اهانت بنی صدر به مجلس شورای اسلامی به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی -- کتاب انقلاب در بحران - سال۱۳۵۹
اهانت بنی صدر به مجلس شورای اسلامی به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی
تاریخ : 18/6/1359
هنگام سخنرانی بنیصدر در مراسم هفده شهریور، ما در منزل شهید بهشتی مهمان بودیم و این سخنان را از طریق رادیو شنیدیم و البته سخت متأثر شدیم. همان جا به پیشنهاد جمع، تلفنی از حاج احمد آقا خواستم که امام درباره جواب گفتن ما به آن اظهارات، نظر بدهند و جواب رسید که امام فرمودند: «با توجه به تخلف بنیصدر از دستور حفظ حرمت دیگران، در جواب گفتن آزادیم.»
بعد از این اجازه، ما کوشیدیم نظرات خود را با مردم در میان بگذاریم و من مشخصآ در مصاحبهای که یک روز بعد انجام شد، به ابعاد مختلف سخنان بنیصدر پرداختم و اشکالات آن را بازگو کردم.
در بخشی از آن مصاحبه با توجه به کیفیت سخنان وی، گفتم: «به نظر من سخنرانی آقای بنیصدر هیچ قابل توجیه در این مقطع زمانی ما نیست و از نظر شخص من، ایشان از مقام یک رئیسجمهوری که مورد قبول مردم و برطبق قانون اساسی دومین شخصیت کشور باید باشد، در حد رهبری یک گروه مخالف دولت تنزل کردند. نقاط ضعف در این سخنرانی خیلی بود و من دلم نمیخواست این چنین باشد. به عنوان نمونه اولا ایشان همان حرفهایی که مکرر زده بودند، این بار هم به عنوان افشاگری که به هیچ رئیسجمهور نمیخورد که این گونه مثلا افشاگری کند، برای مردم، مردمی که روی آسفالت گرم نشسته بودند و خون شهدا اینها را جمع کرده بود، مطرح کردند که در واقع تکرار حرفهای نادرست قبلی بود.
ثانیآ ایشان یک اقلیتی را مورد نکوهش قرار دادند که من دلم میخواست که ایشان آن قدر صداقت به خرج میدادند که صریح نام آن اقلیت را میبردند. آیا این اقلیت حزب جمهوری اسلامی است؟ آیا این اقلیت مجاهدین انقلاب اسلامیند؟ آیا دانشجویان پیرو خط امامند؟ آیا انجمنهای اسلامیند؟ آیا مدرسین حوزه علمیه قمند؟ یا افراد دیگری هستند؟ چه بهتر بود این را به خوبی مشخص میکردند و ذهن مردم را این طرف و آن طرف نمیکشاندند و این در شأن رئیسجمهور نبود.
ثالثآ ایشان به مجلس اهانت کردند و با صراحت گفتند که یک عدهای هستند که خودشان را قیم مجلس میدانند و اگر اینها نباشند، مجلس راه خودش را میرود. یعنی با حضور اینها مجلس قیم دارد و تصمیم نمایندگان مردم زیر نظر آن قیمها گرفته میشود.
در صورتی که مجلس مرکب از 230 نفر انسان است که عده زیادی از آنها شخصیتهایی مجتهد، دانشمند و باسابقه هستند. اینها آدمهایی نیستند که به حرف این و آن تصمیم بگیرند و قیم بخواهند، اینها کسانی هستند که شخصیتشان از بنده و رئیسجمهور و خیلی کسان دیگر بالاتر است و واقعآ هم تحت تأثیر کسی نیستند. از اینها گذشته به نهادهای انقلابی هم اهانت کردند و گفتند که من نهادها را قبول دارم، ولی اینها تحت تأثیر احزاب و گروهها عمل میکنند. یعنی اینها در وضع فعلیشان از خودشان اختیاری ندارند. آیا این حق است که به کسانی که در روستاهای کشور مشغول اداره کردن جهاد سازندگی هستند و در غرب کشور در حال جان دادن و شهید شدن هستند و استقبال از شهادت میکنند، بگوییم اینها تحت تأثیر گروههایی هستند که ایشان آنها را مخرب و انحصارطلب معرفی کردهاند.
منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 1359، انقلاب در بحران، زیر نظر عباس بشیری، دفتر نشر معارف انقلاب