ادبیات در دورۀ هاشمی رفسنجانی
رضا بیات
سال ۱۳۶۸-۱۳۷۵ (دوره هاشمی، توسعه اقتصادی):
به چند دلیل فرهنگ، ادبیات و هنر این دوره غنای قابل توجهی دارد و شاید ارجمندترین دوره فرهنگی پس از انقلاب محسوب شود: نخست: پایبندی جامعه به آرمانهای صدر انقلاب، دوم: پایان یافتن هیجانات جنگ و فرصت یافتن برای کارهای عمیق و بنیادین، سوم: پخته شدن هنرمندان نسل اول انقلاب، چهارم: نقد جامعه و خود که از بهترین دستمایهها برای خلق اثر هنری غیر شعاری است؛ توضیح اینکه نقد دیگران و شعر جنگ اغلب به سمت شعار کشیده میشوند؛ اما نقد خود حالت درونگرایانهتری دارد و استعدادش برای شعار شدن کمتر است. پنجم: حرکت به سوی مفاهیم انفسی و درونی مثل عشق و عرفان.
شاخصههای مهم فرهنگی این دوره عبارتند از:
۱. فقدان امام و جنگ:
فرهنگ:
پس از پایان جنگ و فوت امام، فضای معنوی و شور انقلابی جامعه به شدت افول میکند. شاید مهمترین عامل تأثیرگذار بر این دوره همین نکته باشد که البته مربوط به مرحوم هاشمی نیست؛ بلکه شرایط خاص زمان ریاست ایشان است.
آنچه که به سیاستهای هاشمی مربوط است، حرکت به سوی رفاه است که از سوی دلبستگان آرمانهای صدر انقلاب، دنیوی شدن و فاصله گرفتن از معنویات است و آن را تحمل نمیکنند.
ادبیات:
شاعران انقلابی که از سویی یتیم امامند و از سویی جامانده کاروان شهدا، حسرتزده به جامعه مینگرند و با دیدن تحولات جامعه لب به اعتراض میگشایند. اما جامعه راه خود را میرود و این اعتراضها مشکلی را حل نمیکند و مسیری را تغییر نمیدهد؛ بنابراین معترضان کم کم سرخورده و مأیوس میشوند. این قشر مأیوس معمولاً به عوالم درون پناه میبرند؛ چنانکه دفاتر شعر قیصر امینپور به ترتیب سال چاپ درونگراتر میشوند و بیشتر رنگ و بوی عرفانی میگیرند. مقایسه «در ملکوت سکوت» که آخرین اثر حسینی است، با «همصدا با حلق اسماعیل» او که در ایام جنگ منتشر شده بود، عمق این دگرگونی را نشان میدهد.
او که روزگاری سروده بود:
ذوالجناح رزم را گاه سحر زین میکنم میروم آنجا که نای نینوا میخواندم
یا علی گویان سرود لاتخف سر میدهم کز نجف آنک علی مرتضی میخواندم[۱]
در ادوار بعدی با طنزی گزنده و تلخ وضع جامعه را چنین تشریح میکند:
«شاعری قبله نما را گم کرد/ سجده بر/ مردم کرد!»
«شاعری/ وام گرفت/ شعرش آرام گرفت»
«شاعر تشنه/ ز دریا میگفت / اهل بیت سخنش را/ به اسارت بردند»[۲]
و در پایان کار به این نقطه میرسد:
«پیش از دیدار/ از واژههای مشمول/ سان میبینم/ دفترچهها را / حاضر میکنم/ خدمت/ خیانتی است باژگونه»[۳]
«بدون اطلاع قبلی/ دم در بیمارستان شهید میشوم/ نگهبانی دست مرا میگیرد / و به سمت بهشت میبرد! / به غرفههای ستاره و گل/ قدم مینهم/ جامهای بهشتی/ یکبار مصرف است/ سیگاری روشن میکنم/ و خاکسترش را در ملکوت میتکانم»[۴]
اشعار این سه دوره حسینی، علاوه بر محتوا، در موسیقی شعر نیز افت شدیدی پیدا میکنند و سرودههای این شاعر مصداق بارزی از تناسب فرم و محتوا میتواند باشد.
سینما و تلویزیون:
به نظر میآید که تلویزیون همچنان میخواهد فضا را شبیه دهه پیشین نگه دارد. برنامههایی مثل روایت فتح میکوشند فرهنگ دفاع مقدس را زنده نگاه دارند. سید مرتضی آوینی شهید همین راه است
آرامش و سازندگی:
فرهنگ:
دوره ۸ ساله ریاست جمهوری آیتالله هاشمی رفسنجانی «دوران سازندگی» نامیده میشود. شور و هیجانات ناشی از جنگ فروکش کرده و آرامش، فرصت کارهای عمیق و زیربنایی را فراهم میکند. در عرصههای مختلف زیرساختهای بسیاری ساخته میشود؛ در اقتصاد، سد و فرودگاه و ... افتتاح میشود، در عرصه آموزش دانشگاه آزاد رشد چشمگیری دارد و در عرصه فرهنگ فیلمها و کتابهای تأثیرگذار و ماندگار بسیاری تولید میشود.
ادبیات:
زبان شعر در این دوره نیز فاخر و رسمی است؛ البته درشتناکی زبان سالهای نخستین را ندارد و نمیتوان توقع داشت قصایدی از جنس سرودههای اوستا و حمید سبزواری در این دوره دیده شود. هر چند که علی معلم در دشوارگویی همچنان راه خود را میرود و حتی دشوارتر از پیش میسراید.
سبکهای شعری این دوره نسبت به سالهای قبل اندکی متفاوت میشوند. سبک نوگرای حوزه هنری خودش را پیدا میکند و از تمرینهای خام پیشین به پختگی زبان امینپور و حسینی و محمودی میرسد[۵]. اینان زبانی نرم و امروزین را یافتهاند که با بینشی نو و متعادل تلفیق شده است. آرامش پس از جنگ، فضا را برای نگاهی انفسیتر آماده کرده است و محمودی و امینپور به خوبی از این فضا استفاده میکنند؛ اما حسینی تا حدود زیادی آفاقی باقی میماند و به همین خاطر شعرش بیش از دو نفر دیگر رنگ و بوی دهه پیش را دارد.
منزوی با شعر عاشقانه، دری نو به شعر پس از انقلاب میگشاید. نوع بیان و سبک آمیخته او – که از هر فرهنگ و سبکی نشانی با خود دارد- زمینهساز غزل نو میشود که در سالهای بعد سر بر میآورد.
تلاشهایی هم برای احیای سبک هندی دیده میشود که در دورههای بعد به بار مینشیند.
سینما و تلویزیون:
مخملباف در آغاز این دوره شروع «نوبت عاشقی» (۱۳۶۹) را اعلام میکند؛ کاری که منزوی در عالم شعر انجام میدهد و در سال ۱۳۷۱ «با عشق در حوالی فاجعه» را منتشر میکند و در طول دهه ۷۰ چندین کتاب شعر عاشقانه دیگر روانه بازار میکند.
کارنامه مخملباف در این دوره، بیشتر به همین گسترش رفاه مرتبط است:
نوبت عاشقی (۱۳۶۹)، شبهای زایندهرود (۱۳۶۹)، ناصرالدین شاه آکتور سینما (۱۳۷۰)، هنرپیشه (۱۳۷۱)، سلام سینما (۱۳۷۳)، گبه (۱۳۷۴)، نون و گلدون (۱۳۷۴).
چنان که دیده میشود، ابتدا دغدغه عشق به سراغ مخملباف میآید و بعد خود سینما که این هر دو از نیازهای ثانویه است و مربط به دورهای است که ثبات و رفاه نسبی حاکم شده است.
حاتمیکیا هم به شیوه خودش پای عشق را به میان میآورد. فیلمهای او در این دوره عمدتاً به روابط انسانی خانوادههای رزمندگان و جانبازان و تبعات انسانی – عاطفی جنگ میپردازد:
وصل نیکان (۱۳۷۰)، از کرخه تا راین (۱۳۷۱)، خاکستر سبز (۱۳۷۲)، برج مینو (۱۳۷۴)، بوی پیراهن یوسف (۱۳۷۴).
منابع:
۱. در ملکوت سکوت. حسینی، سید حسن. تهران: انجمن شاعران ایران، ۱۳۸۵.
۲. نوشداروی طرح ژنریک. حسینی، سید حسن. تهران: سوره مهر، ۱۳۸۳.
۳. هم صدا با حلق اسماعیل. حسینی، سید حسن. تهران: سوره مهر. چ پنجم. ۱۳۸۸.
۴. تنفس صبح. امینپور، قیصر. تهران: حوزه هنری. چ دوم.
۱۳۶۴٫۵. آیینههای ناگهان. امینپور، قیصر. تهران: افق. چ دهم. ۱۳۷۲.
۶. با عشق در حوالی فاجعه. منزوی، حسین. تهران: پاژنگ. چ دوم. ۱۳۸۴.
منبع: الفیا
پانوشتها:
[۱] همصدا با حلق اسماعیل، ص ۳۲.
[۲] نوشداروی طرح ژنریک، صص ۲۰-۲۱.
[۳] در ملکوت سکوت، ص ۶۷.
[۴] همان، ص ۹۵.
[۵]- مقایسه دو دفتر شعر امینپور، «تنفس صبح» و «آیینههای ناگهان» انفسیتر شدن نگاه را بهخوبی نشان میدهد.