در میان شخصیت های تراز اول کشور، فراوان بودند کسانی که از دوران مبارزه و بعدها در دوره های مختلف انقلاب و به خصوص دفاع مقدس، همراه و حتی هم زبان بودند در بیان سیاست های جمهوری اسلامی و حوزه های علمیه، اما از قدیم گفته اند که «همدلی از هم زبانی بهتر است.»
آیت الله هاشمی رفسنجانی و آیت الله شیخ نورالله طبرسی، دو شخصیت حوزوی انقلاب و دو امام جمعه از طرف امام راحل در شهرهای تهران و ساری بودند که یکی در سال ۱۳۵۹ و دیگری در سال 1360 مشغول ترویج اندیشه های اعتدالی خویش در سنگر نماز جمعه شده بودند و شگفتا که وجوه مشترک زندگی آنها قابل تامل است.
هر دو در روستا متولد شدند، یکی در روستای بهرمان از جلگه نوق در استان کرمان و دیگری در روستای سوچلمای نکا در استان مازندران. هردو تا نوجوانی در مکتبخانه های روستای خویش درس های رایج آن روزگاران را می خواندند، یکی تا 14 سالگی و دیگری تا 12 سالگی.
هر دو از مکتب علمی و حوزوی قم و در محضر استادانی چون آیات اعتمادی، فشارکی، فاضل لنکرانی، مشکینی، سلطانی طباطبایی، امام خمینی و بروجردی ارتزاق روحی کردند که وقتی دست به قلم بردند تا افکار خویش را نوشتاری کنند، یکی «مکتب تشیّع» ، « زندگینامه سیاسی اهل بیت (ع) » و «آزاد اندیشی دینی» را و دیگری «پروا پیشگان در کلام امیرالمومنین»، «خطبه متقین» و « آیینه هدایت» را از خویش به یادگار گذاشتند.
نقطه پیوند فکری دو بزرگوار، ضدیت با استکبار و استبداد بود، به گونه ای که از آغاز نهضت روحانیت به صف مبارزه با ابرقدرت های ظالم داخلی و خارجی پیوستند و با هدایت فکری تظاهرات مردم و حضور در تمامی فعالیتهای سیاسی مرسوم و متداول، از پیشگامان عرصه مبارزه محسوب میشدند و هر دو از دست اندرکاران مراسم استقبال از امام خمینی (ره) به قم پس از فاجعه مدرسه فیضیه در سال 1342 بودند که بلافاصله بازداشت و زندانی شدند.
انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید، یکی در سطح ملی و دیگری در سطح استانی، سکاندار مسولیت های خطیر بودند و علاوه بر حضور فرماندهانه و مسئولانه در جنگ، خطبه های جمعه هر دو شخصیت، آرام کننده فضای روحی مردم در جامعه متلاطم بود و چنان در نقطه اعتدال، چون سرو ایستاده بودند که شلاق های زهرآگین توهین و تهمت افراطیون و تفریطیون گاهی قربه الی الله!! آنها را می نواخت.
هر دو در مکتب علوی و از خطبه های معتدلانه مولا علی (ع) آموخته بودند که «الیمین و الشمال مضله و الطریق الوسطی هی الجاده، علیها باقی الکتاب و آثار النبوه و منها منفذ السنه و الیها مصیر العاقبه؛ راست و چپ، راه ضلالت است و راه میانه تنها جاده و راه رسیدن به تکامل و فلسفه ی آفرینش است.»
هر دو بزرگوار که به نوبت از چپ ها و راست های کشور توهین و تهمت شنیده بودند، همیشه در سخنرانی ها و جلسات، از سرنوشت عبرت آموز منحرفین به ورطه افراط و تفریط می گفتند و این کلام رهبر مظلومان عرصه سیاست را گاه با سکوت و گاه در کلام فریاد می زدند که « و اخذوا یمینا و شمالا ظعنا فی مسالک الغی و ترکا لمذاهب الرشد؛ گرایش به راست و چپ، کوچ کردن در راههای ضلالت و رها کردن راههای رشد و هدایت است.»
وقتی نوبت به سازندگی شد، هر دو کمر همت را بستند، یکی برای آبادانی همه شهرهای کشور و دیگری برای شهر سوسنگرد و بعدها در تمام سال هایی که میانه روی جرم بود و نان به نرخ روزخورها، از هر تنور گرم برای نان و نام استفاده می کردند، این دو بزرگوار هربار با آرای معنادار حوزه های انتخابیه خویش برای مجلس خبرگان انتخاب می شدند و در تمام دوره های خبرگان، همراهی، هم فکری و همدلی آنان زبانزد بود؛ چون هم براساس اصول خویش، ثبات تصمیم گیری داشتند و هم اصلاح امور را حتی با نگاه فقهی و بر اساس اجتهاد پویا و به روز، ضروری می دانستند، ولو اگر برای حفظ حرمت مردم مومن لازم بود که کناره بگیرند و عجبا که برای سکوتشان، مقاله و تحلیل می نوشتند و داستان سرایی می کردند.
برای سند تمام بندها و جملات بالا، می توان با تکرار آن مصرع شعری مولوی که « آفتاب آمد دلیل آفتاب» به سخنان آیت الله طبرسی در باره آیت الله هاشمی رفسنجانی رجوع کرد که اولاً در رثای هاشمی رفسنجانی گفته بودند: « مرگ راهی بی پایان است و همه ما باید از مرگ انسانهای متقی و پارسا درس بیاموزیم و انجام کار خیر در جامعه سبب میشود تا انسان با مرگ سفید از دنیا برود.» و بعدها هر جا و هر وقت فرصتی و تریبونی می یافت، «خبر درگذشت ناگهانی حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی را یکی از تأثرانگیزترین خبرهای پس از ارتحال امام راحل» می خواند و به بیان ویژگی های آیت الله هاشمی رفسنجانی می پرداخت که « مرد ترویج معارف قرآن و فرهنگ دینی است.» ، « یک فرد دیندار روشنفکر است.» ، « همواره در بحرانها و شرایط حساس تصمیم گیری های درستی داشت.» ، « سیاستمدار بزرگ قرن است» ، «موجب عزت و آبروی ایران اسلامی شده است.» ، « یکی از ارکان رکین نظام جمهوری اسلامی» و «شناسنامه انقلاب اسلامی است.»
مطمئناً یاد این دو یادگار حوزه های علمیه که از مصادیق بارز و روشن تلفیق دیانت و سیاست بودند، برای همیشه در تاریخ ایران، استان کرمان و استان مازندران جاودان خواهد ماند و نامشان چون ستاره خواهد درخشید، انشالله.