مقالات
  • صفحه اصلی
  • مقالات
  • از «مرگ بر بازرگان» تا «مرگ بر روحانی»

از «مرگ بر بازرگان» تا «مرگ بر روحانی»

  • یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹
شاید آقای روحانی هم همچون آقای هاشمی رفسنجانی،و همچون بسیاری از مسئولینِ دیگرکه در برابر شعار مرگ بر مخالفین سیاسی‌شان سکوت رضایت‌مندانه‌ای هم می‌کنند، و ای‌بسا، لبخندی هم بر لب می‌آورند، هیچوقت تصور نمی‌کردند که روزی ممکن است علیه آنان هم همان شعار داده شود.

صادق زیباکلام در یادداشتی نوشتدر پنج‌سالی که با مرحوم هاشمی رفسنجانی گفت‌وگو می‌کردم (هاشمی بدون روتوش، چاپ ششم، انتشارات روزنه، ۱۳۹۷)، یکی از پرسش‌هایم از ایشان، پیرامون سکوت‌شان در قبال شعار «مرگ بر بازرگان» در نماز جمعه  تهران، در ابتداء انقلاب بود. بایشان عرض کردم شما آنزمان در اوج قدرت بودید اما تنها واکنش‌تان آن بود که گفتید «ایشان مستحق شعار مرگ نیستند». مقصودتان آن بود که ایشان از خط انقلاب فاصله گرفته‌اند، اما مجازات‌شان در حد مرگ نیست. و هیچ اقدام دیگری در مقابله با تندروها نکردید. از ایشان پرسیدم که اگر شما آنروز که قدرت داشتید، در برابر شعار مرگ بر دیگران می‌ایستادید، تصور نمی‌کنید که سی‌سال بعد، در همان نماز جمعه، شعار «مرگ بر هاشمی» داده نمی‌شد؟

سی‌سال بعد، در همان نماز جمعه، شعار «مرگ بر هاشمی» داده شده، با این تفاوت که امام جمعه تهران، سکوت کامل اختیار نمود و دست کم باندازه آقای هاشمی رفسنجانی هم واکنش نشان نداد. فی‌الوقع با سکوتش به تندروها گفت: «آفرین، من خشم انقلابی شما را درک می‌کنم

حسن روحانی هم در قبال شعار «مرگ بر هاشمی»، همان سکوتی را کرد که هاشمی رفسنجانی، سی‌سال قبلش، در قبال شعار «مرگ بر بازرگان» کرده بود. علیرغم رفاقت سی‌سالۀشان، و علی‌رغم آنکه هاشمی رفسنجانی او را به‌خیلی جاها رسانیده بود، مع‌ذلک محض آنکه خاطر تندروها مکدر نشود، او هم همچون هاشمی رفسنجانی، سکوت کرد.

شاید آقای روحانی هم همچون آقای هاشمی رفسنجانی، و همچون بسیاری از مسئولینِ دیگرکه در برابر شعار مرگ بر مخالفین سیاسی‌شان سکوت رضایت‌مندانه‌ای هم می‌کنند، و ای‌بسا، لبخندی هم بر لب می‌آورند، هیچوقت تصور نمی‌کردند که روزی ممکن است علیه آنان هم همان شعار داده شود.

چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج      گر رساند بر فلک، باشد همان دیوارکج.