عباس موسایی فعال سیاسی اصلاحطلب
چهار سال از رحلت آیتا... هاشمی رفسنجانی (رضوان ا... تعالی علیه) میگذرد. وزن ایشان در فضای سیاسی کشور، بالاخص از زمان استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران تا روز رحلت بهگونهای بوده است، که هیچ تصمیم مهمی در این دوران بدون او اتخاذ نمیشد. ردپای عقلانیت سیاسی یا آنچه ایشان اعتدال مینامیدند، در گفتار و کنش این سیاستمدار آیندهبین مشهود است. بدیهی است که آیتا... هاشمی نیز بهسان هر سیاستمدار دیگر قدیس نبود؛ که صدالبته میدان سیاست، میدان قدیسان نیست. سیطره خوانشی که سیاست را فضیلت میدانست و از دولت شهرهای باستانی تا قرن ۱۵ بر سپهر اندیشه سیاسی حاکم بود، با ظهور نیکولو ماکیاولی در ایتالیا و سپس توماس هابز در انگلستان، ترک برداشت و علاوه بر فضیلت، سایر خصائل انسانی به سیاست ورود پیدا کرد. آیتا... هاشمی از دل اسلام سیاسی به قرائت و رهبری بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی، سر برآورد، اما در گذر زمان و در مواجهه با آنچه واقعیات بیرونی بر امر سیاسی تحمیل میکرد، مسیری تکاملی از آرمانگرایی انقلابی تا پراگماتیسم سیاسی را طی کرد؛ بهگونهای که زندگی سیاسی هاشمی را میتوان تکامل پراگماتیسم و عملگرایی در اسلام سیاسی شیعی توصیف کرد. به موازاتی که اصول و مبانی اسلام سیاسی در بستر زمان و واقعیات برسازنده سیاست، دچار چالش و مواجههای نو با پدیدههای جدید میشد، هاشمی به عنوان عقل مصلحتسنج نظام سیاسی، در عبور از این مواجهات، کارگردان و بازیگری قابل و شایسته مینمود. گفتنی است که این عقلانیت و پراگماتیسم، پاسخ به واقعیات سیاسی در دوران مختلف بود و در هر دوران در قاب و قالبی جدید رخ مینمود. به زبان دیگر پراگماتیسم هاشمی، پراگماتیسمی دگماتیستی نبود، بلکه پراگماتیسمی پویا بود که کشتی نظام سیاسی را به سمت عبور از بحران هدایت میکرد. این گزاره اما هرگز به معنای نادیدن و برنتابیدن نقدهای وارد بر کنشهای گفتاری و کرداری این سیاستمدار بزرگ نیست، که خود ایشان نیز در رفتارهای پسین خود، هاشمیای جدیدتر از هاشمی دیروز بود. سخن حول مشی، منش، گفتمان و رفتارهای سیاسی آیتا... هاشمی بسیار است. شاید بتوان کلیدواژه و مفهومی را که سیاست به قرائت هاشمی توصیف و تبیین میکند، مفهوم اعتدال دانست. او جایی ایستاد بود که معطوف به اصول انقلاب، مصالح کشور، نظم و امنیت کشور و ثبات جمهوری اسلامی ایران سیاستورزی میکرد. اعتدال به قرائت آیتا... هاشمی را میتوان مخرجمشترک این اصول در بستر و اقتضای زمان تعریف کرد. اعتدال هاشمی به مرور زمان رنگ و بوی مصلحانهتری پیدا میکرد، اما هرگز از اصول بنیادین فاصله نمیگرفت. اصولگرایانه بود، اما به مرور زمان رنگ و بوی حقوق ملت و مصالح ملی در آن غلظتی بیش از پیش پیدا میکرد. میانهروانه بود تا شاکله نظم بروکراتیک کشور را دچار شوکهای ویرانگر نکند. فقدان آیتا... هاشمی به اندازه نقش پررنگ دوران حیاتش و به اندازه وزن سیاسی منحصربهفردش در زمان رحلت، برای جمهوریت، اسلامیت و منافع ایران خسرانآور بوده است. آنچه اما بعد از او بیش از هر چیز بیمحتوا شد، مفهوم و منش اعتدالی بود. مشی و منشی که به هم این هم آنی، نه این و نه آنی معنا یافت. احیای اعتدال به قرائت آیتا... هاشمی، وظیفه و رسالت تاریخی جریانی است که خود را به مشی و مرام ایشان وفادار میماند. برای تثبیت نظم و ساختار کشور، ایران عزیز بیش از هر زمانی به لنگرگاههای استوار و طمأنینهآفرینی چون هاشمی نیاز دارد.