بازسازی و توسعۀ اقتصادی در دولت سازندگی - مقاله دکتر حمید میرزاده
دکتر حمید میرزاده[۱]
مقدمه
پس از اتمام هشتسال جنگ جانفرسا و ضربات سنگینی که به زیربناهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور وارد شد، زمینه برای آغاز دوران بازسازی و سازندگی فراهم گردید. امام خمینی (ره)، طی پیامی ۹ مادهای، در تاریخ ۱۱ مهرماه سال ۱۳۶۷ خطاب به ملت ایران، فرمان بازسازی کشور بعد از جنگ را صادر کرد. این پیام منحصر به بازسازی مناطق جنگزده نبود و خطمشی و سیاستهای کلی بازسازی کشور در تمام ابعاد را در بر میگرفت. کوشش همۀ دولتهای بعد از انقلاب، بهویژه دولت سازندگی، و بسترسازیهای آن دوران بود که تا امروز ایران را در بسیاری از زمینهها سرآمد ساخت و پیشرفتهایی افتخارآمیز در پی داشت. بدیهی است این افتخارات یکشبه حاصل نشده و نتیجۀ مجاهدتهای همۀ ملت ایران و مدیرانی است که با پاکدستی، در سالهای خون و آتش و بعد از آن، جهادگونه خدمت کردند که متأسفانه قدر خدماتشان هم دانسته نشد.
دولت هاشمی آغازگرِ بازسازیِ کشوری جنگزده
بازسازی خرابیهای جنگی که ظرف هشت سال به پانزده استان کشور آسیب زده بود و در پنج استانِ خوزستان، کرمانشاه، ایلام، آذربایجان غربی و کردستان تخریبهای وسیعتری وارد کرده بود، در نواری مرزی از چوئیبده آبادان تا پیرانشهر حدود ۱۲۰۰ کیلومتر و به عمق حداقل صدکیلومتر وسعت داشت. بالغبر یکمیلیون و دویستهزار نفر جنگزده باید به خانههایشان برمیگشتند و در همۀ شهرها و روستاها در این نوار مرزی، همهچیز اعم از سیصدهزار مسکن شهری و روستایی، همۀ زیربناها، تأسیسات، تجهیزات و تمام لوازم مردم برای زندگیکردن در این مناطق باید بازسازی میشد. متأسفانه در همان اوایل دولت سازندگی، زلزلۀ ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۹ (رودبار و منجیل و لوشان و طارم علیا) هم مزید بر علت شد و حدود دویستهزار واحد مسکونی شهری و روستایی و بسیاری از زیربناها در استانهای گیلان و زنجان تخریب و به حجم بازسازیهای کشور اضافه شد.
خوشبختانه نگارنده در آن زمان سمت معاون اجرایی رئیسجمهور را بر عهده داشت و قبل از آن با تصویب دولتِ آقای مهندس موسوی، نخستوزیر وقت، مسئول «ستاد بازسازی مناطق بمبارانشدۀ» سراسر کشور بود. در آن زمان، نظر ایشان این بود که بلافاصله بعد از بمبارانها، برای حفظ روحیه مردم، باید بازسازی را شروع کرد و امر «بازسازی همراه با دفاع مقدس» در دهه ۱۳۶۰ یکی از نقاط روشن و برجستۀ عملکرد دولت آقای مهندس موسوی بود که تا مرداد ۱۳۶۸ ادامه یافت. بعد از خاتمۀ جنگ و با شروع دولت آقای هاشمی رفسنجانی (ره) کار بازسازی مناطق آسیبدیده از جنگ همچنان تداوم داشت تا اینکه به پیشنهاد آیتالله هاشمی رفسنجانی (ره) و براساس اصل ۱۲۷اُم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به استناد تصویبنامۀ شمارۀ ۲۳۱٫۷۱۵۱۲ ته مورخ ۲۲/۶/۱۳۶۹ هیئت وزیران، اینجانب بهعنوان نماینده ویژۀ رئیسجمهور در امر بازسازی مناطق جنگزدۀ کشور تعیین و افتخار خدمتگزاری به مناطق جنگزده نصیبش شد. براساس این مصوبه، تصمیمات نمایندۀ ویژه بهمثابۀ تصمیمات رئیسجمهور و هیئت وزیران بود و «ستاد بازسازی مناطق جنگزدۀ کشور» با همان ترکیب ستاد مناطق بمبارانشده، اما اینبار با تجربه و اختیارات بیشتر، تشکیل و امر بازسازی با مشارکت مردم و دستگاههای اجرایی کشور نهادینه شد. ۸۷ شهرِ آسیبدیده از جنگ در دوران دولت سازندگی در نوار مرزی کشور بازسازی شد و بیش از سیصدهزار واحد مسکونی با زیربنای سیمیلیون مترمربع ساخته شد و هزاران پروژۀ عمرانی زیربنایی و فرهنگی و اجتماعی در مناطق جنگزده اجرا شد و تقریباً همۀ امکانات و نیازهایی که برای زندگی در شهرها و روستاهای جنگزده لازم بود در فاصلۀ سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴ بازسازی و فراهم شد و تا اواسط سال ۱۳۷۴ همۀ مهاجران جنگ تحمیلی (حدود۰۰۰ /۰۰/۱۲نفر) که در سراسر کشور پراکنده بودند به شهرها و روستاهای خود بازگشتند.
بازسازی اقتصادی و رشد تولید ناخالص داخلی
با انتخاب آیتالله هاشمی رفسنجانی (ره) بهعنوان رئیس جمهور، برنامۀ دوران سازندگی عملاً از شهریور ۱۳۶۸ شروع شد و اینْ درحالی بود که در هشتسال دوران جنگ تحمیلی، بسیاری از زیربناها در شهرها و روستاها تخریب شد و اقتصاد کشور تحتتأثیر جنگِ توانفرسا آسیب دیده و بیرمق بود. کاهش شدید قیمت نفت تا مرز کمتر از ۱۵ دلار، توسعۀ اقتصادی و اجتماعی کشور را با جمعیتی حدود ۶۰میلیون نفر با مشکلات جدی مواجه ساخته بود. بااینهمه، در دوران سازندگی، تولید ناخالص داخلی کشور (GDP)همهساله بیش از ۶درصد رشد داشت. درواقع، در دولت سازندگی میانگین رشد ۱۱درصدی سرمایهگذاری و بالارفتن بهرهوری نیروی کار از عوامل اصلی تداوم این رشد اقتصادی بود. اهمیت این رشد اقتصادی زمانی روشنتر میشود که بدانیم بهسبب هشتسال دوران جنگ، رشد تولید ناخالص داخلی در ابتدای سال ۱۳۶۸، یعنی شروع دولت سازندگی، ۶۴/۶- بود. توسعۀ اقتصادی و زیربنایی دوران سازندگی آنقدر تأثیرگذار بود که حتی رشد تولید ناخالص داخلی در سالهای دولت اصلاحات تحتتأثیر برنامههای اقتصادی دولت سازندگی قرار گرفت، ضمن اینکه گرایشهای سیاسی هماهنگ دولت اصلاحات با دولت سازندگی و حضور بخشی از مدیران دوران سازندگی در دولت اصلاحات نیز در تداوم این موفقیتها مؤثر و کارساز بود. شایان ذکر است که دولت احمدینژاد کشوری را تحویل گرفت که دو دولت قبلی پس از دوران جنگ، از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ و بعد از آن از ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴، یعنی ۱۶ سال کار بازسازی خرابیهای جنگ و همزمان بازسازی اقتصاد و زیربناهای کشور را انجام داده بودند. مرور تحولات دوران سازندگی (۱۳۶۸-۱۳۷۶) نشاندهندۀ میانگین رشد تولید ناخالص داخلی سالانه ۴/۶درصد بود و در دولت اصلاحات (۱۳۷۶-۱۳۸۴) همین شاخص به ۳۴/۵درصد رسید؛ درحالیکه بهرغم درآمدهای نفتی بسیار بالا در دو دورۀ دولت احمدینژاد، میانگین رشد اقتصادی کشور فقط ۶۶/۲درصد بوده است.
در دوران سازندگی شاخص فقر که تا قبل از آن دوره به ۳۱درصد رسیده بود (قبل از انقلاب این شاخص ۴۷ درصد بود) به حدود ۱۸درصد کاهش یافت و نرخ بیکاری به ۹/۸ درصد رسید (سال ۱۳۷۵)؛ رقمی که بعد از آن هنوز تکرار نشده است.
ازطرفدیگر، به شهادت آمار موجود در سایت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران درآمد سالانۀ ارزی دولت آقای هاشمی رفسنجانی سالانه ۱۶میلیارد دلار، دولت آقای خاتمی سالانه ۲۱میلیارد دلار و دولت آقای احمدینژاد سالانه بین ۷۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار بوده و مجموعۀ درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفتِ دو دولت آقای احمدینژاد بهتنهایی بیش از ۶۰۰میلیارد دلار بوده است. گفتنی است درآمد ارزی ایران در دولت نهم و دهم بیش از ۵۰درصد کل درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت ایران از سال ۱۹۱۳ میلادی، یعنی اولین سال صدور نفت خام ایران، بوده است؛ یعنی ظرف هشتسال دولتهای احمدینژاد، حدود دوبرابرِ کل درآمدهای ارزی شانزدهسالۀ دولتهای سازندگی و اصلاحات درآمد ارزی داشته است (درآمد ارزی دولت سازندگی ۷/۱۴۱ و درآمد ارزی دولت اصلاحات ۲/۱۵۷میلیارد دلار بوده است). نباید فراموش کنیم که دولتهای بعد از دولت سازندگی در سایۀ هزاران فعالیت اقتصادی، زیربنایی و اجتماعی دوران سازندگی کارشان بسیار آسانتر بود و بسیاری از آن طرحها که بهرهبرداری شدند، ریشه در برنامهریزیها و اجرای دولت سازندگی داشتند. حتی در زمینۀ انرژی هستهای و صنایع موشکی و دفاعی ایران به شهادت برنامههای مصوب و مندرج در قوانین بودجۀ سنواتی و مصوبات دولت، سابقۀ بیستساله وجود دارد.
حمایت از تولید در صنعت و معدن و کشاورزی
یکی از وجوه بارز در عملکرد دولت سازندگی حمایت از صنایع و تولید و کشاورزی بود که هم اشتغالزا بود و هم اتکای کشور را به واردات کاهش میداد. در آن سالها، در پرتو همین سیاستها، بهرغم کاهش شدید درآمدهای ارزی کشور، توسعه و افزایش تولید واحدهای بزرگ صنعتی مثل توسعه تولید فولاد و مس و آلومینیم و سیمان، ایجاد واحدهای پتروشیمی، ایجاد خطوط راه آهن سراسری امکانپذیر شد و طرحهای بزرگ سدسازی در کنار هزاران طرح زیربنایی و تولیدی بزرگ برای افزایش رفاه اجتماعی و درآمد ملی و اشتغالزایی به اجرا درآمد که در همان زمان یا در دولتهای بعدی افتتاح و آمادۀ بهرهبرداری شد.
در دوران سازندگی ترکیب تقاضای اقتصاد باتوجهبه شتاب رشد سرمایهگذاری جنبۀ تولیدی بیشتری به خود گرفت و درمجموع، بهدلیل افزایش سهم مشارکت بخش خصوصی در تشکیل سرمایۀ کشور منابع پایداری برای تأمین سرمایه در جامعه شکل گرفت. مصرف کل به قیمتهای ثابت بهطور متوسط ۶/۶درصد رشد یافت. در این دوران باتوجهبه فضای اعتماد ایجادشده در سطح بینالمللی از بار هزینههای بهرۀ وامهای کوتاهمدت برای تأمین واردات کاسته شد و درنتیجۀ تغییر ساختار و شیوۀ اخذ اعتبار، بهرۀ وامهای کوتاهمدت کاهش یافت و با دریافت وامهای کمبهره بسیاری از زیربناها و تأسیسات اصلی کشور ازجمله مترو تهران، واحدهای پتروشیمی، خطوط راهآهن سراسری ایجاد شد و طرحهای بزرگ سدسازی توسعه یافت که پس از آن نیز، چنین سازوکاری با تأمین وامهای سرمایهگذاری با بهرۀ کمتر تکرار شد. کسری بودجۀ مزمن ۵۰درصدی سال ۱۳۶۷، که بهعلت تداوم جنگ اجتنابناپذیر بود، بهنفع هزینههای عمرانی تغییر و بهبود یافت و تراز منفی بازرگانی خارجی کشور مثبت و سنگینی تعهدات و بدهیهای خارجی در دوران سازندگی سبک شد. تراز بازرگانی خارجی در دوران سازندگی ۴۹۰۰درصد و در دوران اصلاحات ۴۰۰درصد و در دوران احمدینژاد حدود ۲۱۵درصد (آغاز سال ۱۳۹۱) رشد داشت. میزان مخارج جاری دولت به تولید ناخالص داخلی در دوران سازندگی ۳۳درصد، در دورۀ اصلاحات ۴۳درصد و در دولت احمدینژاد برابر با ۶۶درصد بوده است که این امر نشاندهندۀ افزایش حجم دولت نسبت به دوران سازندگی و حرکت در جهت خلافِ سیاستهای کلی نظام و اصل ۴۴ قانون اساسی است.
در کنار رشد و استحکام اقتصادی دوران سازندگی، درآمد سرانه و رفاه اجتماعی بالارفت و سیاست محوری تسهیلات رفاهی و بهداشتی پوشش فراگیری در شهرها و مناطق محروم یافت. زیربخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درحد قابلتوجهی رشد یافت. بخشهای آب و کشاورزی و نیرو گسترش چشمگیری پیدا کرد. بیش از شصت سد مخزنی ساخته شد و توسعۀ شبکههای آبیاری و زهکشی و سایر اقدامات بخش کشاورزی سبب گردید که محصولاتی مانند گندم و محصولات زراعی رشد سالانهای حدود ۶درصد بیابند. براساس آمار پایگاه آمار سری زمانی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، سال ۱۳۸۹، تولید محصولات زراعی کشاورزی برای دورۀ ۷۷-۱۳۶۸ نشاندهندۀ رشد ۲/۶۱درصد و در دورۀ ۸۷-۱۳۷۸، تولید این محصولات دارای رشد ۳/۴۷درصد در کلِ هردوره بوده است.
طی همین دورۀ ۷۷-۱۳۶۸، تولید محصولات دامی در بخش کشاورزی ۲/۵۷درصد رشد دارد و حاکی از این واقعیت است که بعد از آندوره، روند روبهرشدی در تولید محصولات دامی اتفاق نیفتاده است. بهطورکلی، در دوران سازندگی تولید غلات ۸/۲برابرِ دوران احمدینژاد و در دولت اصلاحات ۴/۳برابرِ دولت احمدینژاد رشد داشته است. در دوران سازندگی تولید گندم از ۵۸۷۷ هزار تن به ۱۰۰۴۵ هزار تن افزایش یافت که رشد متوسط سالانه ۹/۸درصد را نشان میدهد. در دورۀ اصلاحات، تولید گندم از ۱۰۰۴۵ هزار تن به ۱۴۳۰۹ هزارتن با رشد متوسط سالانۀ ۳/۵ درصد رسید و در دوران احمدینژاد تولید گندم از ۱۴۳۰۹ هزار تن به ۱۳۵۰۰ هزار تن کاهش یافت و کاهش کلْ ۷/۵- درصد بوده است، که درنتیجه، واردات گندم نسبت به سنوات قبلْ سالانه ۲۱۱درصد رشد متوسط داشت. در سه دوران مذکور، واردات برنج بهترتیب در دوران سازندگی ۷/۲۷درصد کاهش کل، در دوران اصلاحات ۶/۲درصد کاهش کل نسبت به دورۀ قبل و در دورۀ احمدینژاد رشد کل ۴/درصدی واردات برنج نسبت به دوره قبل داشته است. در تولید برنج، دوران سازندگی رشد کل دوره ۳/۹۲درصد و دورۀ اصلاحات همین شاخص ۵/۱۶درصد و در دورۀ احمدینژاد رشد کل ۱/۱۰درصد بوده است.
در دوران سازندگی محصولات فولاد از ۱۰۸۱ هزار تن به ۶۳۲۲ هزار تن با رشد متوسط سالانه ۶۱درصد رسید که تاکنون هیچ دولتی به این درصد رشد برای فولاد نرسیده است. همین شاخص در دولت اصلاحات رشد متوسط سالانه ۶درصد داشت و در دولت احمدینژاد بهرغم ۴ برابرشدنِ درآمدهای ارزی کشور، رشد سالانه ۷درصد بود. تولید سیمان و پتروشیمی در دوران سازندگی دارای رشد متوسط سالانه بهترتیب معادل ۳/۵ و ۲۱درصد بود.
توسعۀ امور زیربنایی
در دوران سازندگی، خطوط راهآهن کشور از ۵۸۰۲ کیلومتر در سال ۱۳۶۸ به۸۴۹۱ کیلومتر در سال ۱۳۷۶ رسید و رشد کل این دوره ۳/۴۶ درصد بود. در دورۀ اصلاحات همین خطوط از ۸۴۹۱ کیلومتر به ۱۰۸۵۱ کیلومتر در سال ۱۳۸۴رسید. رشد کل این دوره ۸/۲۷درصد بود و در دولت احمدینژاد همین خطوط از ۱۰۸۵۱ کیلومتر به ۱۳۰۱۱ کیلومتر یعنی رشد کل ۱۹/۹درصد رسید. درمورد تولیدات صنعتی زیربنایی در آن دوره، ظرفیت اسمی نیروگاههای کشور ۱۰هزار مگاوات افزایش یافت و میزان تولید برق ناخالص برق در دوران سازندگی رشد کلی ۴/۸۵درصدی و در دورۀ اصلاحات رشد کلی ۱/۸۲درصدی و در دورۀ احمدینژاد رشد کلی ۸/۴۲درصدی داشت. توسعۀ گازرسانی به مناطق شهری و روستایی در دوران سازندگی رشد متوسط سالانه ۱/۴۰درصد و در دورۀ اصلاحات همین شاخص ۲/۲۰ و در دورۀ احمدینژاد این شاخص ۱/۱۱ بود.
توسعۀ بخشهای فرهنگی و اجتماعی
بخشهای اجتماعی و فرهنگی و آموزشی در دوران سازندگی و در تمام سطوح رشد بالایی یافتند و درصد باسوادی از حدود ۹/۶۸درصد در سال ۱۳۶۸ به ۵/۷۵درصد در سال ۱۳۷۶ رسید. بهرغم افزایش دانشآموزان از ۸/۱۳میلیون نفر در سال ۱۳۶۸ به ۸/۱۸ میلیون نفر در سال ۱۳۷۶، در سایۀ مجموعه سرمایهگذاریهای انجامشده تراکم دانشآموز در کلاس و نسبت دانشآموز به معلم کاهش یافت. با وجود این، درصد رشد کل سواد عمومی کشور در دولت سازندگی ۴/۱۳درصد و همین شاخص در دولت اصلاحات ۴درصد و در دولت احمدینژاد ۵/۱ درصد رشد داشته است. تعداد دانشجویان از ۴۴۷ هزار نفر در سال ۱۳۶۸ به ۳/۱ میلیون نفر در سال ۱۳۷۶ بالغ شد و زیربناهای آموزش عالی و دانشگاهها و پژوهشگاههای زیادی تأسیس شد یا توسعه یافت. اعضای هیئت علمی دانشگاهها در سه دورۀ سازندگی، اصلاحات و احمدینژاد بهترتیب ۱۵۸ درصد، ۶۶ درصد و ۶۵درصد رشد کل داشتهاند.
ایجاد شهرکهای پژوهشی و علمی و حمایت از تأسیس دورههای تحصیلات تکمیلی و توجه به رشد و توسعۀ علمی دانشگاهها از آثار سرمایهگذاریهای آن روزهاست. خوب است نگاهی به سابقه تشکیل یا توسعه دانشگاهها و پژوهشگاهها بیندازیم تا معلوم شود که بسیاری از آنها حتی در دوران دفاع مقدس تأسیس شدهاند. ازجمله تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی در ۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با همت امیرکبیرِ دوران که نقطۀ عطفی بینظیر در تاریخ توسعه آموزش عالی ایران بود و بیش از ۴۰۰ واحد دانشگاهی دارالفنونی در سراسر ایران تأسیس شد که سهم بسزایی در توسعه علمی ایران و ارتقای مرتبه آن دارد. اگر امروز به تعداد مقالات ایران در مجلات علمی جهانی و به سهم حدود ۲درصد تولید علمی جهانی ایران میبالیم، باید بدانیم که حدود ۲۰درصد این تولید علمی تنها متعلق به دانشگاه آزاد اسلامی است که مؤسس دوراندیش آن یعنی آیتالله هاشمی رفسنجانی (ره) این بنیاد عظیم علمی بینظیر را بنا نهادند؛ چنانکه هماکنون حدود ۵۰ درصد فارغالتحصیلان آموزش عالی ایران از دانشگاه آزاد اسلامی هستند و بالغبر ۵۰درصد دانشجویان تحصیلات تکمیلی کشور هم در این دانشگاه تحصیل میکنند. ابتکار تأسیس این دانشگاه باعث شد تا ظرف ۳۵ سال گذشته نیمی از بار مالی آموزش عالی از دوش دولت برداشته شود و به قول یکی از صاحبنظران آموزش عالی، اگر دانشگاه آزاد اسلامی نبود، باتوجهبه تنگناهای مالی دولت، برای حوزۀ آموزش عالی ایران فاجعه رخ میداد.
در سال ۱۳۷۶ لایحۀ فقرزدایی به مجلس تقدیم شد و طرح ایرانِ ۱۴۰۰ که نشاندهندۀ نگاه راهبردیِ دولت وقت به آیندۀ یک ایران توسعهیافته و قوی بود در همان سال به اتمام رسید که دولتهای بعدی از آن برای تدوین برنامههای خود بهره جستند.
نتیجهگیری
یکی از دلایل اصلی موفقیت دولت سازندگی شخصیت و روحیۀ سازنده ایشان بود. ایشان عمیقاً اعتقاد داشتند که یکی از مأموریتهای اصلی انسان آبادانی زمین است و بارها این موضوع را در سخنان خود یادآور میشدند و این مأموریت را براساس آموزههای قرآنی توجیه میکردند که «هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا» (هود، ۶۱). ازطرفدیگر، جهاندیدگی ایشان و آشنایی با تجربیات موفق توسعه در کشورهای پیشرفته در کنار تفکر قرآنی و عزم و اراده قوی و انقلابی خودساخته ناشی از تحمل شکنجهها و مرارتهای دوران مبارزۀ قبل از انقلاب اسلامی و پرکاری و تعهد ایشان برای ساخت «ایران آباد» در کنار هوش سرشار و آیندهنگر و امید به خداوند و مردم، همه و همه شخصیتی استثنایی و تکرارنشدنی از وی ساخته بود؛ چنانکه هاشمی رفسنجانی (ره) برای مردم ایران سرمایهای ملی، و روش و منش اعتدالی او نماد و شاخص مقبول اجتماعی بود.
اینْ راز موفقیت مردی عاشق توسعۀ کشور و رفاه مردم بود. این است که امروز در جایجایِ کشورمان ردپای مدیریت تأثیرگذار و انگشت سلیمانیِ باصلابت آیتالله هاشمی رفسنجانی (ره) در تمام حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و علمی کشور مشاهده میشود و یادگارهای جاویدان دوران سازندگی حاصل از فکر خلاق و زاینده او، چون کاخی بلند و پایدار، باقی خواهد ماند. دغدغۀ همیشگی ایشان برای آبادانی ایران به همه ثابت شده بود و برایناساس، با شناختی که مردم از خادم خود در سالهای متمادی پیدا کردند، هیچگاه کوششهای او را برای توسعه کشور از خاطر نخواهند برد. مردم یک عمر مبارزۀ مخلصانه او را که در مسیر حق و عدالت و با مشی اعتدالی بود فراموش نمیکنند و تاریخ پژواک ندای حقطلبی او را از یاد نخواهد برد. همانطورکه همه شاهد بودیم، در مراسم تشییع و تدفین و ترحیم آن سردار ملی، مردمْ دوستی و مودت خود را نشان دادند و اینْ پاداش خداوند است که به مردان باایمان و صالح و درستکار و بیریا و خالص خود عطا میکند: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مریم، ۹۶).
منابع
میرزاده، حمید (۱۳۷۶). ایران آباد هشت سال تلاش مقدس، تهران: سازمان برنامه و بودجه.
میرزاده، حمید و شمسالدین حسینی (۱۳۷۸). آمار سخن میگوید، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی، قابل دسترسی در:
http://hashemirafsanjani.ir/sites/default/files/amar-sokhan.pdf.
واعظی، حسن (۱۳۹۳). کامیابیها و ناکامیهای توسعه در ایران، تهران: هرمس.
سالنامههای آماری مرکز آمار ایران (۱۳۶۸-۱۳۹۲).
حسابهای ملی ایران ( مرکز آمار ایران) (۱۳۶۸-۱۳۹۲).
گزارشهای دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه (۱۳۶۸ -۱۳۹۲).
گزارشهای نوبهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران (۱۳۶۸-۱۳۹۲).
[۱]. استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر