از لحاظ احساسی و عاطفی نیز، قطعا مانند هر فرزند دیگری از غم فقدان پدر، آن هم پدری فوق العاده مهربان و دلسوز رنج می کشم و بار این غم بزرگ بر دوشم سنگینی می کند.
از نگاه خود آیت الله هاشمی نیز جنبه دوم پررنگ تر بود. وی بیش از آنکه خود را پدر فرزندانش و متعهد به خانواده اش بداند، خویش را خدمتگزار مردم می دانست. تعهد به مردم را در برابر تعهد به خانواده و فرزندانش اولویت می داد. به عبارتی دیگر ایشان ابتدا خود را پدر و خادم ومسئول در برابر مردم می دانست تا خانواده اش.
به همین خاطر بود که در مواقع سختی که برای خانواده وفرزندان چه دروان مبارزه، چه در دوره جنگ وچه در سالهای اخیر اتفاق می افتاد می گفتند که "فرزند من هم مانند بچه های مردم".
- مغفول مانده ترین و ناگفته ترین بعد شخصیت ایشان چه بود؟
آیت الله هاشمی بیشتر از لحاظ سیاسی مشهور است. در حالی که واقعا سایر ابعاد شخصیتی ایشان کمرنگتر از بعد سیاسی نبودند. عشق عمیقی در درون شان نسبت به مردم و آینده کشور موج می زد. این شاید از قویترین ابعاد شخصیتی ایشان باشد که کمتر مورد توجه واقع شده است.
به عنوان مثال، ایشان رفتارهایی انجام می داد که در ظاهر از نظر سیاسی و مادی به نفع ایشان نبود، اما چون خواست مردم بود و ایشان نمی توانست رای و انتظار مردم را نادیده بگیرد و به تصمیم آقای هاشمی تبدیل می شد.
نمونه آن ثبت نام ایشان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته بود. در حالی که تصمیم عقلایی و سیاسی ایشان مبنی بر عدم حضور بود و خانواده نیز مخالف کاندیداتوری ایشان بودند، اما در ساعات پایانی نتوانستند به انتظار مردم و توصیه های بزرگان بی توجه بمانند و تصمیم شان را تغییر دادند.
- از ایشان به عنوان عامل ایجاد موازنه قدرت در درون نظام ایران یاد می شود. نظرتان در این زمینه چیست؟
اگر بخواهیم مشی و سیره آیت الله هاشمی را در یک واژه خلاصه کنیم آن "اعتدال مبتنی بر عقلانیت" خواهد بود. ایشان در همه زمینه های به رعایت اعتدال، تعادل و میانه روی اعتقاد داشتند، از جمله سیاست. اعتدال، یکجانبه نگری و تندروی همخوانی ندارند. باید بین جریانات مختلف توازن و تناسب باشد تا بتوان اعتدال پایدار را که برخاسته از رقابت سالم و همزیستی مسالمت آمیز است را ایجاد کرد.
- موضع ایشان نسبت به جناح های سیاسی در داخل نظام ایران چگونه بود؟
جناح های سیاسی در ایران در مقاطع مختلف اسامی متفاوتی داشتند، در مقطع ابتدای انقلاب، جریانات تابع امام تحت عنوان خط یک مشهور بود و جریانات مقابل خط دو.
پس از حوادث سال 1360 که عملا در فضای رسمی کشور تنها معتقدان به امام (خمینی) باقی ماندند، بخشی از نیروهای انقلابی از خط یک منشعب شده و جناح چپ را با نام خط سه ایجاد کردند. در دهه شصت و نیمه نخست هفتاد تنها جناح راست و چپ در کشور عملا رقابت می کردند. در سال های بعد از آن، کم کم جناح چپ به اصلاحطلبان و جناح راست به اصولگرایان تغییر نام دادند.
البته ریزش ها و رویش هایی از جناح مقابل هم داشتند. آیت الله هاشمی رفسنجانی، اعتدال و رقابت را برای فضای سیاسی کشور مفید می دانستند و معتقد بودند هر دو جناح باید حضور داشته باشند، اما رهبری دو جناح در اختیار عقلا و نیروهای میانه رو و نه افراطی آنان باشد.
هرچند نیروهای افراطی هم حق حضور دارند و نباید صدای شان را مسدود کرد، بلکه باید بتوانند نظر خود را بگویند، اما مدیریت در اختیار نیروهای میانه رو و معتدل جناح ها باشد تا کشور دچار بحران و نوسانات شدید نگردد.
- آیا می توان گفت برخی رفقای قدیمی آقای هاشمی او را در مقاطعی تنها گذاشتند؟
حداقل من نمیتوانم اینطور بگویم. اکثر رفقای قدیمی ایشان در رای و نظر مخالفت جدی با نظرات ایشان نداشتند. هرچند حاضر نبودند همانند وی با صراحت نظرشان را بگویند و طبق نظر خود عمل کنند، چون هزینه سنگینی از ناحیه افراطیون به شخصیت های مخالف وارد می شد.
بنابراین شاید بتوان گفت که اکثر رفقای ایشان در خلوت با ایشان بودند و در جلوت سکوت می کردند. البته بسیاری نیز مانند حجج اسلام ناطق نوری، سیدمهدی طباطبایی، مسیح مهاجری و علمایی نظیر آیت الله جوادی آملی و آیت الله امینی در دفاع از ایشان هم همراهی های فراوانی کردند.
- پس نامهربانی های اخیر با ایشان را چگونه تحلیل می کنید؟
زمانی که افراطیون در قدرت قرار می گیرند سعی می کنند نیروهای میانه رو و موانع تندروی را حذف کنند و آیت الله هاشمی در حیات سیاسی خود همیشه به عنوان یکی از مخالفان جدی افراطگرایی محسوب می شد. طبیعی است که هزینه این رفتار نیز به ایشان تحمیل شود. تخریب های دو دهه اخیر از سوی افراطیون اصلاحطلب در دهه هفتاد و افراطیون اصولگرا در دهه اخیر را باید در همین چارچوب ارزیابی کرد.
- نظر ایشان درباره "کینه سیاسی" چه بود؟
ایشان از نظر شخصیتی، به هیچ وجه فرد کینه توزی نبودند. بسیار اتفاق می افتاد افرادی که به دلیل منافع سیاسی یا مسایل دیگر، در فضای عمومی و رسانه ها ، ایشان را تخریب می کردند و تهمت می زدند و دروغ می بستند، اما به فاصله ای کوتاه برای ملاقات با آقای هاشمی درخواست می دادند. ایشان قبول می کردند که با این افراد ملاقات کنند و اگر عذر می خواستند می پذیرفتند.
اگر هم عذرخواهی نمی کردند به روی آن فرد نمی آوردند. به خاطر ندارم ایشان از کسی گلایه و ابراز ناراحتی شخصی کرده باشد، اما متاسفانه بسیاری از معضلات در کشور که هنوز هم شاهد آن هستیم ناشی از کینه توزی یکجانبه یا متقابل افراد از یکدیگر است.
رابطه ایشان با آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران همواره محل بحث بوده است. در این زمینه دیدگاه خود را بفرمایید.
رابطه آنها 60 ساله و مربوط به قبل از تولد من بوده است. در اوایل مبارزه که آقای خامنه ای تحت تعقیب قرار گرفتند و مجبور شدند همراه با خانواده به تهران بیایند در طبقه دوم منزل ما در خیابان ایران ساکن و ارتباط خانواده ها نزدیکتر شد.
این رابطه تا پیروزی انقلاب و پس از آن ادامه یافت. رابطه این دو بزرگوار رابطه برادری و مودت بود. همان گونه که مقام معظم رهبری در پیام خود و همچنین خطبه های نماز جمعه خرداد سال 1368 اشاره کردند، صمیمیت و علاقه و همکاری وهمراهی منحصر به فردی بین این دو حاکم بود.
دیدگاه ایشان درباره رابطه ایران با کشورهای منطقه به خصوص ترکیه چه بود؟
ایشان به رابطه ایران با ترکیه به عنوان یک موضوع راهبردی در سیاست خارجی نگاه می کردند. در دوره ای که ایشان رئیس مجلس بودند، موجب بهبودی رابطه با ترکیه شدند و در دوران ریاست جمهوری این رابطه را به بالاترین سطح خود در تاریخ دو کشور رساندند.
در سفرهایی که خودشان به ترکیه داشتند و روسای جمهور ونخست وزیران ترکیه به ایران آمدند گام های مهمی در ارتقای روابط دوجانبه برداشته شد.
آقایان تورگوت اوزال و اربکان که همزمان با ریاست جمهوری ایشان مسئولیت داشتند علاقه و اعتماد زیادی به آقای هاشمی داشتند.این موجب شد تا آقای هاشمی بتواند بسیاری از معضلات روابط ایران و ترکیه و حتی مایل منطقه ای را با اتکا به اعتماد دوجانبه حل کند.
بطور کلی ایشان در سیاست خارجی، همبستگی و وحدت در جهان اسلام را به عنوان یک اولویت محسوب می کردند و روابط با همسایگان نیز مهمترین بخش این اولویت بود.
نبود ایشان بیشتر به ضرر اصلاح طلبان است یا اصولگرایان؟
نمی توان اینگونه به مسایل نگریست. وقتی جامعه از موضوعی نظیر فقدان آیت الله هاشمی آسیب ببیند طبیعتا جناح های مختلف نیز دچار خسران می شوند. البته شاید اصلاح طلبان این موضوع را بیشتر رسانه ای کنند، اما عقلای جریان اصولگرا نیز در جلسات خصوصی و عمومی به نقش مثبت او در حفظ اعتدال وعقلانیت در کشور تاکید دارند و نسبت به آینده نگران هستند.
آیا حسن روحانی بدون هاشمی از پس انتخابات پیش رو برخواهد آمد؟
در شرایط فعلی به نظر نمی رسد که مشکل جدی در رقابت ریاست جمهوری به وجود بیاید و ان شاءالله شاهد انتخابات پرشوری باشیم.
چه کسی می تواند جای خالی هاشمی را در شرایط سیاسی ایران پر کند؟
نمی توان از فرد خاصی اسم برد، اما امیدواریم حتی اگر یک فرد نتواند خلا ناشی از فقدان ایشان را پرکند، مجموعه ای از افراد باید بتوانند با میانه روی وعقلانیت به این نیاز جامعه پاسخگو باشند.
نظرتان درباره شبهاتی که درباره چگونگی فوت ایشان مطرح می شوند؟
بنای خانواده آیت الله هاشمی در این موضوع سکوت و خودداری از دامن زدن به شایعات است. شورایعالی امنیت ملی در حال پیگیری موضوع است.
نگاه خودتان به دو انتخابات پیش رو در ایران چیست؟
انتخابات در نظام جمهوری اسلامی، یک پدیده مثبت وفرصت تلقی می شود تا با مشارکت مردم، قدرت نرم افزاری نظام تقویت شود. هرچه فضا برای مشارکت بیشتر مردم و حضور صداهای گوناگون فراهم تر شود از این فرصت بهتر استفاده خواهد شد.
بزرگترین نکته منفی در عملکرد شوراهای شهر و روستا در ایران از نگاه شما چه بوده است؟
با گذشت حدود بیست سال از تشکیل شوراهای اسلامی، هنوز اختیارات مقرر شده در قانون شوراها بطور کامل تفویض نشده است. امیدواریم این نقیصه به زودی برطرف و شورای آینده با تمام ظرفیت قانونی خود تشکیل شود.
مدیریت شهری این سال ها در ایران را تحلیل کنید.
دو قرن پس از شکلگیری تهران، این کلانشهر همواره رو به توسعه و گسترش بوده است. عمر فعالیت اکثر شهرداران تهران تاکنون کوتاه و تقریبا دو سال بوده، اما محمدباقر قالیباف حدود 12 سال در این مسئولیت در حال فعالیت است.
طبیعتا او بیش از سایر شهرداران بر وضعیت فعلی تهران تاثیر گذاشته است. در طول این دوره اقدامات فراوانی انجام شده است که باید توسط کارشناسان ارزیابی گردد تا نقاط مثبت تقویت و نقاط ضعف جبران شود.
لطفا از نگاه خودتان ظرفیت های اصلی شهر تهران را بربشمارید و چگونگی بهره برداری از این ظرفیت ها را تحلیل کنید.
با توجه به ساختار اقتصادی شهر تهران، روند رشد در این شهر با بیش از ده میلیون جمعیت یعنی یک هفتم کل کشور، بیش از متوسط رشد در کل ایران بوده است.
برخی نیمی از توان اقتصادی کشور را در تهران برآورد می کنند. بنابراین ساماندهی فعالیت در تهران از منظر اقتصادی و اجتماعی یکی از الویت های کشور است. به ویژه آنکه بهبود کیفیت زندگی در تهران یکی از انتظارات بهجای شهروندان تهرانی است.
آلودگی محیط زیست، ترافیک و معضلات اجتماعی از مسایلی است که زندگی در تهران را دشوار کرده است. باید با استفاده از ظرفیت های گسترده اقتصادی و فرهنگی تهران که در مقایسه با بسیاری از کلانشهرهای دنیا، فرصت های جذابی فراهم می کند این معضلات کاهش یابد.
منبع: خبرگزاری آناتولی ترکیه