"هاشمی رفسنجانی سال 76 به چه کسی رای داد؟" این سوالی است که در سالهای گذشته از سوی حامیان آیتالله هاشمی و بهویژه حزب کارگزاران سازندگی به نفع خاتمی پاسخ داده میشد. بهویژه خطبههای مرحوم هاشمی در نمازجمعه 76/2/27 درباره احتمال تقلب در انتخابات ریاستجمهوری را اماره خاصی از همراهی آیتالله با خاتمی میدانستند.
اولینبار صحت همراهی مرحوم هاشمی با جریان چپ آن زمان، در مصاحبه جنجالی سال گذشته موسوی خوئینیها با خبرگزاری جمهوری اسلامی به چالش کشیده شد. وی برای اولینبار مدعی شد که آن خطبه معروف نه در حمایت از خاتمی، بلکه به اصرار اطرافیان ناطقنوری خوانده شده بود.
موسوی خوئینیها در گفتگوی خود درباره خطبه سال 76 هاشمی میگوید: بعضی فکر میکنند ایشان در حمایت از آقای خاتمی آن خطبه را خوانده در حالی که ما بعد از آن خطبه جلسهای داشتیم، این طور که یادم هست جلسه مجمع تشخیص بود، الآن البته تردید دارم، بههرحال، موضوع خطبه نمازجمعه ایشان بهصورت خارج از دستور کار مطرح شد، خیلی سال گذشته اطمینان ندارم ولی گمان میکنم آقای ولایتی مطرح کرد، ایشان خارج از دستور جلسه راجع به همین خطبه آقای هاشمی صحبت کرد. برداشت آقای ولایتی هم گویا این بود که این خطبه بهنفع آقای خاتمی است. در ذهنم هست بعد از ایشان هم آقای طبسی میخواست در تأیید صحبتهای آقای ولایتی صحبت کند. من که احساس کردم فضای خاصی هست، نوبت گرفتم که صحبت کنم. آقای هاشمی شاید احساس کرد که الآن اگر من هم صحبت کنم، بحث ممکن است تند شود، لذا گفت: (قریب به این مضمون) «من تعجب میکنم آقایان چرا این صحبتها را میکنید. علاقهمندان آقای ناطق و دوستان ایشان به من مراجعات مکرر کردند، از جمله قبل از اینکه از خانه برای نمازجمعه حرکت کنم، به خانهام هم زنگ زدند و از احتمال تقلب ابراز نگرانی کردند.
در روزهای گذشته روزنامه سازندگی، ارگان حزب کارگزاران که در انتخابات سال 76 جانب خاتمی را گرفته بود، با استناد به خاطرات تازه منتشر شده مرحوم هاشمی از سال 75 در کتاب "سردار سازندگی"، نوشت "پس از 20 سال ناگفتههای اکبر هاشمیرفسنجانی از انتخاب سیدمحمد خاتمی به ریاستجمهوری اسلامی در سال 1367 منتشر شد. ناگفتههایی که نشان میدهد نقش هاشمیرفسنجانی، حسن روحانی، حسن حبیبی و کارگزاران سازندگی در انتخاب سیدمحمد خاتمی تا چه اندازه محوری بوده است و نقشهی محافظهکاران برای ریاستجمهوری علیاکبر ناطق نوری چگونه توسط میانهروها نقش بر آب شد و زمینه برای پیروزی چپگرایان فراهم شد."
گزارش مفصل سازندگی بیشتر از آنکه تکیه بر دادهها داشته باشد، تحلیل خاطرات هاشمی است و نیامدن حسن حبیبی و حسن روحانی به عرصه انتخابات را بازی هاشمی قلمداد میکند تا جناح راست در برابر تنها کاندیدای جناح چپ قرار بگیرد و این میان شخص ثالثی برای شکستن آراء حضور نداشته باشد.
گزارش سازندگی با واکنش محمدعلی ابطحی رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات مواجه شد. وی در اینستاگرام خود نوشت "آقایان ناطق نوری و خاتمی را در جایی دیدم. کنار هم بودند. گفتم خاطرات سال هفتاد و پنج مرحوم رفسنجانی منتشر شده. سالی که شماها رقیب انتخابات ریاست جمهوری بودید و ایشان رییس جمهور. بخش خاطرات انتخاباتیاش را خوانده بودم به آنها گفتم: به روشنی میشود فهمید هاشمی رفسنجانی نه دوست داشته ناطق رای بیاورد و نه خاتمی. کارگزاران زمینه پذیرش ناطق را نداشتند و خودش هم خاتمی را به دلیل انتسابش به چپ نمیخواسته. دنبال آوردن حسن روحانی و مرحوم حبیبی بوده که میراث خودش زنده بماند. حبیبی هر دفعه رد میکرده است. تعجب میکنم کارگزاران بعد انتشار این خاطرات از کجای آن، کشف کردهاند که هاشمی پدر دوم خرداد بوده است!"
موسوی خوئینیها معتقد است علامت و نشانهای در آن زمان وجود نداشت که ثابت کند هاشمی، خاتمی را بهتر از ناطق میدانست
گزارش سازندگی و استدلال آنها برای مجاب کردن مخاطب که هاشمی آن سال به حمایت از خاتمی برخاسته، بههمین واکنش ختم نشد. فائزه هاشمی که در دوره دوم خرداد نماینده مردم تهران و عضو حزب کارگزاران است در گفتگویی با مجله اندیشه پویا، ابعاد جدید از دوم خرداد را باز کرده است.
فائزه هاشمی بخشی از یادداشتهای روزانه سال 75 خود را در اختیار این مجله قرار داده است که حاکی از همان نکتهای است که ابطحی گفته بود. او دنبال حسن حبیبی معاون اول خودش بود چراکه اگر شخص دیگری خارج از کابینه وی برسر کار میآمد، علت مشکلات را بر گردن دولت سازندگی میانداخت و این برای هاشمی خوشایند نبود.
بخشی از یادداشتهای روزانه فائزه هاشمی به شرح زیر است: "بابا اعتقادی به حمایت از خاتمی نداشت. به دو دلیل که البته تحلیل من است. یکی بخاطر اینکه بابا به وحدت خیلی معتقد است و دوم بخاطر اینکه چپها دور و بر ایشان را گرفتند."(30 دی 75)
"نزد آقای حبیبی رفتم تا در مورد کاندیداتوری و حضور ایشان در انتخابات صحبت کنم؛ به دلایل زیر: یکم اعلام تمایل رهبری برای کاندیداتوری ایشان، دوم خطر جدی تقابل جامعه روحانیت و مجمع روحانیون در صورت پیروزی آقای ناطقنوری یا آقای خاتمی، سوم نزدیکی ایشان به آقای هاشمی و آمادگی مردم طبق نظر سنجیها برای رای به ادامه این فکر و اینکه تبلیغ ایشان کار زیادی نمیخواهد. چهارم، ادامه برنامه آقای هاشمی. ایشان نگرانی داشت که با کاندیداتوریاش حمله به ایشان از اکنون آغاز شود و حمله به سازندگی را دنبال بیاورد."(11 اسفند 75)
هاشمی رفسنجانی از اواخر سال 75 بهدنبال این بود که حسن حبیبی یا علیاکبر ولایتی را برای ادامه راه دولتش کاندیدا کند
خاطرات فائزه هاشمی نشان میدهد برخلاف تحلیل کارگزارانیها، دعوت از حسن حبیبی برای انتخابات نه از سوی جناح راست بلکه دغدغه شخصی خود آن مرحوم بوده تا دولتش ادامه پیدا کند. با امتناع حبیبی از نامزدی در انتخابات، هاشمی به ناچار روی به دو گزینه دیگر باب طبع خود میآورد: حسن روحانی و البته علی اکبر ولایتی که چندان مورد حمایت هاشمی واقع نمیشود. "درباره کاندیداتوری آقای ولایتی، بابا اعتقاد داشت که چون از نظر سیاسی با جناح راست است، نخواهند گذاشت که کاندیدا شود ولی از نظر فکری معتدل است."
11 اسفند حسن روحانی و 17 اسفند 75 نیز آمدن حبیبی کاملا منتفی میشود و هاشمی از اینجا به بعد باید بین دو گزینه یکی را انتخاب کند. سید محمد خاتمی وزیر فرهنگ مستعفی هاشمی و عضو مجمع روحانیون مبارز و دیگری علیاکبر ناطق نوری رئیس مجلس و عضو جامعه روحانیت مبارز!
برخلاف تحلیلهای روزنامه سازندگی که معتقدند هاشمی راه را برای خاتمی هموار کرد اما وی دلخوشی از چپها نداشت. "بابا خطر چپها را کمتر از راستها نمیداند. انحصارطلبیها و کارهای بدشان(راستیها) را گفتیم. بابا گفت اینها را از چپیها یاد گرفتهاند."(17 اسفند75) "با بابا در مورد ملاقاتش با کارگزاران صحبت کردم که بابا گفت به دلیل اینکه نمیخواهم از کاندیدایی حمایت کنم و ملاقات با من به معنی مشخص شدن این امر است. "(19 اسفند 75)
هاشمی نه دنبال کارگزاران میرود و نه کسی از دولتش حاضر میشود تا ادامهدهنده راه او باشد. وی در میان دو گزینه خارج از دولتش به ناطقنوری متمایل میشود. به گفته فائزه هاشمی، پدرش راستها را اجراییتر و کارآمدتر میدید و از طرفی خاستگاه هردونفر از جامعه روحانیت مبارز بود.
به گفته فائزه هاشمی، پدرش ناطق را اجراییتر و کارآمدتر از خاتمی میدانسته و به او رای داده است
بدیهی بود حمایتهای ناطقنوری از دولت هاشمی رفسنجانی بیتاثیر نباشد. حمایتهایی که به گفته ناطقنوری دستآخر به ضررش تمام شد و در خاطراتش مینویسد "وقتی من از سیاستهای اقتصادی دولت و شخص ایشان (هاشمی رفسنجانی) دفاع کردم، میگفتند «پس ناطق که شقالقمری نمیکند و تحولی در کشور ایجاد نمیشود! او هم راه رفسنجانی را ادامه میدهد». طبیعتاً این جریان اثر خود را روی آراء میگذاشت."
موسوی خوئینیها هم میگوید "هیچ علامت و نشانهای در آن زمان وجود نداشت که ثابت کند آقای هاشمی آقای خاتمی را بهتر از آقای ناطق میدانست. آقای هاشمی تصور میکرد آقای ناطق ادامهدهنده همان سیاستها و راهی است که خود داشته است چون آقای ناطق خیلی به آقای هاشمی نزدیک بود".
حالا که 22 سال از دوم خرداد 76 میگذرد و آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در قید حیات نیست، میتوان فهمید برخلاف تحلیل روزنامه سازندگی، هاشمی آن روزها بهشدت در انتخابات دستخالی بود. نه گزینههایی همچون حبیبی و روحانی وارد انتخابات شده بودند و نه تمایلی به خاتمی داشته است و از سر اجبار و اینکه در دولت ناطقنوری کمتر به سیاستهای او نقد شود رای خود را به نام ناطق به صندوق انداخته است.
منبع: مثلث آنلاین