مقالات
  • صفحه اصلی
  • مقالات
  • اخلاق اجتماعی در عرصه سیاست ورزی ایت الله هاشمی رفسنجانی -- مقاله سید علی نقی ایازی

اخلاق اجتماعی در عرصه سیاست ورزی ایت الله هاشمی رفسنجانی -- مقاله سید علی نقی ایازی

همایش «بررسی شخصیت، آراء و اندیشههای اخلاقی آیت الله هاشمی رفسنجانی» --- قم

  • چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۶
بزرگداشت دانشمندان و سیاستمدارانی که اقدامات شایسته‌ای در ابعاد دینی، ملی و منطقه‌ای انجام داده‌اند، ترویج فرهنگ اصیل انسانی و اسلامی است که می‌تواند در فرآیند معرفی الگو به جامعه تلقی شود. مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از آن دست سیاستمدارانی است که از آغاز قیام انقلاب اسلامی در کنار مرشد و رهبر خویش بوده و در این مسیر صعب العبور سختی‌های بسیاری را به جان خریده تا بتواند استقلال و آزادی را به هم‌وطنانش ارزانی کند و پس از پیروزی انقلاب نیز عموماً مسؤولیت‌های خطیری را چه به وسیله انتخابات مردمی و یا انتصاب رهبری پذیرفته تا دین خویش را به اسلام و مردم کشورش ادا کند و آنچه او را در این مسیر، متمایز ساخته اخلاق‌محوری او و تبعیت از هنجارهای دینی است. سطور پیش رو با استفاده از تکنیک سرگذشت‌پژوهی به برخی از مؤلفه‌های اخلاقی این عالم فرهیخته در دو بعد یاد‌شده؛ مانند عدالت‌ورزی، سبک زندگی مؤمنانه، تعامل با آحاد جامعه، صبر و مدارا، نوع‌دوستی، نظارت اجتماعی، اشاعه فرهنگ دینداری، حمایت‌های اجتماعی و انسجام‌دهندگی هنجاری وی پرداخته است.

مقدمه

در تحقیقات اجتماعی به منظور کشف حقیقت و دستیابی به ابعاد آن، نیاز به دانش و تسلط بر روش‌شناسی‌های علمی در مسیر تحقیق است. در این مسیر روش‌های متعددی وجود دارد که به تناسب موضوع و پارادایم حاکم بر آن می‌توان از روش خاصی بهره‌مند شد. مطالعه حاضر با توجه به بررسی ابعاد زندگی اجتماعی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از روش سرگذشت‌پژوهی که از طریق مصاحبه و گفت‌وگوی هدایت‌شده به دست می‌آید. (مک نیل، 1376، ص 102)، استفاده خواهد شد. در این روش، وظیفه جامعه‌شناس در مقایسه با داستان‌نویس این است که سرگذشت‌ها را طوری بنویسد که: «ملموس‌تر باشد و بیشتر به مقاصد صاحب سرگذشت اختصاص داده شده باشد تا مقاصد نویسنده کمتر به ارزش‌های هنری اهمیت دهد و بیشتر بیانگر راستین تجربه صاحب سرگذشت و تفسیر جهانی باشد که او در آن زندگی می‌کند. جامعه‌شناسی که سرگذشتی تهیه و تنظیم می‌کند، باید گام‌هایی در جهت تضمین این امر بردارد که سرگذشت او هرچیزی را که می‌خواهیم بدانیم در بر گیرد و هیچ واقعیت یا رویداد مهمی از قلم نیفتد و آنچه واقعی قلمداد می‌شود با مدارک موجود دیگر تطبیق داده شود و تفسیر‌های صاحب سرگذشت به درستی منعکس گردد» (بکر به نقل از مک نیل، 1376، ص 103).

اخلاق اجتماعی  

کنش‌های مبتنی بر ارزش‌ها و هنجارها، بخشی از عناصر فرهنگی است که می‌تواند مبنای شکل‌گیری اخلاق اجتماعی شود. از سوی دیگر، هنجارهای اخلاقی پیوسته در بین آحاد جامعه و نهادهای مدنی در جریان بوده ملاک و معیار باید‌ها و نبایدها را تعیین کرده و انسان اجتماعی را در مسیر و جهت کمال و رشد سوق می‌دهد. از طرفی نباید از این مهم غفلت جست که بستر اخلاق اجتماعی، وجود هنجارهای موجود در یکجامعه است. از آن جایی که جامعه به عنوان یک کل، از تک تک افراد تشکیل شده، می‌تواند به صورت کلی بر روی افراد خود تأثیر فراوانی داشته باشد. انسان‌ها هنگامی که ملزم به رعایت اخلاق اجتماعی شوند، در پرتو آن مسیر سعادت خویش را بهتر می‌پیمایند؛ چنان‌که اگر ناهنجاری‌های جامعه به صورت سنت‌های ناپسند در آیند، اجتماع را از هم می‌پاشند.

این دسته از کنش‌های مبتنی بر اخلاق متأثر از شریعت، عرف، فرهنگ و سایر پدیده‌های اجتماعی است. به عبارتی، نوعی تعامل دو سویه بین این دسته از عناصر با اخلاق وجود دارد که موجب تعالی و ارتقای اخلاقی در عرصه‌های مختلف زندگیاجتماعی می‌شود.

اخلاق اجتماعی یکی از شاخه‌های مطرح در این زمینه و از مهم‌ترین موضوعاتی است که ارتباط آدمیان را با خود، جامعه و تاریخ مطرح می‌سازد؛ زیرا جامعه می‌تواند یک تمدن را بسازد. این شکل از اخلاق در عرصه سیاست، زمینه‌ساز رشد و بالندگی خاص شده، موجب انسجام و همبستگی بین اعضای جامعه خواهد شد. البته صعوبت و دشواری اخلاق در عرصه‌ سیاست را نباید از نظر دور داشت و سزاوار است نسبت به آسیب‌های احتمالی آن مواظبت نمود و زمینه زوال و کمرنگی آن را در این عرصه مد نظر داشت.

بنابراین، نویسنده در این مقاله کوشیده است تا بسترهای ترسیم‌شده اخلاق و هنجارهای دینی حاکم بر آن در عرصه سیاست‌ورزی را واکاوی کرده و جلوه‌های آن را در زندگی اجتماعی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بنمایاند.

بدین منظور، ابتدا مؤلفه‌های اخلاقی که جلوه‌های مشاهده‌پذیر دارد، شناسایی شده، سپس نمونه‌های آن را در زندگی ایشان نمایان ساخته‌ایم. در مواردی نیز اندیشه‌های مبتنی بر اخلاق‌گرایی ایشان بازنمایی شده است.

الف) کنش‌های مبتنی بر اخلاق‌محوری در تعامل با آحاد جامعه

از بسترهای مهم اخلاق اجتماعی، چگونگی روابط طبقه حاکم با مردم است. مسؤولان هر جامعه‌ای، در درونی‌سازی این نوع هنجار اخلاق اجتماعی، تأثیر شگرفی دارند. لذا سزاوار است حاکمان خود، الگوی مردم بوده و در این مسیر مبلغ خوبی‌ها و درستی‌ها باشند؛ زیرا «بر امام وظیفه‌ای نیست، مگر اوامری که از ناحیه خداوند بر دوش او گذارده شده است (این اوامر عبارت است از) رساندن فرامین از راه موعظه و کوشش در نصیحت و خیرخواهی مردم» (نهج البلاغه، خطبه 107).

رویه و منش مرحوم آقای هاشمی در سفرهای استانی و دیدار با عامه و طبقات مختلف اجتماعی به منظور پیگیری مطالبات و خواست‌های مردم، او را فردی کم نظیر و متمایز از دیگران کرده بود. لذا «یکی از برنامه‌های ثابت او سفرهایی بود که برایپیگیری سازندگی و وضعیت توسعه استان‌ها انجام می‌شد. او می‌گوید این سفرها سفرهایی کاری بود و سخنرانی در ردیف اول اولویت‌های این سفرها نبود. علاوه بر سفرهای رسمی، گاه برای پیگیری یک پروژه بارها به صورت غیر رسمی به یک استان سفر می‌کرد.» (شیرعلی نیا، 1395، ص 624).

کتاب روایتی از زندگی و زمانه اکبر هاشمی رفسنجانی نمونه‌هایی از سفرهایاستانی دوران ریاست جمهوری ایشان را گزارش کرده که تقید بر پیگیری‌ها و بازدید از پروژه‌های در دست اجرا و دیدار‌های مردمی ایشان با توده‌ها و طبقات را بیان کرده است (همان، 634-624).

صبر و مدارا

یکی از اصولی که در بهبود و رشد روابط انسان با دیگران، تأثیر شگرفی دارد، مدارا و تحمل دیگران است. با این که به نظر برخی صاحب‌نظران، روابط اجتماعی همواره در حال تغییر و دگرگونی است و هر موقعیت اجتماعی، یک واکنشی ویژه طلب می‌کند، اما می‌توان مدارا را یک روش عمومی پیشنهاد کرد که در هر حال، ایجاد روابط متعادل را آسان‌ترمی‌کند. این مهم در امر حکومت‌داری و زعامت بر دیگران بیشتر خود را نشان می‌دهد.لذا یکی از اموری که پایه‌های روابط اجتماعی را مستحکم و امکان تفاهم و تبادل انسانی را تقویت می‌کند، مدارا با هم‌کیشان، هم‌شهریان، همکاران و همسایگان و بالأخره هم‌نوعان است. این نوع مدارا، دامنه گسترده‌ای دارد. زمامداری سینه گشاده‌ای می‌طلبد تا بتواند در برابر ناملایمات و دشواری‌ها و تهمت‌های احتمالی که در مسیر خدمت به هم‌نوعان به وی وارد می‌شود، صبر و مدارا پیشه کند. مرحوم آقای هاشمی نیز از آن دست افرادیبود که خودش را برای اعتلای دین و کشورش چنان ساخته بود که تمام این راه‌های ناهموار را هموار ساخت؛ چنان‌که «دکتر زیبا کلام» در مصاحبه صریح و شفافش در کتاب «هاشمی بدون روتوش» چنین اظهار می‌کند: 

دو جریان عمده سیاسی هم چپ و هم راست، هر کدام به دلایل خودشان در مقابل شما قرار گرفتند. جریان چپ عمدتاً به دلیل موضع‌گیری‌های سیاسی شما.... و هم راست؛ یعنی روحانیت مبارز، جامعه مدرسین، خیلی از ائمه جمعه و جماعات، در بهترین حالت با شما همراهی نکردند و خیلی‌ها هم عملاً با شما مخالفت کردند (زیباکلام و اتفاق‌فر، 1387، ص 123 ـ 122).

ایشان در ادامه این مصاحبه این نوع مخالفت‌ها را تأیید کرده و بر این باور بودند که جنس مخالفت‌ها از نوع مصلحت کشوری نبوده، بلکه اختلاف سلیقه‌ای است. لذا بدین منظور بهره‌مندی از نیروهای معتدل از دو جناح را چاره کار دانسته تا بهره‌وری کشور را ارتقا دهد. (همان، ص 125).

انتقادات صریح و بی پایه در حوزه مسائل سیاسی به ایشان نیز امری متعارف گشته بود؛ چنان که نمونه‌های آن را در انتخابات سال84 و قبل از آن شاهد بودیم. هاشمی می‌گوید یک سال قبل از انتخابات 84 صدا و سیما شروع به تخریب دولت‌های گذشته کرد تا مردم به نتیجه برسند روش رؤسای جمهور گذشته اشتباه بوده است و باید روش جدیدی به کار گرفت. من همان موقع اعتراض کردم که صدا و سیما به خاطر یک دستمال دارد قیصریه را به آتش می‌کشد» (شیرعلی‌نیا، 1395، ص 786). علیرغم این نوع مخالفت‌ها و انتقادات که از سوی دولت نهم به ایشان نسبت داده می‌شد، در جمع ائمه جمعه، «به آن‌ها گفتم آن‌ها سفیران ما در میان مردم هستند و بدانند نمی‌خواهم با دولت و وضع موجود درگیر شوم، شاید آنها مایل باشند کسی درگیر بشود و آنها هم عدم کارآیی را به پای آن مخالفت‌ها بگذارند که درست نیست. به طور کلی باید کمک کنیم از این مرحله عبور کنیم، نباید برای این‌هایی که می‌خواهند کار کنند، درد سر درست کنیم» (همان، ص 797).

آقای هاشمی علیرغم مخالفت جدی با دولت نهم در اداره کشور، در جاهای عمومی از دولت انتقاد نمی‌کنند؛ چون بر این باورند این امر می‌تواند در تعارض با مواضع رهبریباشد و به تضعیف دولت کمک کند (همان، ص 824).

نمونه دیگر، آن مناظرات انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بود که بدون حضور آیت الله هاشمی، برخی از رقبا تهمت‌هایی را متوجه ایشان کردند که امکان پاسخگویی نیز فراهم نشد تا اینکه رهبری در خطبه معروف 29 خرداد همان سال حمایت خویش را از ایشان ابراز داشته و اتهام کاندیدای ریاست جمهوری به دیگران را نادرست دانستند(همان، ص 852).

حمایت‌های اجتماعی

فقر فرهنگی و اقتصادی در هر جامعه‌ای می‌تواند مولد بسیاری از معضلات اجتماعی بوده و جامعه را به بیراهه کشانده و زمینه انحطاط و سرنگونی آن را فراهم کند. جامعه‌ای که دچار بیماری اقتصادی گشته، بزهکاری، فساد اخلاق و رذیلت‌های گوناگونی در آن رشدمی‌کند و چنین جامعه‌ای، به ورطه کارهای زشت و زننده می‌افتد. «از همان آغاز زندگیسیاسی و اجتماعی‌ام متوجه یک سری مسائل و مشکلات بنیادی جامعه ایران شده بودم. می‌خواهم بگویم که اساساً رفتن به سمت امیرکبیر و تحت تأثیر او قرارگرفتن به این خاطر بود که من قبل از آشنایی با او متوجه دردهای اصلی جامعه شده بودم» (زیبا کلام و اتفاق‌فر، 1387، ص 105). این امر موجب گشت تا مرحوم آقای هاشمی پس از پایان جنگ که هزینه‌های زیادی به کشور تحمیل کرده بود و از طرفی کاستی‌ها و نابسامانی‌های پس از انقلاب مرتفع نگردیده بود، به اندیشه بازسازی و ترمیم کاستی‌ها بپردازند. بر این اساس مهم‌ترین شکل حمایت اجتماعی از تمام اقشار و طبقات اجتماعی پرکردن خلا‌های اقتصادی و فراهم‌سازی رشد و توسعه مؤلفه‌های اقتصاد بود.اولین گام در این مسیر، تدوین برنامه اقتصادی بود: «سخنان هاشمی رفسنجانی در اولین خطبه‌های نماز جمعه پس از جنگ، نشان از دیدگاه او درباره مسائل اقتصادی پس از جنگ داشت. «مردم ما ده سال جنگ، فشار و انقلاب را تحمل کردند و الآن دیگر سزاوار نیست به طبقه محروم و مستضعف، کارگر و کارمند بگوییم شما ده سال دیگر هم صبر کنید و با همین شیوه‌ای که الآن دارید با ریاضت زندگی می‌کنید، ریاضت بکشید» (شیر علی نیا، 1395، ص 560).

علاوه بر آنچه که در نارسایی‌های اقتصادی بدان اشاره شد و برای مرحوم آقای هاشمیمسأله شده بود، کاستی‌ها و نارسایی‌ها در سازمان‌های فرهنگی ـ تربیتی و تربیت نیروی انسانی نیز وجود داشت. بر این اساس، تدبیر ایشان در این مسأله بدین صورت طراحی گشت. «با شروع نخستین دوره ریاست جمهوری توجه ویژه به دانشگاه کردیم که شما می‌دانید و اعتبارات زیادی برای توسعه دانشگاه‌ها داده شد. میلیون‌ها متر ساختمان برای آن‌ها طراحی شد. آزمایشگاه‌ها تقویت شد... . در جهت تقویت استادان اقداماتی انجام دادم و مقررات انضباطی را در شورای عالی انقلاب فرهنگیتصویب و قاطعانه اجرا کردیم. به علاوه تلاش کردم تا اساتید و هیأت علمی را که به خارج رفته بودند، به کشور بازگردانم... تعداد زیادی از اساتید، متخصصین و شخصیت‌های معتبر، بالأخص تحصیل‌کردگان برگشته‌اند و مرتباً هم برمی‌گشتند»(زیبا‌کلام و اتفاق‌فر، 1387، ص 118).

انسجام‌دهنده اجتماعی

همبستگی اقوام، نژادها، ملیت و جریان‌های سیاسی مختلف یک جامعه، می‌تواند باعثگسترش اخلاق اجتماعی شود، و بالعکس قوم‌گرایی، قبیله‌گرایی و تشتت بین جریان‌های سیاسی باعث پراکندگی و سرچشمه اختلافات بسیار بین شهروندان شده، به جای پیمودن راه‌های سعادت و کمال، به نزاع و کشمکش منجر خواهد شد.

توجه به این مهم از دغدغه‌های جدی مرحوم آقای هاشمی بوده و در جهت عملیاتی‌شدن آن، از هیچ کوششی دریغ نکردند. نمونه‌های خویشتنداری ایشان به منظور جلوگیری از گسست در بین توده‌های مردم از آغاز مبارزات علمی تا زمان حیات‌شان وجود داشته است. 

در دولت نهم و دهم که اوج بی مهری به ایشان صورت پذیرفت و مورد آماج تهمت‌ها قرار گرفت، در عین حال، ایشان به خاطر امر مهم‌تری حاضر به مخاصمه نشد، بلکه در راستای کمک به دولت از هیچ کوششی دریغ نکرد. «هاشمی می‌گفت با وجود موضع رئیس دولت علیه او، نظرش بر کمک به دولت است.» «سعی می‌کنم درجلسات، هر چه بتوانم به دولت کمک کنم. در مجمع همان جایی که لازم است مشکلاتشان را برطرف کنم»(شیرعلی نیا، 1395، ص 805).

ب) کنش‌های مبتنی بر تبعیت از هنجارهای دینی عدالت‌ورزی

یکی از مهم‌ترین جلوه‌ها و مصادیق اخلاق اجتماعی اشاعه عدالت‌ورزی در بین آحاد جامعه و به ویژه سیاست‌مداران است که می‌تواند انسجام و همبستگی اجتماعی را تقویت کند؛ چنان که خداوند هدف از ارسال پیامبران را اقامه قسط و عدل معرفی کرده است (حدید (57): 25). این امر حاکی از اهمیت عدالت‌گستری است؛ چنان که عدالت‌ورزی حاکمان نقش پیشگیرانه‌ای در وقوع نابهنجاری‌های اجتماع دارد؛ زیرا عدالت، باعث استواری مردم بوده و باعث می‌شود‌، تمامی طبقات لیاقت‌محوری و ارزش‌محوری را به جای قدرت و دارایی و وابستگی‌های حزبی و خویشاوندی بپذیرند و هرکس در اعمالهنجارهای اجتماعی تلاش کند. لذا اندیشیدن در این مقوله و بررسی شخصیت سیاست‌ورزان در این عرصه می‌تواند میزان اهتمام و توجه ایشان را نمایان سازد.

مرحوم آقای هاشمی به این مهم به خوبی توجه داشتند، لذا در توجیه سیاست تعدیل اقتصادی که در قالب برنامه‌های توسعه ارائه کردند، اهدافی را مد نظر داشتند که از جمله این اهداف توزیع عادلانه امکانات ملی را امری اجتناب‌ناپذیر می‌دانستند: «در سیاست تعدیل ما چند فلش یا جهت اساسی داشتیم. یکی مسأله یارانه‌ها بود و فکر می‌کردیم یارانه‌ها باید نهایتاً عادلانه شود و اگر کمکی می‌کنیم، باید به آن‌هایی که واقعاً نیازمند هستند داده شود و به آن‌هایی که نیاز ندارند، نباید بنزین، ارز و امثال این‌ها را از بیت‌المال بدهیم» (زیباکلام و اتفاق‌فر، 1387، ص 129).

سبک زندگی مؤمنانه

مفهوم سبک زندگی (life style) از مفاهیمی است که پژوهشگران حوزه جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی برای بیان پاره‌ای از واقعیت‌های فرهنگی جامعه آن را مطرح می‌کنند.

سبک زندگی در مطالعات فرهنگی به مجموعه رفتارها، مدل‌ها و الگوهای کنش‌های هر فرد اطلاق می‌شود که معطوف به ابعاد هنجاری، رفتاری و معنایی زندگی اجتماعی او باشد و نشان دهنده کم و کیف نظام باورها و کنش‌ها و واکنش‌های فرد و جامعه باشد. به عبارتی،سبک زندگی دلالت بر ماهیت و محتوای روابط، تعاملات و کنش‌های اشخاص و آحاد مردم در هرجامعه دارد. شکل‌گیری و نهادینه‌سازی ماهیت و محتوای سبک زندگی، متأثر از عواملی، مانند تأثیر نخبگان می‌باشد.

انقلاب و شرایط حاکم در دهه پنجاه و حوادث پیش‌آمده در آن عصر، تلقی از سبک زندگی خاصی در اذهان آحاد جامعه ایجاد کرده بود که زهدپیشگی و ریاضت در عین برخورداری و کم برخورداری را ارزش دانسته و هر گونه تخطی از این هنجار را منحرف و در معرض افکار عمومی مجازات می‌کرد. «آقای هاشمی در خطبه‌های همیشه تأثیرگذارش در نماز جمعه تلاش کرد معنای کلمه زهد را در جامعه به چالش بکشد و شرح دهد که زهد به معنای بد زندگی کردن نیست. او حتی از قشری که زندگی ساده و دور از تجملات داشتند انتقاد کرد» (شیر علی نیا، 1395، ص 573).

این نوع تفکر آیت الله هاشمی نسبت به سبک زندگی، متفاوت با برخی از سیاستمداران عصر خویش بود؛ چنان که در زندگی شخصی‌اش نیز آشکار بود. ایشان در وصف خانواده خویش چنین بیان می‌کند: 

سطح فرهنگی آن‌ها (خانواده پدری) از روستاییان خیلی بالاتر بود، پدرم یک مقدار درس طلبگی خوانده بودند و اهل مطالعه و عرفان بودند..... و از نظر اقتصادی دوازده سهم از 9 سهم روستا به پدرم تعلق داشت..... این برای ما کافی بود و زندگی روستایی نسبتاً خوبی داشتیم. چند برزگر داشتیم، بعد که به قم آمدیم از زندگی متوسط طلبه‌ها وضع ما بهتر بود. برای این که پدرم ماهی 50 تومان به من می‌دادند که آن موقع مبلغ قابل توجهی بود (زیبا کلام و اتفاق‌فر1387، ص 22.)

آیت الله هاشمی می‌گوید:

در یکی از خطبه‌های نماز جمعه خطاب به بسیجی‌ها و نیروهای حزب اللهیگفتم چرا باید کارهای سرمایه‌ای، مولد و پردرآمد را به دست طاغوتی‌ها بسپارند و شما همیشه کارهای رده پایین را انجام دهید؟ به استناد آیه شریفه قرآن «الطیبات للطیبین» نعمت‌های دنیا مخصوص آن‌ها نیست،بلکه شما بیشتر محق هستید و شما هم باید به سمتی حرکت کنید که با نقدکردن منابع خدادادی کشور از نعمت‌های دنیا بیشتر استفاده کنید(شیر علی‌نیا، 1395، ص 573).

این نوع تفکر از سبک زندگی منجر به رویکردهای نوینی در عرصه سیاست‌ورزی وی شده بود.

نوع دوستی

نوع‌دوستی و مردم‌دوستی در ذات انسان نهفته است و آدمی به هر دلیلی به طور طبیعی گرایش به هم‌نوع دارد. لذا اگر انسان هواهای نفسانی را کنار نهد و به جای وسوسه‌های شیطانی و هواهای نفسانی، فطرت و عقل خود را معیار داوری و سنجش قرار دهد، این دو، حکم به نوع‌دوستی کرده و اختلافات از هر نوعی را امری ناپسند می‌شمارد؛ چرا که آن را سد راه پیشرفت فردی و جمعی بر می‌شمارد. به این معنا حتی اگر شخص بخواهد به منافع بیشتری دست یابد، تحصیل آن از طریق تعاون، شدنی‌تر و امکان‌پذیرتر است.

نمونه این رفتار پسندیده در سلوک عملی مرحوم هاشمی مشهود بوده است؛ چنان که ایشان هم‌زمان با مبارزات، به تکاپوی معاش و تأمین مایحتاج زندگی خویش و مبارزین تلاش می‌کرده‌اند: «من خودم برای این که پوشش زندگی‌ام درست باشد، گاهیقطعه‌زمینی می‌گرفتم و می‌ساختم. یکی ـ دو سال در آن زندگی می‌کردم، بعدمی‌فروختم، با سودی قابل ملاحظه و راهی برای امرار معاش و کمک به نیازمندان هم‌رزم»(هاشمی، 1376، ص 232). «بنیاد خیریه رفاه را هم درست کردیم که پوشش خوبیبود برای حل مشکلات کسانی که در جریان مبارزه آسیب می‌دیدند. صندوق‌های قرض الحسنه را هم تشویق کردیم که هم پوشش خوبی بود برای همان کارهای امداد سیاسیو همراهی برای حضور بیشتر در مساجد» (همان، ص 233).

نظارت اجتماعی

رفتارهای نادرست می‌تواند فراگیر شده و باعث متلاشی‌شدن اجتماع گردد. از‌این‌رو، نظارت‌های اجتماعی آحاد مردم بر یکدیگر از موضوعاتی است که می‌تواند پیوسته بیماری‌های اجتماعی را بزداید.

خداوند گذشتگان را مورد لعن قرار نداد، مگر به خاطر آن که آن‌ها امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند. پس ناآگاهان را به خاطر ارتکاب گناه و تحمل‌کنندگان گناهان را به خاطر ترک بازداشتن آن‌ها مورد لعن قرار داده است (نهج البلاغه، خطبه 192).

این وظیفه انسانی و شرعی که مورد توجه مرحوم هاشمی قرار گرفت، او را در زمره مبارزین علیه طاغوت فراخواند. ایشان زمینه‌های چنین روحیه‌ای را چنین بیانمی‌کنند: «تحلیلی از تاریخ ایران و تأثیرات منفی استعمار و آوردن مردم در صحنهمی‌دانستیم و تنها راه به‌صحنه‌آوردن مردم را در به‌صحنه‌کشاندن اسلام در عرصه مبارزه با رژیم شاه می‌دیدیم (زیبا کلام، 1387، ص 50).

این نوع حس منکرزدایی نیز در دوره ریاست جمهوری ایشان با مشاهده توزیع ناعادلانه امکانات و سرمایه‌های همگانی در بین شهرها و روستاها و طبقات مختلف اجتماعی مشهود بود. لذا برای بهبود آن چاره‌اندیشی کرده و راهبردهای ویژه‌ای طراحی و اعمال نمود؛ چنان که در خاطرات ایشان چنین بیان شده است: «دوره جنگ و دوران انقلاب و میراث شاه ما را عقب انداخته بود و می‌بایست با سرعت کار کنیم تا کمبودهایواقعی کشور را جبران نماییم. هشت سال کافی نبود، ولی فرصت خوبی بود که ما این کار را شروع کردیم و با تأکیدات من، آهنگ سازندگی در کشور جدی گرفته شد»(شیرعلی نیا، 1395، ص 564).

اشاعه فرهنگ دینی

دین، نفس سرکش انسان را مهار می‌کند و برکات و حسناتش را در همه حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... به اجتماع ارزانی می‌دارد. نقش دین در جوامع گذشته بسیار قابل تامل و گویای این واقعیت است. هر جا ادیان راستین حضور داشته‌، مساوات و عدالت اجتماعی نیز وجود داشته و جهل و خرافات که زاییده بسیاری از نابسامانی‌های اخلاقی است، رخت بربسته‌اند. لذا دینداری از اهمیت ویژه‌ای
برخوردار است.

این مهم انگیزه مبارزین را در مسیر و جهت تبلیغ و ترویج عناصر فرهنگ دینیتقویت می‌کرد و به عنوان یکی از راهبردهای جدی و عملی، تبلیغ‌های موسمی و مناسبتی در دستور کار قرار گرفته بود. «هاشمی رفسنجانی هیأت انصار الحسین را به صورت کلاس بزرگی درآورده بود که حاضران را به اهتمام جدی‌تر در یادگیریبرمی‌انگیخت گاه شمار حاضران به صدها تن می‌رسید که در هفته در آشنایی با پیام‌های قرآن می‌کوشیدند» (هاشمی، 1376، ص 113).

شکل دوم تبلیغ عناصر دین‌ورزی در بین خواص بود که با تأسیس نشریه مکتب تشیع شکل گرفت. «نسل جوان حوزه به اصل مبارزه گرایش داشت و از حضور مجدد غربی‌ها و تجدید سلطه آمریکا و انگلیس رنج می‌برد و معتقد به مبارزه با آن بود و ما با چنین روحیه‌ای به تاسیس مکتب تشیع اقدام کردیم....این نشریه، وسیله خوبی شد برای روشنگری و اشاعه اندیشه مترقی اسلامی و افکار روشن، در سراسر کشور» (همان).

بحث و نظر

آنچه در متون فوق بدان اشاره شد، مطالعه‌ای کوتاه به بخشی از ابعاد زندگی اندیشمندیاست که بالغ بر هفت دهه از عمر خویش را به دانش‌‌اندوزی، سیاست‌ورزی و مبارزه و قیام علیه دستگاه جور و طاغوت سپری کرده و چهار دهه از آن را با پذیرش مسؤولیت‌های خطیر و نقش‌های کلیدی گذرانده و از افراد مؤثر و متنفذ در برپایی نظام جمهوری اسلامی بوده است. به عبارتی، بررسی شخصیت این عالم و سیاستمدار، با تاریخ نظام جمهوری اسلامی عجین شده؛ به طوری که مطالعه این دو به هم وابسته شده و تفکیک هرکدام، داده‌ای ابتر خواهد شد، ولی فرصت کوتاه و محدودیت‌های جاری، مانع از پردازش به بخشی از مطالعه زندگی این دانشمند تأثیرگذار نشد و از دیگر سو،بیان نقاط برجسته و عطف زندگی ایشان، به معنای نقد عملکردی و اندیشه‌ای وی نیز نیست؛ چون موضوع این نوشتار رویکرد انتقادی نبوده طبیعتاً به این بخش امعان نظر نشده و بیشتر به زوایای روشن و سرشار از خدمات و سجایای شخصیتی اشاره شده است. امید است این نوع سلوک و رفتارهای مثبت، الگوی رفتاری سیاستمداران شده و زمینه ترویج و اشاعه آن نیز فراهم شود.

منابع و مآخذ

1. قرآن کریم. 

2. نهج البلاغه. 

3. زیبا کلام، صادق، اتفاق فر، فرشته سادات، هاشمی بدون روتوش، تهران: روزنه،1387. 

4. شیرعلی نیا، جعفر، روایتی از زندگی و زمانه آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی،تهران: سایان، 1395. 

5. مک نیل، پاتریک، روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمه: محسن ثلاثی،تهران: آگه، 1376. 

6. هاشمی، محسن، دوران مبارزه، خاطرات، تصویرها، اسناد، گاه‌شمار هاشمی رفسنجانی، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1376.