خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • اهمیت جلسه های پرسش و پاسخ در سال 1358 برای هاشمی رفسنجانی --کتاب انقلاب و پیروزی -- سالهای ۱۳۵۸ -۱۳۵۷

اهمیت جلسه های پرسش و پاسخ در سال 1358 برای هاشمی رفسنجانی --کتاب انقلاب و پیروزی -- سالهای ۱۳۵۸ -۱۳۵۷

  • چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۵۸

 

اهمیت جلسه های پرسش و پاسخ در سال 1358 برای آیت الله هاشمی رفسنجانی

تاریخ 0/12/1358

     همان طور که پیش از این گفتم، من همواره سعی می‌کردم اکثر مجالس سخنرانی‌هایم را با جلسه‌های پرسش و پاسخ، توام کنم. این امر، جو ارتباطی خوبی با مخاطبان ایجاد می‌کرد و در برطرف کردن شبهات و شایعاتی که متاسفانه حجم آنها هر روز گسترش می‌یافت، از روشهای دیگر موثرتر بود. اهمیت این اقدام به ویژه در روزهای پایانی سال 58 که نخستین انتخابات مجلس شورای ملی در جریان بود و بنی‌صدر و جمعی از هوادارانش، ما و حزب جمهوری اسلامی را مورد شدیدترین انتقادات قرار داده بودند، خیلی بیشتر از گذشته بود. البته من مصاحبه هایی هم با خبرگزاریها و مطبوعات داشتم، اما جلسه‌های پرسش و پاسخ برایم اهمیت بیشتری داشت.

     این‌گونه مجالس و محافل، متناسب با مراسم و یا برنامه‌هایی که پیش می‌آمد، عمدتآ در مساجد و دانشگاهها و گاهی هم در  مکانهای مذهبی دیگری مانند حسینیه ارشاد و کانونهای فرهنگی جوانان، تشکیل می‌شد. علاوه بر اینها جلسه‌های دوره‌ای حزب نیز در دفتر مرکزی برپا بود، که حال و هوای خود را داشت.

     تفاوت مکانهای سخنرانی و جلسه‌ها موجب می‌شد که پرسش کننده‌ها از همه اقشار جامعه باشند، از دانشجو و محصل گرفته تا کارگر، کارمند و کاسب و از جوانان پرشور و انقلابی، تا کهنسالان پرتجربه و محتاط. پرسشهای این روزها نیز از نظر موضوعی طیف وسیعی از سوالات اعتقادی، سیاسی و اجتماعی را شامل می‌شد و تقریبآ در مورد همه چیز بود و البته همه آنها بازتاب آن موضوعاتی بود که در جامعه پرتلاطم این روزها، وجود داشت.

     این پرسشها گاهی در مورد فعالیتهای شورای انقلاب و موضع گیریهای آن در مقابل آمریکا و ارتباط آن با دانشجویان خط امام بود. مثلا سوال می‌کردند: "چرا شورای انقلاب برخلاف مسیر حرکت مردم که مبارزه با آمریکاست، حرکت می‌کند و مانع افشاگری دانشجویان خط امام می‌شود؟" که من با تاکید بر اینکه شورای انقلاب مخالف سیاستها و عمل آمریکاست، می‌گفتم: "این طور نیست، شورای انقلاب یک نظری داده، و آن نظرش این است آن جایی که دانشجویان براساس مدارک موجود، بین سفارت و اشخاص مختلف ارتباطی پیدا می‌کنند، این مدارک را باید قبلا با آن طرف، در میان بگذارند، دفاعیات او را هم بشنوند، یک دفعه نروند پشت تلویزیون و چیزی درباره کسی بگویند که احیانآ ممکن است در آن مسأله یک اشتباهاتی باشد، آبروی یک کسی برود، دوباره برگرداندن آبروی او کار آسانی نیست. ما یک پیشنهاد منطقی دادیم که این افشاگری‌ها، به طور کلی باید قضاوت شود، دادستان هم باید نظر بدهد. آن طرف هم فرصت دفاع داشته باشد. رادیو هم که یک نهاد دولتی است و مسؤلیتش با دولت و شورای انقلاب است، نباید بی‌احتیاطی کند و از این طریق آبروی کسی را ببرد".

     همین‌ها نظر مرا در مورد محاکمه گروگانها نیز پرسیدند که گفتم: "به نظر من محاکمه آنها، در این قضیه خیلی مهم نیست، زیرا اگر آمریکاییها شاه را بدهند و اموال ایرانی‌ها را که شاه غارت کرده بدهند و قبول بکنند که نسبت به ما ظلم کرده‌اند و در کشور ما دخالت کرده‌اند، ما حاضر خواهیم شد که طبق مقررات بین‌المللی عمل کنیم. دیگر محاکمه کردن یا نکردن خیلی اهمیت ندارد. فعلا آمریکا به ما زور می‌گوید و ما هم در مقابل دفاع می‌کنیم".

     فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی هم، در این جلسه‌ها مطرح بود. مثلا سوال می‌شد که "آیا حزب جمهوری در شورای انقلاب، اکثریت دارد؟"

     پاسخش این بود که: "نه. حزب جمهوری در شورای انقلاب اکثریت را ندارد، ما پنج نفر هستیم و شاید با یک مقدار مسامحه بگوییم شش نفر هستیم، در مقابل هفت نفر دیگر، یعنی در شورای انقلاب اقلیت هستیم و به اضافه اینکه ما، رویه مان این است که وقتی می‌رویم در شورای انقلاب، فراموش می‌کنیم که عضو حزب هستیم. کما اینکه آن آقایان دیگر هم که هستند به عنوان حزب‌شان نیامده‌اند و نباید مراعات نظر حزب را آنجا بکند. به همین دلیل است که خیلی موارد اتفاق می‌افتد، یک مسأله مطرح می‌شود که بین ما پنج ـ شش نفری که از حزب، آنجا هستیم، اختلاف نظر هست و رای مان در دو جهت است، ما نظر خودمان را آنجا می‌گوییم و مقید هستیم که نظرات حزبی را به شورای انقلاب نکشیم، چون آنجا ارگان دیگری است".

     در یکی از همین جلسه‌ها، در خصوص منابع مالی حزب و از اینکه هزینه‌های حزب جمهوری از کجا تامین می‌شود، از من سوال شد. من در پاسخ آن به بحث حق عضویت اعضا و کمکهای مردمی و مهمتر از همه کمک‌های امام (ره) اشاره کردم و تاکید کردم که حزب هیچ کمکی از ناحیه دولت دریافت نکرده و هیچ وجهی هم از محل بیت المال برداشت و هزینه نکرده است.

     اما یکی از سوالهائی که ضرورت داشت من جواب مفصلی به آن بدهم، سوال در مورد مسأله مخالفتم با انتشار کتابی بود که مدعی افشای عوامل ساواک شده بودکه من در پاسخ آن این طور توضیح دادم: "یک کتابی اخیرآ منتشر شده به عنوان افشای افراد ساواکی که آن کتاب، کتاب دقیقی نیست. یعنی یک سری اسامی در آن آمده که آنها جزو ساواکی‌ها نیستند. حتی برخی از اینها، از فعالان دوران مبارزه هستند که در سالهای پنجاه و چهار، به بعد آزاد شده‌اند. در آن سالها ساواک اجازه آزادی نمی‌داد، افراد اگر دوره زندانی‌شان هم تمام می‌شد، باز اجازه نمی‌دادند که بیاید بیرون، همان جا آنها را نگه می‌داشتند. یک سال و گاهی تا نزدیک دو سال بعد از تمام شدن محکومیت‌شان در زندان مانده بودند که ما هم آنجا بودیم و چند نفرشان را هم می‌دیدیم. بعضی از اینها که خسته می‌شدند و می‌خواستند بیایند بیرون، ساواک می‌گفت یک تعهدی باید بنویسید که بیرون رفتید با ما همکاری بکنید، تعدادی از این جوانهای خوب، خسته شده و یک نوشته‌ای داده بودند به این مضمون که ما وقتی بیرون رفتیم مثلا اگر چیزی دیدیم می‌گوئیم. حالا بیرون آمده‌اند، کاری کرده‌اند یا نکرده‌اند که نوعآ نمی‌کردند، ما خیلی‌هایشان را می‌شناسیم، بیرون آمدند، دوباره بعضی‌هایشان یک ماه، دو ماه طول نکشید، برگشتند در زندان، چون به قولشان وفا نکرده بودند و آنها باز می‌گرفتندشان. حالا این تعهدنامه‌ها نوعآ توی همان پرونده‌های ساواک هست. دست افرادی افتاده، اینها را برداشته‌اند به عنوان یک ساواکی معرفی کرده‌اند، آیا این صحیح است. کسی که مثلا چهار سال، پنج سال در زندان بوده، بعد با این تعهد بیرون آمده که خودش را نجات بدهد و خیلی‌هایشان هم دوباره باز به زندان برگشته‌اند، حالا ما بیائیم و اینها را در فهرست عوامل ساواک بیاوریم و یا از بعضی‌ها ساواک به زور تعهدی گرفت که فعالیتی علیه نظام نکنند. حالا اینکه آنها به این تعهد عمل کرده‌اند یا نه مشخص نیست. اینها همان تعهدها را مدرکی برای معرفی اینها به عنوان عوامل ساواک کافی دانسته‌اند و توجه ندارند که بعضی‌ها تقیه کرده‌اند و برخی به قصد فرار چنین تعهدی داده‌اند و خلاصه اینکه آن کتاب ارزشی ندارد و بی‌خود آبروی اشخاص را می‌برد و حتی می‌بینید بعضی از آنهائی که اسمشان در این فهرصت بوده، کتباً به این مسأله اعتراض کرده و خواستار رسیدگی شده‌اند. نظری هم که من دادم همین است که گویا ما حدود هفت، هشت هزار افراد ساواکی رسمی در رژیم گذشته داشته‌ایم، خوب اینها عده زیادی‌شان خطرناک و بد بودند و باید رسوا بشوند و مردم بشناسند که در آینده هم بد نکنند. بعضی‌هایشان یک کارهای دیگری داشته‌اند، و اصلا مسئولیت‌شان طرف مردم شاید نبوده، فقط در اداره ساواک مشغول کارهای دیگری بوده‌اند و حالا هم دارند برای خودشان زندگی می‌کنند. گاهی ممکن است بچه‌های اینها جزو افراد مبارز و خوب باشند و الان توی دانشگاهها، در مدرسه‌ها، در قوم و خویشان اگر همه اینها را رسوا بکنیم و اعلان بکنیم، یک سرشکستگی برای تمام این خانواده‌ها بین زن و بچه هایشان ایجاد می‌شود که از نظر اسلامی کار جالبی به نظر نمی‌رسد. یک عده می‌گویند، نه همه‌شان را بگیرید. من نظرم این بود که باید افراد بدشان را که پرونده‌هایشان نشان می‌دهد، معرفی کرد و آنها که مستحق نیستند که در بین فامیل بد نام بشوند و بچه هایشان در جامعه سرشکسته بشوند و نتوانند دیگر سربلند کنند، آنها را اسم نبریم، و به شیوه‌های دیگر در جهت اصلاح آنها بکوشیم".

     اما شاید عمومی‌ترین پرسش، بحث تاخیر در چاپ اسکناس‌های جدید بود. مردم عمومآ می‌پرسیدند پس اسکناس‌های جدید چه شد؟ پاسخ من این بود که "اسکناس‌هایی که در حال حاضر درکشور ما در جریان است، در ایران چاپ نشده، بلکه در لندن در چاپخانه‌های مجهزی که برای همین منظور، ساخته شده، این کار صورت می‌گیرد و چون در دنیا هم فقط چند کشور دارای چنین چاپخانه‌هائی هستند، زمان سفارش و تحویل اسکناس بسیار طولانی است. به همین دلیل ما شروع کردیم به ساخت یک چاپخانه اسکناس که الان در حال انجام است، اما تا تکمیل نهایی دو ـ سه سالی طول می‌کشد. زیرا چاپ اسکناس خیلی ریزه کاری دارد، به طوری که اگر بخواهیم به همین صورت عادی اسکناس‌ها را عوض کنیم، حداقل سه تا چهار سال زمان می‌برد. ما هم فکرهایی کرده‌ایم و در حال برنامه ریزی هم هستیم که این کار سریعتر و در مدت زمان کمتری انجام شود. البته یک مشکلات و اختلافاتی هم در خصوص طراحی اسکناس‌ها داشتیم. بعضیها می‌خواستند آرم شیر و خورشید را بگذارند و حتی یک بار اسکناسهایی با همین آرم، طراحی کردند و پیش امام بردند که ایشان هم با آن دقت نظر بالایی که داشتند، اجازه این کار را ندادند و فرمودند، بر روی اسکناس‌ها، "آرم جمهوری اسلامی" باشد و تاکید داشتند که طرحی و نقشی بگذارید مثل عکس تظاهرات

     مردمی در روزهای انقلاب و یا تصویر اماکن مقدسه اسلامی، که با انقلاب اسلامی سازگار باشد و پایه اسلامی داشته باشد، ضمن آنکه بحث آرم جمهوری اسلامی هم مطرح است که تصویب آن هنوزنهایی نشده است".

     به هر حال جو غالب این روزها درمیان مردم، جو پرسش‌گری و روحیه پاسخ خواهی بود و این وسیله خوبی شد که به واسطه آن، روز به روز بر آگاهی‌های سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی وانقلابی ما، افزوده شود.

منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری