امام چگونه افراد و جریان ها را نگه می داشت؟ به روایت آیت الله هاشمی
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در این گفتگو ضمن پاسخ به مسائل و دغدغه های مطرح شده از سوی صدر عاملی، به بیان برخی خاطرات از دوران فعالیت سیاسی خود نیز پرداخته است.
در قسمتی از این مصاحبه درباره ی شرایط سالهای ابتدای انقلاب و انتخابات در آن دوره می خوانیم:
«می گفتند شما روحانیون رأی دارید پس نامزد نشوید. اگر نامزد نمی شدیم از مردم فاصله می گرفتیم. چون مردم به روحانیون می گفتند ما انفلاب کردیم که شما باشید، حالا شما دارید ما را به دست چه کسی می سپارید؟ این حرف ها حتی بعد ها هم بود. مثلا در سال ۸۴، وقتی مباحث انتخابات ریاست جمهوری داغ شده بود، برای احوال پرسی از همسر امام(ره) به منزلشان رفته بودم. وقتی متوجه شد که شاید نام نویسی نکنم، صراحتا گفت: دارید انقلاب را به دست چه کسی می سپارید؟ این حرف ها در آن سال ها شدید تر بود. حتی در دولت موقت که دانشجو ها آمدند و فشار آوردند تا دولت استعفا دهد، دلیلش چه بود؟ برای این بودکه آن ها نمی خواستند آن فضا را تحمل کنند. همان جوان های دانشجو که تحصیل کرده بودند این را میخواستند. اما من می گویم باید همدیگر را درک و توقعاتشان را تنظیم می کردند. انقلاب از مجاهدین خلق حمایت کرد اما وقتی از زندان های شاه بیرون آمدند جوان های مردم را جمع کردند و فریب دادند و بعد از آن مسلحانه وارد عرصه شدند. در انتخابات هم شرکت کردند و رأی نیاوردند. وقتی رأی نیاوردند باید می رفتند کاری کنند که رأی بیاورند اما دعوای نظامی راه انداختند. آقای بنی صدر وقتی وارد عرصه شد تنها بود. همین نهضت آزادی اورا منزوی کرده بود. روحانیون بنی صدر را در شورای انقلاب وارد کردند چون می خواستیم همه باشند. آمدیم از همه و به ویژه از جوان ها استفاده کردیم. دانشجوها را هم آوردیم. مثلا دکتر پیمان را آوردیم که چند روزی آمد و وقتی دید نمی تواند با لیبرال ها کار کند خودش رفت. می خواهم بگویم بخشی از انقلابیون توجه نمی کردند که چه کسی انقلاب کرده است و مردم چه کسانی را میخواهند. درست است که سوابق مبارزاتی با آن ها بود، اما به هر حال مردم گرایش هایی داشتند و دلشان میخواست کسانی راکه دوست دارند در عرصه وارد کنند.»
وی در بخش دیگری از این مصاحبه درباره شرایط ابتدای انقلاب نیز گفت:«بعضی از همان انقلابیون دیروز اسلحه برداشتند به کردستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، آذربایجان و ترکمن صحرا و حتی بعد ها به آمل رفتند و بنا را بر این گذاشتند که کشور را تجزیه کنند. در آن شرایط خطرناک چه افرادی جمع شدند تا مسأله را جمع کنند؟ همان بچه ها که رفتند سپاه را تشکیل دادند سپاه رفت با آن ها جنگید. کمیته هم وارد شد. این ها کسانی بودند که از بطن مردم بودند و قدرتمند شدند. بعد از جنگ هم همین بود. حرفشان این بود که ما ۸ سال این همه شهید دادیم و فداکاری کردیم، مدرسه و دانشگاه را رها کردیم و آمدیم دفاع کردیم.»
آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره ی فعالیت های فرهنگی و اهالی فرهنگ نیز در این مصاحبه گفت:«کار فرهنگی خیلی مهم و حساس است. فرد فرهنگی اول باید جامعه اش را بشناسد. مثالی برای شما بزنم. مرحوم شریعتی وقتی سخنرانی می کرد جوان ها را جذب کرده بود که انسان متدینی بود. ولی حرف هایی می زد که افرادی هم که خیلی او را دوست داشتند مثل آیت الله ابوالفضل زنجانی و آیت الله طالقانی انتقاد می کردند و می گفتند ایشان جامعه شناس است اما هنوز جامعه خودش را درک نکرده است. در این جامعه روشنفکر نباید به علامه مجلسی حمله کند. کتاب بحارالأنوار ایشان صد جلد است که همه چیز در آن است و حرف های غیر قابل قبول هم در این کتاب فراوان است. شریعتی این حرف ها را پیدا می کرد و به رخ می کشید. این اشتباه بود. او باید جامعه را بهتر می شناخت. شخصیت های فرهنگی که جامعه را حرکت دادند و دارند به سمت جلو می آیند نباید خود را با مردم و جامعه درگیر کنند. می خواهم بگویم باید این جامعه را شناخت. خود من هم چون می خواهم برای مردم برای کشورم و برای دینم کار کنم یک جا هایی تلخی را تحمل می کنم.»
وی همچنین در پاسخ به پرسش رسول صدر عاملی مبنی بر این که چرا مسئولان عادت به عذرخواهی برای اشتباهاتشان ندارند. با یادآوری رفتار امام خمینی گفت:«اول رویکرد امام عزیز برای ادامه جنگ با تعابیری چون «۲۰ سال» و «تا آخرین قطره خون» بود، اما وقتی شرایط کشور و مصلحت آینده ی نظام را دیدند با آن صلابت اسلامی انعطاف نشان دادند که نمونه ای اعلا از رهبری اسلامی است. در ماجرای حج خونین امام گفته بودند «اگر از صدام بگذریم از جنایات آل سعود نمی گذریم» ولی بعد ها مسوولان را جمع کردند وگفتند نباید حج مردم در انظار اسلامی تعطیل شود. بروید مسأله عربستان را حل کنید. در دولت یازدهم وقتی مشکلات توزیع سبد کالا را دیدند آقای روحانی با صراحت از مردم عذرخواهی کرد و شما این انتظار را از مسوولان دارید، اما همان هایی هم که قهر کردند و رفتند می آیند بگویند که ما اشتباه کردیم و می خواهیم برگردیم؟»
به گزارش خورنا، در ادامه ی این مصاحبه آمده است:«اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی می دانند یک اقلیت کوچک در بین مردم بودند. ولی ما همین ها را آوردیم و دولت موقت را تشکیل دادند. جبهه ملی را برگرداندیم ولی بین خودشان نساختند. مثلا آقای سنجابی قهر کرد و رفت. امام مرا پیش آقای سنجابی فرستادند و گفتند به او بگو قهر نکن. من به منزل آقای سنجابی در نیاوران رفتم تا پیغام امام را به او بدهم. آقای سلامتیان هم مدیر برنامه هایش بود. امام این ها را اینگونه نگه می داشت که بیایند و در دولت باشند.»