اخبار
  • صفحه اصلی
  • اخبار
  • اعتراف صدام حسین و هنر هاشمی رفسنجانی

اعتراف صدام حسین و هنر هاشمی رفسنجانی

فرمانده جنگ مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی وقتی احساس کرد جنگ از حالت دفاعی خارج شده و رنگ و بوی برادر کشی به خود گرفت، تصمیم به صلح گرفت .

  • تهران
  • دوشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۰

آقای محمود رعیت نژاد از آزادگان سرفراز دوران هشت سال دفاع مقدس و یکی از شخصیت های کتاب معروف « آن ۲۳ نفر» از دیدار خود با صدام حسین می گوید: « صدام در آن جلسه جمله قشنگی گفت : دشمنانِ ما و شما که طاقت برادری ما و شما را نداشتند و می ترسیدند ما و شما امت واحده شویم و در یک جبهه علیه آنها بجنگیم ، جنگ را بین ما شعله ور کردند و ما را به دشمنی با شما واداشتند.

 آنها ما را فریب دادند و به ما وعده دادند که این جنگ شش روزه تمام می شود اما الان ۲۰ ماه است جنگ هنوز ادامه دارد.» 

از این اعتراف به ظاهر کوتاه و تاریخیِ صدام می توان نکات بسیاری از واقعیت ها را استخراج کرد که فعلا به چند مورد بسنده می شود:

۱دشمنان اسلام به خوبی می دانستند در آستانه پیروزی انقلاب اگر دو کشور شیعی ایران و عراق متحد بشوند به ضرر هردو بلوک شرق و غرب در خاور میانه خواهد بود. بنابر این صدام را به تجاوز و تعدی به کشور ایران تحریک کردند و تا آخر هم ، هر دو بلوک با تجهیزات نظامیِ مدرن از وی حمایت نمودند.

۲صدام به اعتراف صریح خود ، فریب دشمنان را خورد ، ولی چون تا مرفق در باتلاق گیر کرده و از طرفی گرفتار کبر و غرور بود، نتوانست خود را از آن منجلاب بیرون آورد؛ اما فریب خوردن از دشمن به قدری روشن و مبرهن بود که چاره ای به جز اعتراف نداشت.

۳از سوی دیگر ما ایرانیان مجبور به دفاع از انقلاب ، وطن و ناموس خود بودیم و چاره ای جز این نداشتیم ، اما فرمانده جنگ مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی وقتی احساس کرد جنگ از حالت دفاعی خارج شده و رنگ و بوی فرسایشی و برادر کشی به خود گرفته است به رغم فرمایش و تاکید حضرت امام مبنی بر « جنگ ، جنگ تا رفع فتنه درعالم » تصمیم به صلح گرفت و امام را هم برای این اقدام سرنوشت ساز قانع کرد و البته امام نیز برغم تلخی ، از آن به جام زهر تعبیرآورد و پذیرفت.

۴این که یک فرمانده در میان بحبوحه جنگ به اشتباه بودن ادامه راه متوجه شود و از آن منصرف گردد ، تنها از شخصیت های ممتازی مانند هاشمی بر می آید و این در واقع هنر هاشمی بود که او را با دیگران جدا می کرد حتی به حضرت امام پیشنهاد می کند ، حاضر است به خاطر انتخاب این تغییر محاکمه و اعدام بشود

۵نامه هایی که میان صدام و آیت الله پیرامون صلح مبادله شده ، بهترین سند و دلیل است که می توان با دیکتاتورهای دنیا مذاکره کرد و به گفت و گو نشست و آنها را تسلیم منطق نمود ، لیکن نیاز به مدیریت ، سعه صدر ، تیزهوشی و صبوری ویژه دارد و از دست هر کسی ساخته نیست.

۶فرق مرحوم هاشمی با دیگران این بود که هاشمی فرزند زمان خویش بود و مقتضیات زمان خویش را به خوبی و درستی می شناخت و نسبت به آن حوادث واقعه موضع مناسب و متفاوت اتخاذ می کرد و به قول شهید سرباز سلیمانی برای هر رخدادی تاکتیک های مخصوص خود را داشت. به عبارت روشن تر او هرگز خود را اسیر اوضاع و شرایط زمان خود نکرد ، مثل بعضی ها خیال می کردند که تا قیامت باید با صدام جنگید اما او همیشه اوضاع و شرایط را به نفع کشور و مردم مدیریت کرد و تغییر داد ، بلی این هنر منحصر به فرد هاشمی بود.

او زمان جنگ پوتین به پا کرد و در جبهه ها حاضر شد که حسودان و مخالفانش که از گود نشینانِ نق بزنِ بودند می گفتند :« آخوند نباید لباس جُندی بپوشد» وقتی هم لباس صلح به تن کرد و سردار صلح شد، همان های نوعی گفتند که هاشمی به امام جام زهر نوشانید ، اما وی بی اعتنا به این بی هنری ها تنها به وظیفه تاریخی خود فکر و عمل کرد و هرگز از این هیاهوها نهراسید. این شاخصه ها و امتیازات ، هاشمی را از دیگران به راحتی جدا می کرد و به او شخصیت دیگری می داد

 ۷در ماجرای معروف جنگ خلیج فارس سال ۱۳۶۹ که آمریکا به عراق حمله کرد ، بعضی از شخصیت های اصولگرا و اصلاح طلب در صدد حمایت از صدام برآمدند و گفتند سوار تانک شده و کنار صدام با آمریکا و اسرائیل خواهند جنگید ، اما هاشمی عصر شنبه بیستم مرداد ، در جلسه شورای عالی امنیت ملی بی طرفی ایران در این جنگ خانمانسوز را به تصویب رسانید و در همان شب به بیت رهبری رفت و موافقت ایشان را هم گرفت و با این موضعِ مدبرانه و عاقلانه کشور و انقلاب را از یک تهدید و چالش جدی به سلامتی عبور داد که اگر مدیریت وی نبود ما حتما یک بار دیگر به یک جنگ چندساله دیگر البته این بار با آمریکا گرفتار می شدیم.

۸هاشمی بعد از جنگ ، تنها به روابط ایران و عراق شیعی که بسیار هم مهم بود بسنده نکرد ، به سراغ عربستان سنی هم رفت که چند سال بود به سبب همین جنگ و بعد کشتار زائران خانه خدا ، رابطه اش با ایران به سردی گراییده و در نهایت قطع شده بود. به رغم این که حضرت امام فرموده بود « ما اگر از صدام و آمریکا بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت» ، اما در سایه تدبیر ستودنی هاشمی و موافقت امام این ارتباط برقرار شد و زائران بعد از چند سال محرومیت به مکه و مدینه اعزام شدند.

اما هاشمی به این حد قانع نشد در نگاه وی عربستان جایگاه خاص خود را داشت ، او معتقد بود اگر ایران و عربستان رابطه حسنه داشته باشند ، خاور میانه از حیاط خلوت بیگانگان خارج می شود و این هم شدنی هست ، هاشمی سال ۱۳۷۰ در حاشیه اجلاس سازمان های اسلامی در داکارِ سنگال با ملک فهد پادشاه عربستان دیدار کرد و درهمان جلسه به روابط میان دو کشور تحرک و حیات دوباره بخشید . سپس سفرهایی که به عربستان کرد برای اولین بار درب زیارتگاه بقیع به روی زائران ایرانی و حتی خانم ها گشوده شد ، وی دیداری که از مناطق تاریخی و شیعی فدک داشت با خود فیلم بردار برد و از چشمه فاطمه سلام الله علیها و جاهای مهم دیگر فیلم ، عکس و گزارش تهیه کرد و آن را به اقصی نقاط عالم مخابره نمود.

اما افسوس که حاکمیت جریان انحرافی به سرکردگی یک فرد مرموز و نامیزان ، تفکر صلح جویانه ، مقتدرانه و میانبرهاشمی را به انزوا برد و ما دوباره گرفتار تنش ها ، درگیری ها و خونریزی ها در منطقه خاور میانه شدیم

در پنجمین سالگرد عروج ناگهانی این شخصیت بزرگ به شدت حسرت خاطرات شیرین دوران سازندگی ایشان را می خوریم ، به روح پر فتوحش سلام و درود می فرستیم و بسیار دل تنگ افکار ، اندیشه ها و خطبه های پرصلابتش هستیم.