ورود امام به شهر قم ]در تاریخ 10 اسفند 1357[، همانند ورودشان به ایران، شکوهمند و به یاد ماندنی بود. نزدیک به یک میلیون زن و مرد، که از همه جا در آنجا جمع شده بودند، کیلومترها در مسیر حرکت امام و به شوق دیدار ایشان تجمع کرده بودند. عطر و گلاب میپاشیدند. اسپند دود میدادند. گوسفند قربانی میکردند و خلاصه به گُمانم کسی در این روز به دور از این دایره عشقِ مراد و مریدی نبود. حتی مراجع معظم تقلید نیز که عمومآ در چنین برنامههایی حضور ندارند، برای استقبال آمده بودند. در این روز، امام به محض ورود به شهر قم در مدرسه فیضیه حاضر شدند و در نطقی از مردم تشکر کردند و فرمودند: "ما باکی از شهادت نداریم. شما ملت ایران که با خون خود و با جوانهای خود اسلام را بیمه کردید، دست اجانب را قطع کردید، شما بر همه ما منت دارید، من از همه شما منت میکشم. من خادم همه شما هستم" و آن گاه با اشاره به مسائل کشور، افزودند: "مهم این است که این خرابههایی که برای ما گذاشتهاند به همت والای شما با همت عظیم ملت ایران، آباد شود". ایشان همچنین بر این خواسته تاکید کردند: "آن که ملت ما میخواهد جمهوری اسلامی است، نه جمهوری فقط، نه جمهوری دموکراتیک، نه جمهوری دموکراتیک اسلامی، ]فقط [جمهوری اسلامی". در فرازی از این سخنرانی، امام به فرمانی اشاره نمودند که به موجب آن اموال خاندان پهلوی مصادره و مسئولیت آن به شورای انقلاب واگذار شده بود و فرمودند : "من در این آخر که میخواستم از تهران خارج شوم، دستور دادم که تمام املاک و دارایی سلسله منحوس پهلوی و تمام دارایی آن اشخاصی که وابسته به او بودند و این ملت را چاپیدند، مصادره شود و... برای کارگرها، برای مستضعفین و برای بینوایان، هم خانه بسازند و هم زندگی آنها را مرفه کنند...." در همین روز و فردای آن، امام به دیدار جمعی از مراجع رفتند و با آنها به مذاکره و گفتوگو نشستند و این البته در حالی بود که از وقتی ایشان از پاریس آمدند تا آن روز به جز آقای آیتالله خوانساری که در تهران بودند، کس دیگری از آقایان، برای ملاقات و دیدار ایشان به تهران نیامد؛ البته شاید امام هم به خاطر تبعات و مسائلی که در غیر این حالت ممکن بود پیش بیاید، از این وضع راضیتر بودند. این گونه دیدارها تقریبآ تا آخرین روزهایی که امام در قم بودند، ادامه داشت و مهمترین نتیجه آن، بیاثر کردن تلاش دشمنان انقلاب و اسلام در ایجاد شائبه اختلاف در بین این بزرگان بود.منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری