند البته، آیت الله هاشمی هم همواره در پاسخ به اینگونه موارد میفرمود: «من هیچ گلایه و شکایتی از افرادی که بنا به دلایلی تحت تأثیر تبلیغات سوء قرار گرفته و یا به مقتضای فضایی که در آن کار میکردهاند، مجبور به اتخاذ چنین مواضعی شدهاند، ندارم» ولی معلوم است که جریانی خاص، روند هاشمی ستیزی را در جامعه القا و هدایت میکرد و اذهان و افکار قشر یا اقشاری از جامعه را، تحت تأثیر قرار میداد و البته هنوز هم میکند که پدر معمولاً، از گردانندگان و مسببان اینگونه تهمتها و القائات سوء، به خدا پناه میبرد و برای هدایت آنها دعا میکرد. به خاطر دارم برخی دوستان دفتر تعریف میکردند که در یک جمع دیدار کننده خصوصی با آیت الله هاشمی، یکی از حاضران به ایشان میگوید: آقای هاشمی، اخیراً شنیدهایم که متاسفانه، شخصی در کسوت مداحی اهل بیت (ع) آنهم در دعای پر فیض عرفه، به شما و خانواده شما، توهینهای زیادی کرده است. ایشان بلافاصله جواب دادهاند: «مطلب دیگری بگویید و چه خبر از اوضاع و شرایط کشور».؟ یا یکی دیگر از خاطراتی که دوستان دفتر تعریف میکردند این که، وقتی به ایشان پیشنهاد میشد به خاطر حجم زیاد و تشدید توهینها و تهمتها علیه ایشان، پاسخی داده شود، با لبخند همیشگی، سکوت میکردند و یا میگفتند: «لازم نیست» و گاهی هم میفرمودند: «فی قلوبهم مرض» پس این موضوع صرفاً مربوط به بعد از رحلت ایشان نمیشود. ولی البته، موضوع حلالیتطلبی، بعد از رحلت ایشان، بیشتر شد و علاوه بر کسانی که با مواجهه با اعضای خانواده، طلب حلالیت و بخشش کرده و میکنند، در دفتر یادبود خانه موزه آیت الله هم موارد زیادی داریم که افرادی با دیدن سادگی خانه، زندگی و مشی و مرام ایشان، تمام القائات و باورهای غلطی را که در مورد زندگی اشرافی ایشان شنیده بودند و تحت تأثیر سوء قرار گرفته بودند، به هم میریزد و در دفتر یادبود، به خاطر غفلت و زدن برخی تهمتها و پخش شایعات علیه ایشان، حلالیت طلبیدهاند.
اقدامات این طیف افراد که طلب حلالیت کردند، سیاسی است یا غیر سیاسی؟
باید بگویم آنهایی که واقعاً نادانسته و بهخاطر تبلیغات سوء، مخالف بودند و بعداً، تحت تأثیر مظلومیت شخصیت و حقانیت راه و تفکر آیت الله هاشمی قرار گرفتند، حلالیتخواهی آنها را غیرسیاسی میدانم، ولی ممکن است افرادی هم که البته بیشتر در سطح مسئولان هستند، اکنون با دیدن شرایط فعلی کشور و مشکلات عدیدهای که در ابعاد داخلی و خارجی حادث شده است و پیشبینیهایی که با بصیرت از ایشان برای آینده کشور شنیده بودند، به راه و منش اعتدالی وسطح مدیریت بالا و تدبیر و تدبّر ایشان برای گذر از مشکلات فعلی کشور، پیبرده و قدر و منزلت آن عزیز سفرکرده را بیشتر دانسته و جای خالی وی را احساس میکنند.