چکیده
هدف این مقاله بررسی سیاستها و عملکرد دولت جمهوری اسلامی ایران در دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی، براساس الگوی حکمرانی خوب، است. سؤال اصلی تحقیق میزان انطباق عملکرد دولت آقای هاشمی رفسنجانی با شاخصههای هشتگانه الگوی حکمرانی خوب در برنامه توسعه سازمان ملل و بانک جهانی است. مدعا و فرضیه تحقیق این است که قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران ظرفیت رسیدن به الگوی حکمرانی خوب را دارد و دولت هاشمی رفسنجانی نیز بهعنوان یکی از دولتهای بعد از انقلاب تلاش کرد بهسوی تحقق این الگو حرکت کند اما به دلیل برخی موانع ساختاری و اداری چنانکه باید به هدف خود نرسید. در عصر جدید، الزامات و ضرورتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تغییر کرده و شکل تازهای از روابط بین دولت و ملت بهوجود آمده است. در روابط جدید دولت باید سیاستگذار و تعیینکننده خطمشیهای کلی باشد و براساس چارچوب حقوقی محدوده عمل سیاسی را تعیین کند، بخش خصوصی تولید ثروت را سرلوحه خود قرار دهد و جامعه مدنی از طریق بسیج عمومی برای مشارکت در ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ارتباط متقابل میان جامعه و دولت را تسهیل کند. بنابراین بررسی میزان تطبیق دولتهای جمهوری اسلامی با الگوی حکمرانی خوب و شاخصههای آن ضروری مینماید.