انتقاد به رویکرد برنامههای رادیو و تلویزیون در قبال آیتالله هاشمی رفسنجانی که در مراسم تشییع پیکر وی به اوج خود رسید، از همان بدو اعلام رسمی خبر درگذشتش آغاز شد و اتفاقا شروع آن از خود تلویزیون بود. در شبی که آیتالله هاشمی دعوت حق را لبیک گفت، حجتالاسلام سید مهدی طباطبایی، عضو جامعه روحانیت مبارز به شبکه اول آمد و در بخشهایی از صحبتهایش گفت: «صداوسیما مدام گله میکند که چرا مردم ماهواره میبینند و چرا بیننده صداوسیما کم شده است، من وظیفه دارم بگویم که صداوسیما اگر از آقای هاشمی تجلیل نکند، مردم را از دست خواهد داد، مردم فقط آن چهار نفری نیستند که شما فکر میکنید او تنها یک خبردار و اهل خبر نبود، او مجتهد بود.»
به گزارش آفتابنیوز؛ این انتقادها که در روزهای بعد از سوی دیگر چهرههای سیاسی، هنری و اجتماعی چون علی مطهری، ناطق نوری، صالحی و ... ادامه پیدا کرد، در مراسم تشییع پیکر آیتالله هاشمی در قالب شعارهایی در نقد صداوسیما عمومیت یافت و حتی فیلمی از مخالفت پسر هاشمی برای گرفتن زیر تابوت پدرش توسط رییس صداوسیما در فضای مجازی انتشار یافت که البته تفسیر آن، در ادامه از سوی خود مهدی هاشمی تکذیب شد.
انتقاد از رویکرد صداوسیما در قبال هاشمی در حالی این روزها بهکرات مطرح میشود که در تعدادی از ویدئوهایی که در فضای مجازی از مراسم تشییع پیکر آیتالله هاشمی رفسنجانی منتشر شده، رییس صداوسیما در حالی که با آرامش به انتقادهای مردم در این زمینه گوش میدهد، قابل مشاهده است و در ادامه هم مصاحبهای از علیعسکری منتشر میشود که در آن، به نقل از وی آمده است، «انتقادها به صداوسیما را روی چشم میگذاریم/عملکردمان را اصلاح خواهیم کرد» (جماراننیوز).
اما فارغ از نقدهایی که پس از ارتحال آیتالله هاشمی از سوی طیفهای مختلف فکری متوجه صداوسیما میشود، نگاهی به تاریخچه حضور او در رسانه ملی از فاصلهای حکایت دارد که در این سالها بین این رسانه و یکی از شخصیتهای برجسته نظام شکل گرفته بود؛ به نحوی که با نادیده گرفتن برنامههای تبلیغاتی انتخابات، آخرین حضور جدی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در یک گفتوگوی تلویزیونی به هشت سال قبل برمیگردد. پخش سخنرانیهای آیتالله هاشمی رفسنجانی از تلویزیون هم که به تعدادی انگشتشمار در سالهای اخیر اتفاق افتاده، با حاشیههای بسیار مواجه بوده که از آن جمله به پخش سخنان وی در مراسم روز زن در سال ۹۴ میتوان اشاره کرد.
محدودیت برای حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی در صداوسیما، در این سالها به تایید برادر وی که زمانی خود رییس سازمان صداوسیما بوده، هم رسیده است.
براساس گزارش خبرگزاری ایسنا، محمد هاشمی ۱۹ خرداد ۹۴ مصاحبهای انجام داده و در بخشی از آن اینگونه گفته است: «وقتی آیتالله هاشمی رفسنجانی با وجود آن همه سوابقی که پیش از انقلاب و پس از انقلاب در جنگ و سمتهای مختلف مدیریتی کشور داشته است و امروز با حکم رهبری، مسئولیت فراقوهای مجمع تشخیص مصلحت نظام را دارد، ممنوعالبرنامه است و همهجا سانسور میشود، تکلیف من و سایر فعالان سیاسی و استادان دانشگاه که در این سطوح هستند روشن است. اساسا استراتژی صداوسیما جناحی است، آن هم یک گرایش خاص که حتی در این رویکرد، شخصیتهای معتدل که وابستگی به جریان خاصی نداشتند یا چهرههای میانهرو اصولگرا که به لحاظ اندیشه، اعتدالی هستند نیز جایی ندارند. این یک استراتژی است که چه از نظر رسانهای و حتی از منظر سیاسی هم عجیب است!»
آیتالله هاشمی رفسنجانی در سالهای حیاتش، نگاهی جدی به رسانهای داشت که امام (ره) زمانی تعبیر دانشگاه را برای آن به کار برده بودند. توصیهها و هشدارهای یار دیرین امام (ره) به مدیران صداوسیما در مقاطع مختلف، گاه در قالب انتقادهای جدی مطرح شده است.
او در سال ۶۳ در جمع صداوسیماییها حاضر شد و به مسؤولان صداوسیما هشدار داد و تاکید کرد: «اساس انقلاب اسلامی و تفکر امام بر پایه اطلاعرسانی صحیح و مبتنی بر انتقال واقعیات به مردم بود چرا که اگر اینگونه نبود و ما قرار بود با شانتاژ خبری مردم را با خود همراه کنیم قطعا چنین اتفاقی میسر نبود، پس انقلابی که پایهاش بر همراهی آگاهانه مردم بوده باید این مسیر را در اطلاع رسانی نظام اسلامی هم ادامه دهد.»
بخشی از صحبتهای او که در پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی قابل مشاهده است، به این شرح است: «به پشت جبهههای ما نگاه کنید به پشت جبهه های دشمن نگاه کنید پشت سر سربازان ما فقط ایمان است پشت سر آنها چون اعتماد مردم نیست مجبورند میدان مین بکارند تا سربازان فرار نکنند این تفاوت اطلاعرسانی صداوسیمای ما با عراقیهاست .
- اگر صداوسیمای ما به راه گمراه کردن مردم با گزارشهای خبری دروغ و بیاساس پای گذاشته بود، امروز ما این اطمینان خاطر را در داخل کشور نداشتیم و باید در دو جبهه میجنگیدیم.
- از ابتدای انقلاب تاکنون هر سال یک جنگ تبلیغاتی را از سوی دشمن از سر گذراندهایم، فقط بهخاطر آنکه مردم بر صدا و سیمای خود معتمدند و میدانند که قصد فریب آنها را ندارد. اگر خدای ناکرده به روزی برسیم که فکر کنیم باید با مردم خود شانتاژ خبری کنیم این درست روزی خواهد بود که دشمن به جنگ تبلیغاتی خود بسیار امیدوار خواهد شد.»
صحبتهای رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع اعضای هیات دبیران جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران نمونههای دیگری از اظهار نظر آیت الله هاشمی درباره صداوسیماست.
این اظهارات دی ماه سه سال قبل بیان شد که در خلال آن آیت الله هاشمی گفته بود: در حال حاضر برغم وجود حدود ۲۰ کانال تلویزیونی در کشور چون مباحث یکجانبه مطرح میشود مخاطبان زیادی را جذب نمیکند؛ چرا که فحاشی، توهین و اهانت و هیاهو، هیچگاه پاسخ تفکر و استدلال نبوده و نخواهد بود.
او در این صحبتها با بیان اینکه «نباید از طرح مباحث جدی در جامعه ترسید»، از تکصدایی در صداوسیما و حوزههای علمیه به شدت انتقاد و اظهار کرده بود: با این نوع تفکر نه تنها در جا خواهیم زد بلکه عقبگرد خواهیم داشت.
از دیگر اصطکاکهایی که در سالهای گذشته بین صداوسیما و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام شکل گرفت، درخواست وی برای پاسخگویی به اظهارات محمود احمدینژاد علیه آیتالله هاشمی رفسنجانی بود که صداوسیما تحقق آن را به بعد از برگزاری انتخابات موکول کرد و عملا این امر هیچگاه محقق نشد.
زندهای که برای تلویزیون زنده نبود
همچنین روزنامه شهروند نیز در همین خصوص نوشته است: عقب افتادن تلویزیون از تأیید انتشار خبر درگذشت آیتالله هاشمی حرفوحدیثهای زیادی دارد؛ حرف و حدیثهایی که شاید بخشی از آن به رویهای فراموششده در تلویزیون ارتباط داشته باشد.
خبر تکاندهنده و باورنکردنی است. خیلیها منتظر بودند تا مهمترین رسانه ایرانی موضع خودش را در مورد چیزی که بیشتر شبیه شایعه بود، معلوم کند. آخر رفتن مردی که بسیاری او را از مهمترین ستونهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۵۷ میدانستند، باورکردنی به نظر نمیرسید. آنها که نخستینبار زمزمههای مرگ آیتالله هاشمی رفسنجانی را در شبکههای مجازی شنیده بودند، گمان میکردند شایعه بهزودی تکذیب خواهد شد. شبکههای خارجی هم که خبر را اعلام کردند، اما شنوندهها گفتند: عجب دروغ بزرگی. دروغ نبود، هاشمی رفسنجانی از دنیا رفته بود ولی رسانه ملی همچنان در حال پخش برنامههای روزانه خودش بود؛ گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. چند ساعت بعد زیرنویسهای حکشده در صفحه تلویزیونهای داخلی هم خبر را تأیید کردند. حالا میشد گفت: «دوباره صداوسیما از شبکههای تلویزیونی خارجی و البته فضای مجازی عقب افتاد.» شایدها پررنگ و پررنگتر شدند. یکی اینکه شاید مسئولان تلویزیون منتظر برخی هماهنگیها بودند تا نام هاشمی رفسنجانی را این بار با موضعگیری متفاوتی مطرح کنند و از رفتن یار امام و رهبری بعد از ۵۹ سال تلاش و مجاهدت برای استقرار و ماندگاری نظام اسلامی بگویند. فیدل کاسترو هم که از دنیا رفت همه مردم دنیا و رسانههای بینالمللی چشم انتظار اعلام رسمی تلویزیون ملی کوبا بودند. رائول برادر فیدل کاسترو و رئیسجمهوری دولت کنونی کوبا بلافاصله بعد از مرگ انقلابی بزرگ جلوی تلویزیون ظاهر شد و با مردم کشورش سخن گفت. بعد از آن هم خبرهای نقلشده در رسانههای جهان منبع خبر را تلویزیون ملی کوبا اعلام کردند. در مورد هاشمی که او هم انقلابی بزرگ برای مردم ایران به حساب میآمد، وضع طور دیگری بود. ایرانیها خبر را از تلویزیون بیگانه شنیدند. تلویزیونی که بلافاصله بعد از اطمینان از صحت خبر، برنامههای روزانهاش را قطع کرد و به کندوکاو و بحث درباره چگونگی مرگ آیتالله هاشمی و بررسی ابعاد شخصیتی او پرداخت. عقب افتادن تلویزیون از تأیید انتشار خبر درگذشت آیتالله هاشمی حرفوحدیثهای زیادی دارد. حرف و حدیثهایی که شاید بخشی از آن به رویهای فراموششده در تلویزیون ارتباط داشته باشد. رویهای که باعث سردرگمی مسئولان رسانه فراگیر جمهوری اسلامی ایران شده بود. رویه سالهای اخیر تلویزیون این بوده که غیر از خبرهای مربوط به مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام هیچ مطلب دیگری را از هاشمی منتشر نمیکرد. همین رویه باعث شده بود برای آنهایی که سن و سال چندانی ندارند، هاشمی چهره ناشناختهای باشد.
سید عباس صالحی، معاون وزیر ارشاد پس از مرگ آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتقاد از این رویه در توییتی نوشت: «تلویزیون آقای هاشمی را نشان میدهد و دختر ۹سالهام میگوید من تا حالا این آقا را در تلویزیون ندیدهام.»صریحترین انتقاد درباره این موضوع را حجتالاسلاموالمسلمین ناطق نوری، رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری در یک برنامه زنده تلویزیونی مطرح کرد و گفت: حالا هاشمی از میان ما رفته است. اگر ۵ شبکه صداوسیما را هم به او اختصاص بدهید، فایدهای ندارد.» انتقادها درباره این موضوع البته بیشتر از اینها است. حسین غفوریفرد عضو حزب موتلفه اسلامی در برنامه فرمول یک روز گذشته بر این موضوع تأکید کرد و گفت: «ای کاش این همه لطفی که رسانهها اکنون به آقای هاشمی دارند، در گذشته داشتند و مردم میتوانستند از این گنجینه استفاده کنند.»از سوی دیگر تنها چند ساعت بعد از برگزاری مراسم خاکسپاری آیتالله هاشمی رفسنجانی در حالیکه شبکههای ماهوارهای خارجی به شکل ویژهای مشغول پوشش و تحلیل و بررسی مراسم بودند به نظر میرسید کار تلویزیونهای وطنی با آیتالله تمام شده است چون سه شبکه اصلی تلویزیون در حال بازپخش برنامههای شب گذشتهشان بودند. شبکه یک تکرار معمای شاه، شبکه ۲ پخش یک انیمیشن و شبکه ۳ تکرار سینمایی زمانی برای پشیمانی را پخش میکردند و دیگر حتی خبری از تحلیلهای تکبُعدی و روایتهای تاریخی مربوط به آقای هاشمی نبود.
یک نگاه تکبُعدی
آیتالله هاشمی رفسنجانی بهعنوان یک چهره سیاسی بیش از دیگران در خارج از کشور و در حوزه بینالمللی شناخته شده است. گاردین یک روز بعد از مرگ هاشمی رفسنجانی در سرمقاله خودش او را بزرگترین سیاستمدار ایرانی دوره معاصر خوانده یا یکی از شخصیتهای بینالمللی او را بزرگترین سیاستمدار خاورمیانه در قرن گذشته میداند. بسیاری از چهرههای بینالمللی نیز درباره او تعابیری دارند. هاشمی با چنین چهرهای در عالم سیاست، ابعاد شخصیتی متفاوتی دارد، اما صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در چند روز گذشته سعی کرده چهرهای تکبُعدی از او به نمایش بگذارد که همین امر نیز با انتقادهایی روبهرو بوده است. انتقادها تا جایی پیش رفت که مردم در روز تشییع پیکر آیتالله، به آن اعتراض کردند و علیه صداوسیما شعارهایی دادند.
علیعسکری، رئیس صداوسیما در واکنش به این انتقادها اعلام کرد: «عملکردمان را اصلاح خواهیم کرد.» او در واکنش به انتقادهای اخیر نسبت به نحوه بازتاب رسانهای مراسم تشییع پیکر آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت: انتقادها را روی چشم میگذاریم و سعی میکنیم نسبت به انتقادها، عملکردمان را اصلاح کنیم.با وجود آنکه به نظر میرسد پیش از آنکه آیتالله هاشمی از دنیا برود، رسانه ملی با او سر سازش نداشت، رئیس سازمان صداوسیما گفت: ما هم در برنامههای این چند روز گذشته و هم قبل از آن، آیتالله هاشمی رفسنجانی را تکریم کردهایم.آنچه عسکری گفته است شاید علاج درد نباشد زیرا همانطور که حجتالاسلام ناطق نوری هم گفته، هاشمی دیگر رفته است و اگر صداوسیما تمام شبکههای خود را به آیتالله اختصاص دهد، فایدهای ندارد.هاشمی رفت. خوب یا بد، هر چه که بود، دیگر در میان ما نیست. این مبارز کهنسال اکنون با پروندهای مشحون از تلاش در محضر محاسبه الهی است. برای آنها که سالهای سال او را «زدند»، شاید یک دریغ مانده باشد؛ دریغی که در شرع مقدس هم بر آن تأکید شده و دیگر امکان برآورده شدن آن نیست؛ «حلالیت»!
هاشمی دیگر نمیتواند کسی را حلال کند. آنهایی که سالهای سال تلاش کردند او را مظهر «زر» و «زور» معرفی کنند و حالا که در تلویزیون ظاهر میشوند او را شخصیتی غیر از آنچه معرفی کردهاند، مینمایانند یا دروغ میگویند یا ریا میکنند. حالا یک دریغ برای خودمان مانده و این تکرار مکرر که چرا «مردهپرست هستیم؟» موضوعی که حجتالاسلام ناطق هم آن را در همان برنامه تلویزیونی مطرح کرد.