ایرانی ها را یک ملت می دانست
مولوی اسحاق مدنی (نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی)
شاید به جرات بتوان جناب آقای مولوی اسحاق مدنی را یکی از چهره های موثر اهل سنت دانست که روابط بسیار نزدیکی با حاکمیت و دولت های جمهوری اسلامی ایران داشته است. نمایندگی در ادوار اول و دوم مجلس شورای اسلامی از حوزه سراوان، نمایندگی مردم سیستان مجلس در ادوار اول تا سوم مجلس خبرگان رهبری و مشاور اهل سنت روسای جمهور ایران در کارنامه او وجود دارد. مدنی دارای درجه اجتهاد از حوزه علمیه پاکستان است و همچنین توانسته است از کلیه الشریعه مدینه مدرک کارشناسی خود را دریافت کند. او در کنار تدریس در حوزه در دانشگاه مذاهب اسلامی به تدریس فقه و اصول فقه حنفی مشغول میباشد. با مولوی اسحاق مدنی درباره آیت الله هاشمی رفسنجانی و ضرورت حفظ وحدت شیعه و سنی گفت و گو کردیم.
جناب مولوی با توجه به اینکه شما از چهره های شاخص اهل سنت ایران هستید و در مجالس اول و دوم شورای اسلامی حدود ۸سال با آیت الله هاشمی رفسنجانی همکار بودی. ریاست ایشان بر مجلس چگونه بود؟
وقتی وارد مجلس شدم یک سال از مجلس گذشته بود و من در انتخابات میان دوره ای رای آوردم. قبل از انقلاب ارتباطی زیادی با این بزرگوار که نداشتیم. اسم آقای هاشمی در مدت کوتاه پس از انقلاب بر سر زبان ها افتاد ولی دو سال پس از انقلاب دیگر در ایران شهره عام و خاص بودند. نه تنها، امام خمینی و انقلابیون ایران و ملت ایران بلکه آقای هاشمی را سیاستمداران بزرگ دنیا هم قبول داشتند. با وجودی که ایشان در مدارس علوم سیاسی درس نخوانده بودند و خاستگاه او حوزه علمیه بود اما استعدادی که خداوند به ایشان داده بود مورد تایید بزرگ ترین سیاستمداران جهان بودند. در مدتی که بنده در مجلس خدمت ایشان هم چهره مورد وثوق همه جانبه امام لقب داشت و هم مدیریت جنگ طولانی هشت سال. در واقع شهر آفاق بودند و مردم ایران هم به جایگاه واقعی آقای هاشمی پی برده بودند. ایشان به بنده بی نهایت لطف داشتند؛ من هر چی دارم از ایشان دارم یعنی در واقع خیلی به بنده لطف داشتند. آنچه برای من در رفتار ایشان جالب می آمد در آن سال ها داشتن صبر، حوصله و شکیبایی در تعامل با دوست و دشمن بود. خیلی متواضعانه و خیرخواهانه با افراد تعامل داشتند. من در سفر خارج و داخل کشور هم خدمت ایشان بودم. تقریبا در هشت سالی که به عنوان مشاور در خدمت ایشان بودم متوجه شدم آقای هاشمی شخصیتی نیست که مانند او را زیاد داشته باشیم. یک شخص استثنایی در نظام جمهوری اسلامی ایران بودند و می شود می گفت در دنیا.
در مقطعی در واقع وارد مجلس شدید سال 60 بود که بحث جنگ تحمیلی و برخی تهدیدها مثل ناآرامی های گلستان، مناطق کردنشین، اعراب خلق وجود داشت و یکی از توطئه های استعمار علیه انقلاب ایران به شمار می رفت. نگاهی که آیت الله هاشمی رفسنجانی به موضوع وحدت اقوام و مذاهب مختلف اسلام داشتند چه بود؟
نگاه ایشان نسبت به همه اقوام یکنواخت و وسیع بود و تمام ایرانی ها را یک ملت می دانستند. البته حرف بنده به این معنی نیست که اتفاقات بدی در آن زمان روی نداد؛ افراد مختلفی در پیروزی انقلاب اسلامی سهیم بودند بعدا از انقلاب جدا شدند و خط و مسیری را انتخاب کردند که با این انقلاب در تضاد بود. خیلی ها به عنوان نفوذی در این انقلاب ماندند و اقداماتی مثل انفجار نخست وزیری، انفجار حزب جمهوری اسلامی و کارهای دیگری هم در استان ها انجام دادند. مردم ترکمن صحرا انسان هایی پاک و وفادارترین قومیتی هستند که از گذشته با انقلاب ایران همکاری می کنند. عده ای آمدند به نام قومیت ها در ترکمن صحرا، کردستان یا خوزستان اقداماتی غیرقابل توجیه انجام دادند. با همه این احوال در زمان هم برخلاف برخی دیگر از مسوولان نسبت به اقوام ایرانی لطف داشتند. در مواردی هم به عنوان یک نماینده محلس و روحانی اهل خدمتشان کتبا یا شفاها مشورت می دادم و خدمت می کردم که ایشان به گزارشات بنده توجه خاصی داشتند.
درباره سفرهایی که با آیت الله هاشمی به مناطق مختلف می رفتید برایمان بگویید.
در سفرهای سیستان و بلوچستان، گلستان، کردستان، لرستان و کرمانشاه با ایشان همراهی می کردم. زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی در سفرهای خارجی پاکستان، چین، اندونزی و هند در خدمت ایشان بودم.
در این سفرها چه مسایلی از سوی آقای هاشمی مورد توجه بود؟
ایشان عموما با اهل سنت خصوصا علما جلسه ویژه داشتند چه در داخل کشور چه در خارج از کشور. همانطور که مطلعید در بین علمای شیعه دو گرایش عمده نسبت به اهل سنت وجود دارد کما اینکه در علمای اهل سنت هم همین دو گرایش هست. یک گرایش بر اختلافات و مسائل تنش زا تمرکز می کند و یک گرایش وحدت گرا است و بر روی مشترکات و اهداف و مسائل کلی جهان اسلام تاکید می کند. آیت الله هاشمی رفسنجانی از بدو ورود به حوزه علمیه قم به نوعی در خدمت و ضعامت حضرت آیت الله بروجردی قرار گرفتند. آیت الله بروجردی از علمایی در تاریخ مرجعیت شیعه به شمار می روند که بیشترین تاکید را بر وحدت داشته حتی دیگاه ایشان این بود که از سهم امام هم حسب صلاحدید امام پرداخت شود.
حضرت امام خمینی هم از سال چهل با فوت آیت الله بروجردی به مرجعیت شیعه نائل شدند که خود ایشان پیشرو در وحدت تشیع و تسنن بودند. به نظرتان این نگاه در مشی و روش آیت الله هاشمی چگونه تبلور داشت و در شرایط فعلی که در چهلمین سال پیروزی انقلاب هستیم به نظر شما چه اندازه نیازمند توجه و التزام به این دیدگاه هستیم؟
آقای هاشمی که جای خود را دارند اما معتقدم هر کسی این انقلاب را قبول دارد چه از علما باشد و چه از افراد دیگر این جامعه نمی تواند از وحدت گریزان باشد. چرا که وحدت اساس حکومت اسلامی ایران است. این اصل را همه مسئولین رده بالا از جمله امام، مقام معظم رهبری و شخصیت های قبول داشته و دارند. انقلابی که با وحدت پیروز شد نمی تواند با تفرقه اداره شود. شاید زمانی بود که هر طایفه ای با برتری عددی اکثریت داشت و با زور و دیکتاتوری و خشونت اقلیت را محکوم می کرد ولی امروزه اینطور نیست دنیا چنان بهم نزدیک شده که اگر در کشورها بخواهد کوچک ترین حرکتی انجام بگیرد کل دنیا از ان مطلع است. افرادی که امروز تفرقه ایجاد می کنند هرگز نمی توانند مخلص انقلاب باشند. به همین دلیل جناب آقای هاشمی که درمقام بالایی بودند و در یک درجه خاصی قرار داشتند درتمام این مدت سعی بروحدت اقوام و مذاهب داشت. بارها دیدم مدیران مختلف را نصیحت می کند و می گوید تفرقه ایجاد نکنید، به عقاید دیگران احترام بگذارید، اختلاف از یک جا شروع می شود و دیگر نمی شود آن را مدیریت کرد.
با توجه به اینکه آیت الله هاشمی دیگر در بین ما نیستند و شرایط جهان اسلام و منطقه هم بسیار بحرانی است به نظرتان چه ابتکارهایی را باید پیش گرفت که شرایط اتحاد بین مذاهب و اقوام بهتر شود؟
شکی نیست که رفتن آقای هاشمی رفسنجانی خیلی خسارت بزرگی برای این انقلاب اسلامی به بار آوردهمانطور که مقام معظم رهبری فرمودند ایشان همسنگر رهبری بودند. فتنه هایی که امروزمی بینیم در واقع نبرد غیرعادلانه ای علیه انقلاب ایران است. در حال حاضر کل دنیای همه دنیا به جز چند دست به دست هم داده اند تا علیه این انقلاب فعالیت کنند. برای آنها تفرقه بر وحدت اولویت دارد و با منادیان وحدت مخالفت می کنند. آنها تلاش می کنند تا اختلاف یا تفرقه ای در کشور ما ایجاد و به مقاصد خود برسند. به همین دلیل افرادی که انقلاب اسلامی را قبول دارند چه شیعه و چه سنی باید اظهارات سنجیده ای داشته باشند تا تا مردم تحریک نشوند و دشمنان مایوس شوند. اگر یک مسوول فعلی انجام داد و مردم احساس کردند در آن نابرابری وجود دارد و عدالت رعایت نشده است به مخالفانی کمک کرده که می خواهند با تحریک تمایزات قومی و مذهبی در ایران اختلال ایجاد کنند. به نظرم در حال حاضر باید خدا را شکر که اقوام ایرانی به صورت مسالمت آمیز با یکدیگر زندگی می کنند، برای هم احترام قائلند و قانون اساسی این مجوز را داده که یک مجلس داشته باشند و در یک انتخابات شرکت کنند. اگر آمار مشارکت در انتخابات را بررسی کنید متوجه خواهید شد حتی در برخی مناطق سنی نشین مثل سیستان و بلوچستان بالای 99 درصد پای صندوق ها آمده اند. خوب اگر این انقلاب را قبول نداشتند یا با آن رابطه ای نداشتند چه چیزی بهتر از رای ندادن؟ ولی انتخابات ها نشان می دهد این انقلاب را قبول دارند. برخی هم می خواهند از طریق برجسته کردن کمبودها اختلاف ایجاد کنند در حالی که برخی مسایل مثل گرانی یا رکود در همه ایران وجود دارد و شیعه و سنی ندارد. اما در مسایلی مانند تقسیم امکانات و بودجه نباید احساس دوگانگی، تبعیض یا تحقیر ایجاد شود.
آیا در مواردی مثل برگزاری نمازجمعه اهل سنت یا ساخت مسجد در کلانشهری مانند تهران برای اهل تسنن سراغ آیت الله هاشمی رفتید؟
بله البته در حد ارایه گزارش خدمت ایشان بود و آقای هاشمی هم به افراد دیگر ارجاع می دادند. نکته جالبی بگویم؛ امسال حج مشرف شدم و دیدم برخی از گروه های رسمی جزوه هایی توزیع می کردند که برخلاف سال های قبل به جایگاه اهل بیت در دیدگاه ها، کتب و نظرات فقهای اهل سنت پرداخت بود و در واقع تکریم اهل بیت بود. آیت الله هاشمی رفسنجانی هم در مجموعه بزرگی به نام تفسیر راهنمای قرآن به مباحث مربوط به وحدت اشاراتی داشتند که برای اهل تسنن و تشیع مفید است.
می خواهم بپرسم خود شما در این رابطه چه فعالیتی می توانید انجام دهید؟
ما در مسائل اهل بیت هیچ مشکلی نداریم؛ این یک شایعه بین برادران اهل تشییع است که اهل سنت نسبت به اهل بیت کم توجه هستند. یک بار این مساله را خدمت خدمت آقای هاشمی هم توضیح دادم؛ گفتم شما در نماز که تشهد خیلی مختصر است اما ما درهرنمازی درتشهد دوم یا نماز صبح که یک تشهد دارد می خوانیم: " اللهم صلی علی محمدا و علی الله محدکماصَل لَیتَ علی ابراهیم وعلی اله ابرهیم عنه به حمیدو مجید. الهم بارک علی محمد وعلی اله محمدکما مبارکتا علی ابراهیم وعلی اله ابراهیم عنک حمید و مجیددر واقع کل تفاوت در همین است. ضمن اینکه شماهر کتابی در مسجدالحرام می بینید در فضائل صحابه نوشته و کنار آن فضائل اهل بیت است. صحیح ترین کتاب های ما "سیه بخاری" و "سیه مسلم" که آنجا هم درمورد فضیلت حضرت علی بابی دارد و هم یک باب درباره فضیلت حضرت فاطمه و یک باب دیگر هم درباره حضرت حسن و این موضوع قابل انکار نیست. در بسیاری مناطق اهل سنت روز جمعه که خطبه می خوانند می گویند: سیدها الشباب اهل جنت الحسن و الحسین". همه اهل سنت بر این باورند روزی که حضرت علی به شهادت رسید از همه انسان ها افضل بود. بنابراین اختلافاتی وجود ندارد که بخواهد فتنه ایجاد کند. البته یکسری اختلافات تاریخی مثل اینکه چه کسی باید اول خلیفه می شد وجود دارد و واقعیت این است که تاریخ دیگر گذشته و ما هم نمی توانیم آن را برگردانیم. خود حضرت علی براساس مصلحت جامعه سکوت کردند و حتی مشاوره هم به خلفا می دادند. اگر ما پیرو حضرت علی هستیم، اگر یک شیعه ایشان را قبول دارد، اگر یک سنی ایشان را قبول دارد پس مساله دیگر چیست؟ وقتی بزرگان ما در قرن های گذشته این اختلافات را حل کرده اند چرا ما برای بقای اسلام و امت اسلامی وحدت نداشته باشم؟
به عنوان آخرین پرسش به نظرتان چگونه می توان مسیر وحدت را حفظ کرد؟
ادامه دادن آن دشوار است و هوشیاری می خواهد؛ دشمنان ما همیشه در پی برجسته کردن اختلافات هستند و مسلمانان را تحریک می کنند در حالی که اختلافات ما مسلمانان جزیی است و اگر به منافع اسلام نگاه کنیم این موارد پیش پا افتاده را حل می کنیم.